شنبه، دی ۰۵، ۱۳۹۴

کورش زعیم: انتخابات مجلس دهم

کورش زعیم: انتخابات مجلس دهم
گفتگوی کیهان لندن (روشنک استرکی) با کورش زعیم
شنبه 5 دی ۱۳۹٤خ

پرسش ۱: جناب زعیم با توجه به نزدیک شدن به موسم انتخابات مجلس شما چه مقدار این انتخابات و نحوه گزینش با روش استصوابی را دموکراتیک می دانید؟
کورش زعیم: خود واژه "استصوابی" توهین به عقلانیت رای دهندگان است، زیرا می گوید عده ای که عقلانیت خودشان ثابت نشده، خود را خرد برتر بشمارند و به دهندگان فرمان بدهند که به چه کسی رای بدهند. این نه تنها دموکراتیک نیست که زشت ترین جنبه دیکتاتوری است.
پرسش ۲: با مشروطه، ایران واجد پارلمان شد، و پارلمان صدای ملت است. آیا اکنون صدای ملت را می توان از پارلمان شنید؟ آیا این ملت است که دارد فرمان می راند؟
کورش زعیم: البته ما در دوران حکومت مشروطه پهلوی تنها در مجلس یکم تا ششم آزادی داشتیم، از آن پس مجلس تحت اختیار شاه درآمد. در دوران پس از جنگ و پهلوی دوم هم تنها در مجلس های 14 تا 16 آزادی و صدای ملت را تجربه کردیم. پس از انقلاب ما تنها در مجلس اول در سال 1358، کاریکاتوری از یک مجلس ملی را داشتیم و از آن پس تا کنون حکومت مذهبی خودکامه داشته ایم که ملت در آنها محلی از اعراب نداشته است. روحانیان بلندپایه به صراحت اعلام کرده اند که ملت حق رای دادن و دخالت در حکومت را ندارد.
پرسش ۳: دقیقا اگر این ملت نیست که قانون می گذارد پس فرمان نیز نمی راند، پس چه کسی در کشور بنام ملت قانون وضع می کند و نسبت ملت با این قوانین چه هست؟
کورش زعیم: کشور ما مانند همه کشورهای دیکتاتوری توسط یک محفل برگزیده اداره می شود که کشور را در اشغال خود درآورده و آنرا تیول خود می دانند. اینگونه حکومتها را گروه کوچکی تعیین می کنند به این ترتیب که یک تن از میان خودشان را در راس می نشانند و او را حفاظت می کنند تا منافع آنان را حفاظت کند، گاهی این کار با نفوذ بیگانگان انجام میگیرد. کم کم گروهی چاپلوس و فرمانبردار گرد او را میگیرند که هدفشان ثروت اندوزی و بهره برداری از رانت های قدرت است. حاکم کشور برای اطمینان از امنیت خود دست آنها را که گرد او آمدند اند باز می گذارد. به این ترتیب شبکه های فساد و خشونت علیه مخالفان شکل میگیرد. قانونهایی که وضع می شوند نه تنها از تخصص ملت گرا برخوردار نیستند که اغلب خفقان و خاموش کردن هرگونه اعتراض را هدف می گیرند. ما بدترین نوع اینگونه حکومت را در دوران دولت نهم و دهم تجربه کردیم که هشتصد میلیارد درآمد کشور را دزدیدند یا بر باد دادند و کشور را به ورطه سقوط و نابودی کشاندند. در این مدت مرکز ثقل قدرت تنها نظاره گر بود.
پرسش ٤: آقای زعیم بعنوان یک فعال ملی چه مقدار علاقه دارد در پارلمان باشد و آیا مکانیسم فعلی اجازه این حضور را می دهد؟
کورش زعیم: اگر شرایط نمایندگی در پارلمان دموکراتیک و انتخابات آزاد باشد، هر فعال سیاسی وطن پرستی باید علاقه داشته باشد که در تعیین سرنوشت و تامین سعادت مردم به پارلمان برود. من خواستهای خود را که خواستهای همه ملت ایران است به رییس جمهور نوشتم. همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران هم در بیانیه خود همان شرایط را از حاکمیت مطالبه کرد. ما تحقق خواستهایمان را، که در کشورهای دموکراتیک بسیار عادیست و نیازی به مطالبه آنها نیست، در شرایط دیکتاتوری و خفقان و سرکوب حاکم غیرممکن می دانیم، ولی لازم بود که آنرا به آگاهی همه مردم ایران برسانیم که بدانند کناره گیری ما از قدرت داوطلبانه نیست و بر ما تحمیل شده است.
پرسش ۵: برای اینکه مجلس فعلی بطور واقعی ملی شود چه باید کرد و چه می کنید در واقع؟

کورش زعیم: همانگونه که توضیح دادم، در شرایط کنونی این ممکن نیست. هرگونه نافرمانی مدنی و به خیابان کشاندن مطالبات هم در شرایط بشدت خطرناک امنیتی بین المللی کنونی ممکن است کشور را دچار آشوب و شورشهای مسلحانه کند که موجودیت کشور را به مخاطره خواهد انداخت. ولی اگر تغییراتی مثبت در راس هرم قدرت صورت بگیرد که برخلاف کنون گوش شنوا داشته و علاقه به نجات کشور از فساد و سیاستهای ضد منافع ملی داشته باشند، شاید بتوانیم برای تسریع در عملیات نجات دست بکار شویم.

