سؤال اين است که چرا سپاه پاسداران انقلاب هنوز مسلح است
http://www.ghandchi.com/596-IRGC.htm
جمهوری اسلامی ايران پس از تظاهرات مسالمت آميز در اعتراض به تقلب در انتخابات 22 خرداد ماه رياست جمهوری عده زيادی را به اتهامات گوناگون بازداشت کرده است و شماري از بازداشت شدگان را نيز به دادگاه کشانده است. محمد علی زمانی، آرش رحمانی پور، ناصر عبدالحسيني، حامد روحی نژاد و رضا خادمی را به خاطر شرکت در تظاهرات بعد از انتخابات در دادگاه حاضر کرد اما با اتهاماتی واهی به اعدام محکوم نمود در صورتيکه شواهد متعددی در دست است که بسياری از متهمان حاضر در دادگاه حتي پيش از 22 خرداد در زندان بوده اند و در نتيجه نميتوانسته اند حتی در تظاهرات بعد از 22 خرداد شرکت کرده باشند. رژيم ميگويد که اين ها عضو گروه های مسلح هستند. دو روز پيش نير احسان فتاحيان در کردستان اعدام شد و دوباره اتهام وی عضويت در يک گروه مسلح اعلام شده است و شيرکوه معارفی هم در چند قدمی اعدام است و شماری از فعالين سياسی کرد نظير عدنان حسن پور روزنامه نگار نيز سالهاست که با حکم اعدام روزهايشان را در زندان سپری ميکنند. کاری ندارم که در هيچيک از اين موارد هيچ مدرکی دال بر شرکت هيچکدام از متهمين در هرگونه عمليات مسلحانه ارائه نشده است و نقض آشکار حقوق بشر در همه اين پرونده ها آنقدر روشن است که نيازی به توضيح بيشتر ندارد و هزاران نفر در سراسر جهان همه اين اعمال ضد انسانی رژيم را محکوم کرده اند. امروز هم ديگر سالهاي اول انقلاب نيست که وقتی جمهوری اسلامی سران رژيم پيشين را اعدام کرد و يا کمی بعد اعضاء مجاهدين را اعدام کرد بسياري از گروه هاي اپوزيسيون به اشتباه از حرکت رژيم در مقابله با به اصطلاح عمليات مسلحانه ی به اصطلاح ضد انقلاب، حمايـت کردند، و التبه آنزمان ديری نگذشت که بالاخره رژيم سراغ بخشهای ديگر اپوزيسيون هم رفت و آنهايی که در هيچ عمليات مسلحانه ای شرکت نداشتند و در هيچ گروه شبه مسلحانه هم عضويت نداشتند، نظير فرج ميزانی که حاضر نشد در زندان با رژيم کنار بيايد را نيز اعدام کرد. بله امروز 30 سال از آن سالها گذشته است و آنچه بعد از اعدام احسان فتاحيان رخ داد رژيم را تکان داد وقتی از ابوالحسن بنی صدر تا حزب توده اعدام اين جوان بيگناه را محکوم کردند. در نتيجه آشکار است که جنبش سياسی ايران به موضوعات حقوق بشري آنقدر آشنا شده است که هيچ نيروئي در جنبش سياسی و مدني ايران نيز با اين ترفندهاي رژيم ديگر اشتباه سالهای 1357-1360 را نخواهد کرد که طرف رژيم را بگيرد و همه اعلانات قلابی رژيم و پرونده سازي ها نيز کسی را فريب نميدهد و جنبش ايران در محکوم کردن اين عمليات ضد بشری جمهوری اسلامی متحد است. اما بحثم در اين نوشتار موضوع ديگري است.
