سه‌شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۱

اپوزيسيون و جنگ سرد ايران و غرب

اپوزيسيون و جنگ سرد ايران و غرب
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/687-OppositionColdWar.htm

اپوزيسيون ايران قبل از جمهوری اسلامی هيچگاه فعاليت سياسی را در ايرانی که درگير جنگ سرد با غرب باشد، تجربه نکرده بود؛ اما، پس از انقلاب 1357 در ايران و مشخصاً پس از حمايت دولت ايران از گروگانگيری کارمندان سفارت آمريکا در تهران، جنگ سردی ميان ايران و آمريکا آغاز شد که تا به امروز ادامه دارد.
آنچه مسلم است اين جنگ سرد بر فعاليت اپوزيسيون تأثير می گذارد. در زمان شاه نيز بالا و پايين رفتن سطح روابط ايران و عراق بر اپوزيسيون تأثير داشت. مثلاً در اوج تنش ها با ايران، عراق ايستگاه راديويی در اختيار مخالفين شاه قرار می داد که کمک مهمی برای اپوزيسيون بود و بالعکس هنگام گرم شدن روابط صدام با شاه، عراق بخشی از مخالفين مقيم آن کشور را به دولت ايران تحويل می داد که ضربه جدی به اپوزيسيون بود.
در نتيجه، افت و خيز مناسبات ايران با کشورهای خارجی، در زمانهايی ممکن است باعث تقويت اپوزيسيون شود و زمانهايی ديگر هم به ضرر اپوزيسيون تمام شود. مثلاً در دوران جمهوری اسلامی، زمانيکه حمله تمام عيار از سوی عراق به ايران صورت گرفت، يعنی وقتی جنگ سرد به جنگ گرم مبدل شد، نيروهای اپوزيسيون نظير مجاهدين که همچنان با عراق نزديک ماندند به بخشی از ارتش متجاوز صدام مبدل شدند که ضرری برای مردم ايران و مخالفان بود، و اپوزيسيون در داخل کشور به راحتی بعنوان ستون پنجم عراق سرکوب شد.
از سوی ديگر در زمانهايی که برعکس، جنگ سرد به نزديکی ايران و آمريکا گرايش يافته، نيروهايی در اپوزيسيون ايران نظير لابی گران جمهوری اسلامی در آمريکا همواره نزديکی دولت ايران و آمريکا را شرايط ايده ال قلمداد کرده اند، جدا از آنکه در دولت ايران تغييری صورت گرفته باشد. در بهترين حالت چنين وضعيتی را ميشود شرايطی نظير رابطه آمريکا و چين در بعد از سرکوب ميدان تیانآنمن، به تصور آورد. نميشود ادعا کرد چنين شرايطی در صورت فقدان تغيير در رژيم، بنفع جنبش دموکراسی خواهی در ايران باشد و چه بسا در چنان وضعيتی نيز سرکوب آزادی ها در ايران و خارج برای رژيم ساده تر شود.
در نتيجه پايان يافتن شرايط جنگ سرد به هر دو شکل آن، يعنی چه بصورت آغاز جنگ گرم يا به شکل نزديکی و همکاری دو طرف جنگ سرد در عين وجود رژيم ديکتاتوری مذهبی در ايران، به نفع جنبش دموکراسی خواهی نيست، و حتی ميتواند بقيمت از دست رفتن يک رشته از پيش پا افتاده ترين ياری هايی تمام شود که اپوزيسيون از طريق وسائل ارتباط جمعی بين المللی و امکانات تکنيکی در اختيار دارد.
البته يک حرف درست است و اينکه در شرايط تداوم جنگ سرد، خطر زيادی برای نيروهای اپوزيسيون است که به مشاورين دولت ايران يا غرب تبديل شوند بجاي آنکه برنامه مستقل خود را برای متشکل کردن مردم جهت رسيدن به يک جمهوری سکولار و دموکراتيک دنبال کنند. يعنی که فعالين اپوزيسيون توجه خود را به مسائل جنگ سرد معطوف کنند، آنچه که در 30 سال گذشته بسيار شاهد آن بوده ايم.
به هر حال وجود يا عدم وجود جنگ سرد، پايان يافتن آن چه به شکل جنگ گرم يا به شکل نزديک شدن ايران و غرب بدون تغيير رژيم، به انتخاب اپوزيسيون نبوده و نيست. ايران تحت جمهوری اسلامی در شرايط جنگ سرد با غرب بوده و هست. اما اين در دست اپوزيسيون است که در خيال خود تصور نکند که گويی بخشی از هيئت حاکمه ايران يا غرب است و همه وقت و انرژی خود را با مسائل جنگ سرد صرف نکند.
اپوزيسيون لارم است دقت کند که حتی وقتی بر شرايط جنگ سرد برای جلوگيری از وقوع جنگ گرم يا کنار آمدن غرب با رژيم استبدادی تأثير می گذارد، به نسبت نيروی مردمی است که نمايندگی می کند وگرنه دليلی ندارد که رژيم يا غرب به خواستهای اپوزيسيون اهميتی بدهند.

سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
هشتم فروردين ماه 1391
March 27, 2012

چهارشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۰

پيشنهاد يک راه حل ساده برای اصلاح طلبان ايران

پيشنهاد يک راه حل ساده برای اصلاح طلبان ايران
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/686-ReformersSolution.htm

در پی انتخابات اسفندماه مجلس در ايران بحث های متعددی در ميان اصلاح طلبان در گرفته است.
تا آنجا که به حجت الاسلام محمد خاتمی مربوط می شود سالهاست که نظريات ايشان مورد بحث قرار گرفته است (1).
همچنين نظريات و تاکتيکهای مبارزاتی ميرحسين موسوی در خرداد ماه 1389 مفصلاً مورد بحث محافل سياسی قرار گرفت (2).
البته آقای موسوی در 25 بهمن ماه 1389 تاکتيکهای خود را تصحيح کردند که با استقبال اپوزيسيون مواجه و به قيمت حصر خانگی ايشان تمام شد (3).
اما بعد از حصر خانگی، ميرحسين موسوی که پيشتر شورای هماهنگی راه سبز امید را بعنوان سخنگوی خود معرفی کرده بود، اساساً سعی کرد مستقيماً از رهبری کردن جنبش فاصله بگيرد و آن مهم را بعهده اين شورا گذاشت. بسياری از زندانيان سياسی حتی نظير فرزاد کمانگر تا لحظه اعدام خود از زندان برای جنبش پيام ميفرستادند و ميدانيم زندان فرزاد بسيار از حصر خانگی، بيشتر محدوديت داشت. با اين وجود بايد اذعان کرد که آقای موسوی در آنچه در مورد موضعشان نقل شده بود ثابت قدم ماندند و در انتخابات اسفندماه رأی ندادند که نشان می دهد بسيار نسبت به خرداد ماه 1389 در فعاليت خود بعنوان يک رهبر اپوزيسيون، بهتر عمل کردند.
همچنين شايد دليل آنکه ميرحسين موسوی موضعگيری ها را به شورای هماهنگی راه سبز اميد محول کردند تقويت آن بعنوان يک سازمان رهبری جنبش بود. اما همانطور که در تاريخ به کرات ديده شده است حتی وقتی پيامبر اسلام، علی را در غدير خم بعنوان جانشين اعلام کرد، در جامعه بعد از حضرت محمد اين انتخاب پذيرفته نشد. افرادی که در اين شورا هستند بايد خود اعتبار در ميان مردم کسب کنند و اين امر وقتی آنها يک مرکز غيبی هستند، دشوارتر است. دو نفری هم که بعنوان نمايندگان آقايان موسوی و کروبی در خارج هستند از اعتباری در ميان اپوزيسيون در داخل يا خارج، قبل از اعلام نمايندگی آنها از سوی اين دو بزرگوار، برخوردار نبودند و صرف سخنگو بودن، از آنها رهبر ساخته نميشود. در نتيجه عملاً شورای هماهنگی راه سبز امید قادر نبوده است نقش مؤثری در رهبری اعتراضات ايفا کند.
اما واقعاً مسأله اصلی اصلاح طلبان نه آقای خاتمی است و نه موسوی، کروبی، سخنگويانشان يا شورای هماهنگی راه سبز اميد. علت مشکلاتی که بعد از انتخابات اسفندماه ديگر به وضوح قابل رؤيت است اساساً ورای اين مسائل شخصی و تشکيلاتی است.
واقعيت اين است که اصلاح طلبان ايران بايد جسارت پيدا کنند و بطور صريح و روشن، يکبار برای هميشه با جمهوری اسلامی وداع گويند و از جمهوری سکولار حمايت کنند، کاری که اصلاح طلبان اسلامی در ترکيه بالاخره انجام دادند. اين کار نظير جسارتی است که آيت الله خمينی از خود نشان داد و زمانی از جمهوری دفاع کرد که حتی اپوزيسيون سکولار جبهه ملی و ملی مذهبی های نهضت آزادی حاضر نبودند صريح و روشن از جمهوری برای آينده ايران دفاع کنند.
زمان موضع گيری روشن اصلاح طلبان در دفاع از ايجاد جمهوری سکولار برای ايران، فرا رسيده است؛ ديگر به اندازه کافی در مورد سکولاريسم بحث شده است (4).
شايد در اين زمينه بد نباشد از نمونه حشمت طبرزدی که او نيز در زندان است و در گذشته شرايطی مشابه اصلاح طلبان در تکامل نظريات خود داشت و به اين موضع روشن جمهوری سکولار رسيد، يادی بکنيم (5).

سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
بيست و چهارم اسفند ماه 1390
March 14, 2012

پانويس:

1. http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublic.htm
2. http://www.ghandchi.com/626-Mousavi89.htm
3. http://www.ghandchi.com/657-Youth.htm
4. http://www.ghandchi.com/302-Secularism.htm
5. http://www.ghandchi.com/554-TabarzadiPresident.htm