پرسش ٦: شما فکر می کنید ممکن است تا انتخابات فضای سیاسی کشور بسته شود و بار این بسته شدن فضا تا چه میزان بر دوش فعالان اپوزسیون خواهد بود؟ و وقتی این افراد عملا از صحنه رقابت حذف می شوند پس چرا باید دست و دهان آنها بسته شود؟

کورش زعیم: فضای سیاسی هم اکنون هم بسته است و بهیچوجه اجازه فعالیت سازمانهای سیاسی و مدنی میهن پرست، راستگو و درستکار را نمی دهند. آنها از کسانی که مخالف دیکتاتوری و غارتگری آنها هستند بشدت هراس دارند. من بعید نمی دانم که روند بازداشتها افزایش یابد و حتا فهرستی برای ترور برخی فعالان میهنی داشته باشند. ورود فعالان سیاسی ملی به مجلس مساوی خواهد بود با تدوین قانونهای ملی، جلوگیری از فساد و دست درازی به خزانه ملی، آزادیهای مدنی، برابری همه مردم و رفع هرگونه تبعیض و خشونت، لغو اعدام، نظارت و حسابرسی همه قراردادهای دولتی، مبارزه با بیسوادی، بررسی جدی بودجه کشور و حذف هزینه های فرمایشی و غیرضروری برای پیشرفت کشور، پاسخگو کردن هم نهادها و مقام ها به مجلس و به ملت، کوچک کردن دولت و جلوگیری از ریخت و پاش، بازسازی نظام مالیاتی و پاسخگو کردن همه بنگاههای اقتصادی، برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با همه کشورهای جهان، و غیره. اینها همه از جام زهر برای حاکمیت خطرناکتر است.

پرسش ۷: اینکه شما امروز در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی ثبت نام کردید. انگیزه شما از این ثبت نام چه بود و آیا واقعا شما به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارید؟ اگر ندارید چطور پای برگه ثبت نام را امضا کردید؟

کورش زعیم: رفتن ما برای نام نویسی یک حرکت نمادین و اعتراضی بود. ما در بیانیه اول (همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران) ده شرط برای یک انتخابات آزاد و دمکراتیک تعیین کرده بودیم که مشابه آنچه بود که من در ۱۱ تیرماه در نامه ام به رییس جمهور اسلامی نوشته بودم. متعاقب آن، ما هفته پیش یک فراخوان داده بودیم که هم میهنان فرهیخته و میهن پرست برپایه این ده شرط برای نامنویسی نمادین مراجعه کنند. خود ما هم (با دکتر باوند،حشمت تبرزدی، عیسی خان حاتمی و اسماعیل مفتی زاده) که سه تن ما اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران هستیم و هر پنج تن در کمیته مرکزی همبستگی، برای نامنویسی مراجعه کردیم.
منطبق با اصول فراخوان و بیانیه، برای مثال: من در پاسخ به دو پرسش (دین) و (مذهب) نوشتم خصوصی است، در جمله نظام مقدس جمهوری اسلامی واژه (مقدس) را خط زدم زیرا همیچ سازمانی نمی تواند مقدس باشد، و جمله (التزام به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه) را هم خط زدم. ما می دانستیم که ما را در همان آغاز رد می کنند، فقط میخواستیم اعتراضمان را به شرایط انحصاری و خفقانی انتخابات اعتراض کنیم. آنها حتا پرسشنامه من را هم نپذیرفتند، بنابراین هیچ نامنویسی انجام نگرفت.

پرسش۸: اینکه شورای همبستگی برای انتخابات، از چه زمانی و با چه هدفی شکل گرفت؟ ارزیابی شما اینست که این شورا تا چه حد به اهداف خود دست پیدا خواهد کرد؟

کورش زعیم: همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران را ما در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ اعلام موجودیت کردیم که در رسانه های فارسی زبان بین المللی منعکس شد. چند ماه پیش از آن با مشارکت حدود ۲۵ حزب و سازمانهای مردم نهاد مدنی، حقوق بشری، کارگری، فرهنگی، قومی و غیره تشکیل شده بود. در ۲۷ اردیبشت ۸۸، ما که تقلب و اعتراضات گسترده مردمی را پیش بینی می کردیم، مانیفستی برای تغییرات بنیادین در نظام سیاسی به عنوان (پیشنهاد برای نجات میهن) منتشر کردم که گسترده بازتاب یافت و برایم خیلی گران تمام شد، ولی حرف دل بخش عمده ای از جمعیت ناراضی ایران بود. پس از ماجرای ۸۸ که شمار زیادی از اعضای همبستگی به عناوین مختلف بزندان افتادند، و شرایط اختناق و امنیتی شدیدتر شد، ما دست نگه داشتیم تا شرایط مناسبتر شود.
اکنون کمیته مرکزی همبستگی که من دبیر سیاسی آن هستم بر این باور است که هنگام اعلام کردن مطالبات رسیده است. ترس ما از اینست که با افزایش فشارهای امنیتی و احتمالن اعمال خشونتبار برای زهر چشم گرفتن از مردم، اعتراضات مردم بشدت مغبون و خشمگین به خیابانها بکشد و کنترل حوادث از دست دولت و حتا سازمانهای امنیتی در برود. آنگاه ما یک جنگ داخلی روی دستمان خواهیم داشت.

پرسش ۷: و کلام آخر؟
کورش زعیم: کلام آخر اینکه، پس از 37 سال صبر و انتظار و ناکامی نمی توانیم کماکان دست روی دست بگذاریم و تماشاچی جابجا کردن مهره ها و عروسک های خیمه شب بازی باشیم. باید خواستهای خود را مطرح کنیم و آنقدر فشار وارد بیاوریم تا بلکه بتوانیم شرایط نجات کشور و ملت را بدون آشوب و ستیزگری و نافرمانی مدنی خشونت بار فراهم کنیم.

منبع:


----------------------

سه‌شنبه، دی ۰۱، ۱۳۹۴

سید مصطفی تاجزاده: خواب شوم تکفیری ها؛ تحقق شعار «هم شرقی هم غربی اسلام استبدادی»

سید مصطفی تاجزاده: خواب شوم تکفیری ها؛ تحقق شعار «هم شرقی هم غربی اسلام استبدادی»
http://iranscope.blogspot.com/2015/12/blog-post_44.html
 
یکم)
«ما در حال حاضر در یک شرایط جنگی به سر می بریم و بنابر این آرایش مملکت ما هم باید آرایش جنگی باشد… الان درگیر یک جنگ تمام عیار فرهنگی هستیم که در سطح کلان بین لیبرالیسم و اسلام شکل گرفته است. یکی از معیارهای ارزیابی ما این است که ببینیم آیا این دانشگاه در جنگ با لیبرالیسم به کمک ایران اسلامی می آید یا خیر… وقتی مشاوران ارشد دولت معتقد به لیبرالیسم هستند چگونه می توان انتظار داشت که برآیند کلی خروجی دانشگاه های ما چیزی علیه لیبرالیسم باشد و ما را در آن جنگ یاری کند… ما مجاز نیستیم به بهانه آزادی و این که مردم رشید هستند اجازه بدهیم در معرض هر نوع اندیشه یا کالای فرهنگی قرار بگیرند. این هم به معنای بگیر و ببند نیست و تزاحمی هم با آزادی در اندیشه اسلامی ندارد… شما در آمریکای لیبرال هم می بینید اتفاقی تحت عنوان مک کارتیسم رخ می دهد و رسوایی برای آن ها به بار می آورد… من البته از مک کارتیسم حمایت نمی کنم بلکه صرفا می خواهم بگویم که مصون سازی جامعه در مقابل تهدیدهای فرهنگی درونی و بیرونی طبیعی ترین کاری است که هر نظامی انجام می دهد.» (دبیر سابق جامعه اسلامی دانشجویان، روزنامه ایران، ۱۶ آذر ۹۴)
۱ – هم زمان با فسخ قطع نامه های ضد ایرانی شورای امنیت و نیز شورای حکام آژانس و لغو تحریم ها و دور شدن شبح جنگ از آسمان میهن، مریدان مصباح از جنگی بودن شرایط و ضرورت آرایش جنگی به خود گرفتن کشور سخن می گویند.
۲ – جنگ تمام عیار مزبور علیه هیولای فقر و گرانی و تورم و بیکاری نیست. علیه دیو فساد و حرام خواری یا غول بی عدالتی و شکاف طبقاتی یا اهریمن داعش و اسلام شلاقی هم نیست. علیه لیبرالیزم است.
۳ – رسالت دانشگاه اسلامی نبرد با لیبرالیزم است. از آن جا که مشاوران ارشد دولت لیبرال اند، دانشگاه باید با اعلان جنگ به دولت، دین خود را به اسلام ادا کند.
۴ – جمهوری اسلامی ۳۷ سال پس از تأسیس و با وجود بیش از ۶۰ شبکه رادیو تلویزیونی و ده ها سازمان آموزشی، فرهنگی و تبلیغاتی هنوز قدرت پاسخ گویی به لیبرالیزم را ندارد. ایرانیان نیز اگر چه بصیرترین مردم جهان اند، اما هنوز آنقدر رشید نشده اند تا بتوان در معرض اندیشه های گوناگون قرارشان داد. پس چاره ای جز جلوگیری از تبلیغات لیبرال ها نمی ماند. این «منع» بگیر و ببند نام ندارد و با آزادی در اندیشه اسلامی البته از دید حامیان تک صدایی در تعارض نیست.
۵ – آمریکای لیبرال نیز هنگامی که با تهدیدات فرهنگی رو به رو می شود به مک کارتیزم روی می آورد. چنین حرکتی رسوایی آور است. اما طبیعی ترین اقدام هر نظام سیاسی به شمار می رود.
۶ – با وجود جنگ تمام عیار اسلام با لیبرالیزم اما جمهوری اسلامی ایران با لیبرال دموکراسی آمریکا یک وجه مشترک دارد. پذیرش روش درست مانند قتل عام دانشجویان در تیان آن من پکن هرچند تلخ است اما مرهم شفابخش دردهای کشور نیز هست.
دوم)
«خروشچف با تزهایی که آورد، خط شکست وحدت و اقتدار ایدئولوژیک را در حزب کمونیست ایجاد کرد. یکی از تزهای خروشچف همزیستی مسالمت آمیز بود. مثل همین رویکرد سازنده که آقایان می گویند تعامل سازنده با دنیا. قبل از آن تز رسمی دولت شوروی گسترش انقلاب جهانی با مدل خودشان بود که ما معادل این سخن را در فرمایشات امام به کرات داریم. در صحیفه امام و به تعبیر رهبر انقلاب حتی یک جا نمی بینیم که امام خمینی از آن صحبت کرده باشد که بیاییم با دنیا تعامل کنیم یا مثلا تنش زدایی کنیم بلکه مکرر در مکرر بحث بر سر به هم ریختن نظم موجود است. البته مقایسه به این معنا نیست که من جمهوری اسلامی را با شوروی یک جا قرار می دهم بلکه می خواهم مدل رفتاری آمریکا را در مقابل رژیم هایی که آن ها را ناهمگن و ناچسب با مجموعه خود می داند بفهمیم… خطری که برجام برای جامعه دارد این است که میدان حرکت جناح نئولیبرال را زیاد می کند و نقش آفرینی و تأثیرگذاری آن ها را بالا می برد. این اتفاقی است که امروز در حال وقوع است.» (شهریار زرشناس. سیاست روز، ۵ آذرماه ۹۴)
۱ – طبق تحلیل این مفسر بسیار ارزش گرا، وحدت و اقتدار ایدئولوژیک حزب کمونیست بر اثر ماهیت الحادی و مادی اندیشه حاکم بر آن نشکست. نگرش تک ساحتی مارکسیسم به انسان و جامعه و تاریخ و نیز دیکتاتوری حزبی و در حقیقت فردی هم دلیل آن نبود. تزهای خروشچف به ویژه سیاست هم زیستی مسالمت آمیزش موجب فروپاشی شوروی شد. اگر راه و رسم استالین ادامه می یافت به جای سوسیالیزم روسی، کاپیتالیسم آمریکایی به گورستان تاریخ فرستاده می شد.
۲ – دیدگاه سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی معادل تزهای رسمی دولت شوروی پیش از خروشچف است. البته خود وی از این همسویی بی اطلاع بود. به همین دلیل در نامه تاریخی اش به گورباچف راه نجات شوروی را نه بازگشت به سیاست های عصر استالین خواند و نه هم زیستی مسالمت آمیز خروشچف را دلیل سرنگونی قریب الوقوع کمونیزم نامید.
۳ – هم زیستی مسالمت آمیز همان تزی است که آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی آن را تعامل سازنده با دنیا می خوانند.
۴ – شرط بقای جمهوری اسلامی دست برداشتن از سیاست تنش زدایی، بازی برد – برد و تعامل با دنیا از یک سو و افزودن بر تلاش ها برای برهم زدن نظم موجود جهانی از سوی دیگر است.
۵ – خطر برجام نه ضربه زدن به صنایع هسته ای است و نه احتمال حمله نظامی هسته ای اسرائیل به ایران را افزایش می دهد. آن چنان که سیمان کار مشهور می گفت، خطر واقعی برجام تقویت پایگاه مردمی دولت و حامپان آن است، و به همین دلیل نباید اجرا شود.
سوم)
۱ – خرداد ۹۲ به توهم اقتدارگراها درباره مرگ اصلاحات و اصلاح طلبان پایان داد. خلافت داعشی پیامدهای ویرانگر اسلام زوری را برملا ساخت. افشا شدن غارت های نجومی، مهر دروغ بر افسانه پاکدستی دولت مهرورز زد و برجام قدرت سازنده گفتگو حتی با خصم و نادرستی راهبرد قهر یا تقلیل دیپلماسی به بیانیه خوانی را عیان نمود. پا به پای تحولات فوق، آگاهی ایرانیان رشد چشمگیری یافت و با ترسیم چشم اندازی تیره برای دلواپسان، ادامه فضای پلیسی و سیاست سانسور و سرکوب را با اعتراضات رو به تزاید حتی در میان اصول گراها رو به رو کرده است.
۲ – جنگ طلبان وطنی برای تحت الشعاع قرار دادن دوگانه های «دموکراسی خواهی – استبداد طلبی»، «دفاع از برجام – نفی برجام»، «گسترش روابط با دنیا – بستن مرزها»، «شفافیت امور – حرام خواری»، به طرح دوگانه «اسلام – لیبرالیزم» پرداخته اند تا با یک تیر سه نشان بزنند: هم از جوابگویی درباره آثار مخرب ۸ سال بی کفایتی، دشمن تراشی، فرصت سوزی و فسادپروری طفره روند، هم مخاطرات نظری و عملی داعش شیعی را پنهان سازند و هم به اسم مبارزه با نفوذ فرهنگی و سیاسی غرب و لیبرالیزم هم چنان فضا را امنیتی نگاه دارند و تجاوز به حقوق و آزادی های اساسی شهروندان را ادامه دهند.
۳ – مصباحیون حفظ وحدت و اقتدار ایدئولوژیک خود را در اقتدار استالین و پاسداری از جایگاه قدرت با تأسی به مک کارتی ممکن می دانند.
۴ – امروزه روس ها استالینیزم و آمریکایی ها مک کارتیزم را مایه شرمساری خود می دانند و از آن بیزاری می جویند. با وجود این در ایران جریانی که خود را سخنگوی انحصاری نظام می خواند، علنا می گوید انقلابی که داعیه دار روح بخشیدن به جهان بی روح بود برای استمرار حیات خود باید به استالین دخیل ببندد و از روح مک کارتی استمداد طلبد!
۵ – تکفیری ها به تلاش دشمنان برای ارائه چهره ای زشت از نظام خرده می گیرند. از اسلام هراسی و ایران ترسی گله می کنند و از تحت تأثیر قرار گرفتن جوانان از تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی می نالند. بدون آن که به روی خود بیاورند که مگر می توان از استالینیزم اسلامی و مک کارتیزم شیعی صورتی کریه تر برای نظام عرضه نمود و مگر بدخواهان جز این و بدتر از این اتهام را متوجه جمهوری اسلامی می کنند؟!
۶ – تحلیل های فوق روشن می سازد که هدف تئوریسین استبداد دینی از تحریف گفتمان رهبر فقید انقلاب و بیان این که وی به وعده های پیش از انقلاب خود باور نداشت و آن ها را صرفا برای ساکت کردن دشمنان مطرح می کرد، زمینه سازی برای دادن تفسیری استبدادی و بسته از دیدگاه اوست. زیرا گفتمان دموکراتیک نوفل لوشاتو هرگز نمی تواند با بلشویسم این همانی یابد.
۷ – نمی پرسم که آیا در عصر دموکراسی خواهی و انقلاب ارتباطات استقرار بلشویسم دینی آن هم در ایران کنونی ممکن است یا خیر. اما به فرض محال حتی اگر فرقه مصباح چنین توفیقی بیابد، آیا تأیید استالینیزم روسی و مک کارتیزم آمریکایی معنایی جز استحاله شعار جاودان نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی به وضعیت شرم آور «هم شرقی، هم غربی، اسلام استبدادی» دارد؟ و آیا انقلابی که قرار بود با معنویت وصلت کند، باید فرانکشتاین یقه آخوندی تحویل دنیا دهد؟ آیا این این الگوی نظام برتری است که جهانیان را به آن فرامی خوانند؟
هیهات که ملت ایران اجازه تحقق این خواب شوم را به تکفیری ها بدهد.

منبع:



----------------------

شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۹۴

ابتکارهای فردی برای عدالت اجتماعی چه فایده ای دارند

ابتکارهای فردی برای عدالت اجتماعی چه فایده ای دارند
iranscope.blogspot.com/2015/12/blog-post_18.html
 
هفته گذشته مارک زوکربرگ بنیانگذار فیسبوک به همراه همسرش پریسیلا چن، ابتکاری را به ارزش 45 میلیارد دلار در ارتباط با عدم مساوات در جامعه کنونی اعلام کرد. البته منتقدین هم گفتند ساختار مؤسسه پیشنهادی او خیریه ای غیرانتفاعی نیست و به عدم مساوات بیشتر دامن می زند. آقای زوکربرگ نیز پاسخ داد (1). اقدام آقای زوکربرگ اولین تلاشی اینگونه نیست. چند سال پیش بیل گیتس و همسرش، بنیاد موفق بیل و ملیندا گیتس را تأسیس کردند که اقداماتی نظیر راه یابی برای ریشه کنی مالاریا در جهان انجام داده است.
 
سه سال پیش درباره پيتر ديامانديس ثروتمند دیگری که ابتکاراتی برای ایجاد فراوانی در دنیا به انجام رسانده و کتابی نیز در این رابطه نوشته، بحث کردم (2).
 
سؤال این است که آیا این ابتکارهای فردی بعنوان راه حلی برای برقراری عدالت اجتماعی در دنیای حاضر فایده ای دارند؟ سالهاست در مورد خصلت تازه گفتمان عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی مفصل بحث شده (3) و در مورد راه حل معضل نیز نظراتی مطرح شده است (4). البته چنین راه حل هایی نیاز به احزابی دارد که برنامه هایی اینگونه را در پلاتفرم خود دنبال کنند (5).
 
اما در واقعیت، احزاب موجود یا برنامه های سرمایه داری را دنبال می کنند و یا سوسیالیستی که هردو از درک واقعیت معضل عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی عاجزند. در چنین شرایطی اقدامات کسانی نظیر زوکربرگ، گیتس و ديامانديس یادآور تلاشهای امثال رابرت اوون در آغاز جامعه صنعتی در بریتانیا است. اینها حکایت از آغازی نوین است که البته ما تازه در اول راهیم. در عین حال فرصت خیلی کمتر است هنگامیکه جهان با سرعت بسوی نقطه انفصالی پیش می رود (6).

به امید
 جمهوری آینده نگر
دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://iranscope.blogspot.com
http://www.iranscope.com
http://www.ghandchi.com
بیست و هفتم آذر ماه 1394
December 18, 2015

پانویس:
 
1. Mark Zuckerberg faces criticism over his $45 billion pledge
http://www.cbsnews.com/news/mark-zuckerberg-responds-to-critics-of-facebook-shares-donations/ 
   
 
2. ايجاد فراوانی در جهان کنونی
http://www.ghandchi.com/719-creating-abundance.htm
 
3. عدالت اجتماعی و انقلاب کامپیوتری
http://www.ghandchi.com/265-EconJustice.htm

Social Justice & Computer Revolution
http://www.ghandchi.com/238-SocialJustice.htm
 
4. درآمد آلترناتیو-عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی
http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncome.htm

Alternative Income-Social Justice in Post-Industrial Society
http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncomeEng.htm
 
5. حزب آينده نگر ايران
https://sites.google.com/site/futuristparty
 
6. مباحث سینگولاریته با کامنت های کورزویل
http://www.ghandchi.com/900-singularity-kurzweil.htm

Singularity Topics with Kurzweil's Comments
http://www.ghandchi.com/900-singularity-kurzweil-eng.htm
 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com  

 
 
----------------------
http://www.iranscope.com

سام قندچی: متون برگزیده

http://featured.ghandchi.com
سام قندچی: متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com




----------------------

جمعه، آذر ۱۳، ۱۳۹۴

گفتگو با مهندس حشمت الله طبرزدی در سالروز 16 آذر

گفتگو با مهندس حشمت الله طبرزدی در سالروز 16 آذر
http://iranscope.blogspot.com/2015/12/16.html

 
در این گفتگوی برنامه پرده آخر با مهندس طبرزدی در مورد دلائل عقب نشینی جنبش دانشجویی در ایران بحث می شود. این گفتگو به مناسبت سالروز شانزدهم آذر انجام شده است



منبع:
https://www.youtube.com/watch?v=XCQYdFeEQGc

----------------------
مطلب مرتبط:
آیا درس 16 آذر نهادینه شده است
http://iranscope.blogspot.com/2015/11/16.html


----------------------

دستگاه های امنیتی از جان یغما گلرویی چه می خواهند

دستگاه های امنیتی از جان یغما گلرویی چه می خواهند




روز دوشنبه نهم آذر ماه یغما گلرویی در منزل خود در تهران بازداشت شده است (1). فوراً دستگاه های امنیتی مشغول به کار شده و برای پرونده سازی علیه این ترانه سرا و خواننده ایرانی، ویدیویی ساخته اند (2).
 
یغما گلرویی را متهم به حمایت از حق شاهین نجفی (3) برای زندگی می کنند. نمی دانم که یغما گلرویی چنین کرده باشد، اما مگر حمایت از حق زندگی برای شاهین نجفی جرم است؟ آنچه جرم است فتوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی برای قتل شاهین نجفی است که درباره اش در چند سال اخیر به اندازه کافی بحث شده است (4).
 
امروز که در سراسر دنیا داعش دارد اقداماتی انجام می دهد که دقیقاً منطبق با فتوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی است، دستگاه های امنیتی ایران هستند که باید پاسخگو باشند که از چنین فتواها و جنایات حمایت کرده اند و نه خواننده ای نظیر یغما گلرویی که ترانه های انسانی برای مردم ساخته است (5). همین دیروز جنایات سن برناردینو در کالیفرنیا روی داد که بهتر است آیت الله ناصر مکارم شیرازی و دستگاه های امنیتی ایران پاسخ دهند که چه تفاوتی با داعش در انجام چنین جنایات دارند (6).
 
خانم پرستو فروهر گزارش سفر خود را از ایران منتشر کرده و در آن رفتار دستگاه امنیتی ایران را در روز یادبود فروهر ها گزارش کرده است (7). روز گذشته نیز مراسم یادبود محمد مختاری و جعفر پوینده را دستگاه امنیتی ایران برهم زد (8). بهتر است دستگاه امنیتی و قوه قضاییه ایران بجای تلاش برای پاک کردن خونهای ریخته شده خون بیشتری بر زمین نریزند. نرگس محمدی ها (9) را از زندان آزاد کنند و به امثال یغما گلرویی ها گیر ندهند. بروید آیت الله ناصر مکارم شیرازی ها را برای تحریک به جنایت دستگیر کنید که در دنیای امروز با شکل گرفتن اتحاد گلوبال علیه اسلامگرایی افراطی ایشان است که باید پاسخگو در برابر افکار عمومی جهان باشد و نه امثال شاهین نجفی ها که در برابر داعش شیعه و سنی قد علم کرده اند و از جان خود مایه گذشته اند.

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://iranscope.blogspot.com
http://www.iranscope.com
http://www.ghandchi.com
سیزدهم آذر ماه 1394
Dec 4, 2015

پانویس:

1. فعالان در تبعید: یغما گلرویی دستگیرشد
https://goo.gl/UqpAi7
 
2. ویدیو دستگاه های امنیتی درباره بازداشت یغما گلرویی
https://www.youtube.com/watch?v=mZSh9spsHVQ
 
3. فیسبوک شاهین نجفی
 
4. اسلام و گلوباليسم- ويرايش دوم تقديم به شاهين نجفی
http://www.ghandchi.com/695-IslamGlobalization.htm
 
Islam and Globalization-Second Edition Dedicated to Shahin Najafi
http://www.ghandchi.com/695-IslamGlobalizationEng.htm
 
5. یغما گلرویی - شعر رهایی
https://www.youtube.com/watch?v=knCL-tvtNdo 
 
6. سن برناردینو بیان جنگی ایدئولوژیک است
http://www.ghandchi.com/1046-daesh-nation-states.htm

San Bernardino Shows an Ideological War
http://www.ghandchi.com/1046-daesh-nation-states-english.htm
 
7. پرستو فروهر: یک گزارش کوتاه
https://goo.gl/jyIAMm

صبح زود روز چهارشنبه بیستم آبان به تهران رسیدم. خلاف معمول سفرهایی که در سالگرد قتل پدرومادرم به تهران کرده‌ام، این بار در فرودگاه نه از سوی مأموری مورد پرسشی قرار گرفتم، نه برگه‌ی احضاریه‌ای به دستم دادند و نه پاسپورتم ضبط شد. این تغییر برخورد را بهانه‌ای کردم برای خوشبینی.
عصر بیست‌ویکم هم که به روال معمول پنج‌شنبه‌ها خانه‌ی پدرومادرم را به روی دوست و آشنا گشودم از پرس‌وجوها و مزاحمت‌های مأموران خبری نشد.
روز چهارشنبه بیست‌وهفتم آبان آگهی دعوت به آیین بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر از سوی برادرم و من در روزنامه‌ی اطلاعات چاپ شد. عصر آن روز مردی که خود را «محمدی از وزارت» معرفی می‌کرد در یک تماس تلفنی به من گفت که از برگزاری آیین بزرگداشت جلوگیری نخواهد شد، اما نیروی انتظامی از ورود افراد «معلوم‌الحال و مسئله‌دار» به خانه‌ی ما جلوگیری خواهد کرد. در برابر پرسش تکراری من درباره‌ی معنای این واژه‌‌ها همان حرف‌های کلیشه‌‌‌ای را که سال‌هاست در هتک‌حرمت دگراندیشان زده می‌شود، تکرار کرد: ضدانقلاب، کسانی که بر ضد نظام و امنیت ملی توطئه می‌کنند، و ... اما یک واژه جدید هم به کار برد: سوءپیشینه.
آقای «محمدی از وزارت» گفت «از ورود کسانی که سوءپیشینه دارند جلوگیری خواهد شد». در گفته‌های او تفاوت میان آن‌کس که دست به دزدی و قتل و ... زده و آن‌کس که به دلایل سیاسی به محاکمه کشیده شده، محو شده و صدور یک حکم قضایی به تنها معیار قضاوت بدل شده بود.
به آقای «محمدی از وزارت» گفتم که تماس تلفنی او برای من رسمیتی ندارد و سندیتی برای واقعی بودن گفته‌های او ندارم زیرا هر فرد نامعلومی هم می‌تواند در یک تماس تلفنی خود را مأموری معرفی کند و از قول مقام‌های رسمی ابلاغی بکند. به او گفتم که برای من یک ابلاغ رسمی یا در نوشته‌ای با سربرگ و امضای رسمی سندیت می‌یابد و یا در گفته‌ای در یک احضار رسمی به یک مکان رسمی.
روز پنج‌شنبه و پس از انتشار دومین نوبت آگهی ما در روزنامه‌ی اطلاعات یک مأمور نیروی انتظامی با ارائه‌ی کارت شناسایی به خانه‌ی پدرومادرم مراجعه و پرسش‌هایی درباره‌ی چندوچون برنامه‌ی ما برای آیین بزرگداشت کرد. او به صراحت گفت که هیچ دستوری برای جلوگیری از این آیین به نیروی انتظامی داده نشده است. از او یک شماره‌ی تماس گرفتم تا در صورت هر پیش‌آمد ناگهانی پیگیری کنم.

روز یکشنبه یکم آذرماه، صبح زود و هنوز آفتاب نزده، به روال هرساله برای خرید گل به بازار گل تهران رفتم. پیش از ساعت هشت صبح بود که بازگشتم. سر کوچه چند مأمور امنیتی در لباس شخصی ایستاده بودند که برخی از آن‌ها را از سال‌های پیش می‌شناختم. در طی ساعت‌های پیش‌ازظهر مأموران امنیتی از رهگذران کوچه مقصدشان را ‌می‌پرسیدند. آنان که قصد آمدن به خانه‌ی پدرومادرم داشتند، وادار به نشان دادن کارت شناسایی‌شان می‌شدند، اما از ورودشان جلوگیری نمی‌شد. گمان می‌کردم که مأموران برای محدود کردن گردهم‌آیی به ترس و وحشت دامن می‌زنند. اما از ساعت دو بعدازظهر از ورود مهمان‌ها با شدت جلوگیری شد. حتی نزدیک‌ترین بستگان اجازه‌ی آمدن نیافتند. اگرچه اعتراض‌ها در دو سوی حصار مأموران این بار هم به جایی نرسید، اما تداوم سنت این روز شد در پافشاری بر حق یادآوری و دادخواهی.
برای اعتراض به این ممنوعیت نامنتظر، با همان شماره تلفن که روز پنج‌شنبه از مأمور نیروی انتظامی گرفته بودم، تماس گرفتم. شماره‌‌ متعلق به ستاد مرکزی پلیس امنیت تهران بود. پس از مدتی حواله شدن از این مأمور به آن مأمور، سرانجام فرد مسئولی چنین گفت: «شما حق دارید» آیین سالگرد برگزار کنید و به روال قانونی هم برای برگزاری گردهم‌آیی در خانه‌ی شخصی نیاز به گرفتن مجوز ندارید. اما «ما هم حق داریم» که نگذاریم کسی در این مراسم شرکت کند و از ورود افراد به خانه‌ی شما جلوگیری کنیم.
از آن روز تا کنون به معمای این معادله که با واژه‌ی حق ساخته شد، فکر کرده‌ام. به واژه‌ی حق، که در این معادله، تهی‌شده از وزن و معنای خود، به ابزاری برای یک ترفند کلامی بدل شده است؛ نمونه‌ی کوچکی از ترفندها که در آشفته‌بازار سیاست سرزمین ما چه رونقی یافته‌اند.
حالا چند روز است که از ایران بازگشته‌ام. بسیار متأسفم که امسال نمی‌توانم در آیین بزرگداشت محمد مختاری و محمد جعفر پوینده که گرد مزار آنان برپا خواهد شد، شرکت کنم. امیدوارم دیگران جای من را پر کنند.
از همدلی‌ها و همراهی‌های دور و نزدیک که در طی سفرم به تهران شریانی از امید و تسلا ساختند، صمیمانه قدردانی می‌کنم.
پرستو فروهر، آذر 1394
 
 
8.  جلوگیری از برگزاری سالگرد قتل مختاری و پوینده
https://goo.gl/KYcU1b

ماموران انتظامی و امنیتی مانع برگزاری مراسم یادبود محمد مختاری و محمدجعفر پوینده شدند. کانون نویسندگان ایران و خانواده‌های این دو نویسنده قربانی قتلهای سیاسی زنجیره‌ای آزادیخواهان را به شرکت در این مراسم فراخوانده بودند.
به گزارش دویچه وله (رادیو آلمان)، کانون نویسندگان ایران و خانواده‌های مختاری و پوینده، طی اطلاعیه‌هایی از "آزادیخواهان و فرهنگ‌دوستان" دعوت کرده بودند در مراسمی شرکت کنند که قرار بود به مناسبت یازدهمین سالگرد قتل این دو عضو برجسته کانون نویسندگان ایران از ساعت ۲ تا ۴ بعدازظهر بر سر مزار آنان برگزار شود. آرامگاه محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در امامزاده طاهر کرج است. اما ماموران انتظامی و امنیتی اجازه برگزاری این مراسم را ندادند.
به گفته سهراب مختاری، فرزند محمد مختاری، روز پنجشنبه (۱۲ آذر) خانواده‌ها برای گرفتن مجوز برگزاری مراسم سالگرد به ماموران انتظامی مهرشهر مراجعه کردند. اما مقامات انتظامی حاضر به صدور مجوز نشدند و خانواده‌ها را نکوهش کردند که چرا برای این مراسم در اینترنت فراخوان داده‌اند.

با این همه، خانواده‌ها، اعضای کانون نویسندگان و دیگر علاقه‌مندان به شرکت در این مراسم همچون هر سال ، به محل برگزاری مراسم یادبود رفتند. آنان اما فضا را امنیتی یافتند. سهراب مختاری در این مورد به دویچه وله گفت: «پیش از شروع مراسم و پیش از آنکه برگزارکنندگان مراسم به امام‌زاده طاهر کرج برسند، محل را با تعداد پرشماری از نیروهای امنیتی و پلیس پرکرده بودند و تمام مدت هم از هر کس می‌آمده فیلم و عکس می‌گرفتند. در آغاز به خانواده‌ها به شکل تهدیدآمیزی گفته‌اند که باید فورا از آنجا بروند، ولی برادرم سیاوش با آنها صحبت کرده و گفته که ما آمده‌ایم اینجا تا این گرامیداشت را برگزار کنیم. با این حال آنها اجازه نداده‌اند و فقط کمی از لحن تهدیدآمیزشان دست برداشته‌اند، با این حال تهدید کرده‌اند که اگر فورا نروید، زنگ می‌زنیم تا نیروهایمان بیایند و متفرقتان کنند، یعنی به زور همه‌تان را می‌ریزیم بیرون.»
اعضای خانواده‌ها و کانون نویسندگان ایران مجبور به ترک امامزاده طاهر شدند. نیروهای امنیتی همه کسانی را که برای شرکت در مراسم در راه بودند، متفرق کردند.

سهراب مختاری روالی را شرح می‌دهد که به گفته وی هرسال برای جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود دو نویسنده مقتول بکار گرفته می‌شود: «ضمن اینکه در کنار آن یک سری افرادشان را گذاشته بودند تا یک مراسم نمایشی را برگزار کنند برای دفن دو مرده‌ای که گویا وجود هم نداشته‌اند و تنها نمایشی بوده برای اینکه برنامه را به نوعی دیگر لوث کنند. این روشی است که آنها از ابتدا بکار می‌گرفتند. حتی در مراسم تدفین و هفتم پدر من و مراسم تدفین و هفتم محمدجعفر پوینده، اینها به سر خاک می‌آمدند، مراسمی نمایشی با صداهای بلند روضه و نوحه‌خوانی اجرا می‌کردند تا نگذارند مراسم ما به درستی و در آرامش و متناسب با آنچه که خانواده‌ها و کانون هرساله ترتیب می‌دهند، برگزار شود. »

ادامه مراسم در منزل درویشیان

پس از جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود دو نویسنده در امامزاده طاهر، خانواده‌ها و اعضای کانون نویسندگان در منزل علی اشرف درویشیان، نویسنده و عضو برجسته کانون نویسندگان که هم اکنون در بستر بیماری به سر می‌برد، ‌گرد هم آمدند و مراسمی کوچک را در منزل وی برگزار کردند.

سهراب مختاری به عنوان فردی از خانواده یکی از قربانیان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای، در مورد اهمیت این مراسم برای خانواده‌های قربانیان به دویچه وله گفت: «من فکر می‌کنم برگزاری مراسم برای ما خانواده‌ها هیچ وقت فقط گرامیداشت و احترام به خاطره آن عزیزان نبوده است؛ البته قصد اصلی ما زنده نگاه داشتن نام و یاد و راهشان هست، اما غیر از این، همیشه از آغاز قصد ما این بوده که خواستمان را اعلام کنیم. این خواست به‌حقمان را که آمرین و عاملین این جنایات شناسایی، معرفی و محاکمه بشوند. جمهوری اسلامی از آغاز در پرونده‌ای که تشکیل شد، سعی کرد این پرونده را مختومه اعلام کند و آمرین و عاملین را به یک سری باند خودسر در وزارت اطلاعلات تقلیل بدهد. اما همانطور که رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی اعلام کرد، در پیگیری حقایق این پرونده به اشخاصی رسیده بود که رئیس کمیسیون اصل نود از آوردن نامشان خودداری کرد، چون معتقد بود اینها از جایگاهی در نظام برخوردارند که بردن نامشان می‌تواند منافع نظام را به خطر بیندازد.»

خانواده‌ها و کانون نویسندگان ایران هر سال در مراسم یادبود محمد مختاری و محمدجعفر پوینده بر افشای هویت آمران و عاملان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای پافشاری می‌کنند. جمهوری اسلامی با ممانعت از برگزاری مراسم از بیان این خواست جلوگیری می‌کند. با این حال، سهراب مختاری می‌گوید: «مبارزات و همدلی‌هایی که در همه این سالها، هم از طرف دانشجویان، هم از طرف نویسندگان و آزادیخواهان با خانواده‌ها وجود داشته، همواره تسکینی بر درد ما بوده و باعث خوش‌بینی ماست که روزی حقایق این جنایات بدون شک برای همگان روشن خواهد شد.»

نویسنده: کیواندخت قهاری
 
 
9. چرا مادر ستار بهشتی وضعیت نرگس محمدی را خوب درک می کند
http://www.ghandchi.com/1045-narges-mohammadi.htm
 
 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com