سؤال امروز در ايران در مورد گروه های مسلح در کشور موضوع نه مجاهدين است و نه گروه های ديگري که رژيم از آنها ياد ميکند. ابداً فعال بودن چنان تشکيلاتهاي مسلحي در داخل ايران حقيقت ندارد و اين قصه هاي رژيم را حتی خودشان هم باور ندارند. اما يک گروه مسلح در ايران وجود دارد که در 30 سال گذشته بزرگتر هم شده است و خيلی هم فعال است و آن هم سپاه پاسداران انقلاب است. سؤال اين است که 30 سال از انقلاب گذشته است و چرا اين سازمان هنوز وجود دارد؟ در ابتدا دولت جمهوري اسلامي خود را دولت بعد از انقلاب و وضعيت را هم شرايط انقلابی ميناميد و نيروي پاسدار انقلاب برای مقابله با حمله ضد انقلاب از خارج يا داخل را با ادغام کميته هاي انقلاب در يک سپاه شکل داد و گفت کارشان دفاع از انقلاب در مقابل ضد انقلاب است. اما 30 سال است که اين رژيم بر سر کار است و اولين کارش هم بايد خلع سلاح اين تشکيلات ميبود. اگر ارتش موجود را بعنوان ارتش قبول نداشت پس بايد ارتش را منحل ميکرد. چرا يک کشور بايد دو ارتش داشته باشد. اگر سپاه پاسداران ارتش نيست پس در آنصورت بزرگترين گروه مسلح در کشور است و بايد آن را خلع سلاح کرد. اصلاً بايد اعضاء آن را دستگير کرد و عضويت در آن بايد جرم باشد و نه عضويت در گروه هاي مسلح خيالی. اگر گروه هاي مسلح ديگر فقط به ادعای رژيم در ايران فعال هستند، فعال بودن اين سپاه پاسدارن در ايران و حتی خارج از ايران غيرقابل انکار است و يک گروه مسلح واقعی است و تازه دولت خود دارد خرج آن را از کيسه مردم ميدهد. به چه حقي 30 سال بعد از انقلاب، سپاه پاسداران *انقلاب* هنوز وجود دارد و مسلح است. اگر عده اي دوست دارند خاطرات انقلاب را حفظ کنند ميتوانند گروهی مثل سازمان دختران انقلاب آمريکا که تشکيلاتی غيرانتقاعی در آمريکا ست و حتي دويست سال بعد از انقلاب آمريکا هم عکس چاپ ميکند و خاطرات اجداد اعضائ آن در انقلاب را زنده نگهميدارد، درست کنند، اما آتشکيلات مخارجش را خود تأمين ميکند و نه آنکه دولت خرجش را بدهد و مهمتر آنکه مسلح هم نيستند. يعنی دو ارتش محض خاطر حفظ خاطره انقلابی در 30 سال پيش در کشور وجود ندارد. اين ضد قانون هر کشوری است يعني حتي آنها که خود انقلاب کرده اند، بعد از انقلاب، تا موعد معينی گروه هاي مسلحشان، بايد خلع سلاح شود. مسخره است 30 سال بعد، آنهم کسانيکه اکثراً در انقلاب هم نبوده اند، در هر کشوری، گروه مسلح پاسدار انقلاب داشته باشند. اگر هم رژيمي ارتش را نخواهد، ميتواند منحل ميکند، و ارتش خود را شکل دهد، اما کجاي دنيا يک ارتش موازی دوم، از کيسه مردم، بعد از 30 سال، هنوز ادامه حيات ميدهد؟ البته غير از ايرانِ جمهوری اسلامی!
اقلاً اپوزيسيون بايد بر سر اين موضوع موضع روشنی بگيرد يعني خواست انحلال سپاه پاسداران. دو ارتش موازی در هيچ کشوری آنهم 30 سال بعد از انقلاب معني ندارد و مخارجی هنگفت بر مردم تحميل ميکند. اگر جمهوری اسلامي از وجود گروه هاي مسلح چند نفری انقدر ناراحت است و احسان فتاحيان را که هيچ کاری نکرده است بخاطر بيان تعلق آرمانی اعدام ميکند چرا با سپاه پاسداران کاری ندارد. اگر به اين خاطر است که سپاه پاسداران، هوادار جمهوری اسلامی است، پس آيا ميشود يک سازمان مسلح سومی هم در هواداری از جمهوری اسلامي درست کرد؟ مثلاً آقاي موسوی که خودشان ميگويند جمهوری اسلامی نه يک کلمه بيش و نه يک کلمه کم و يا آقای خاتمی آيا اجازه دارند که يک گروه مسلح "سپاه پاسداران اصلاحات" درست کنند؟ اگر يک کشور فقط يک ارتش دارد پس سپاه بايد منحل شود و اگر ميشود بيش از يک ارتش هوادار جمهوری اسلامي داشت، در آنصورت چرا فقط دوتا. چرا نه بيشتر؟
به اميد جمهوري آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
بيست و چهارم آبان 1388
November 15, 2009
http://www.ghandchi.com/596-IRGC.htm
جمهوری اسلامی ايران پس از تظاهرات مسالمت آميز در اعتراض به تقلب در انتخابات 22 خرداد ماه رياست جمهوری عده زيادی را به اتهامات گوناگون بازداشت کرده است و شماري از بازداشت شدگان را نيز به دادگاه کشانده است. محمد علی زمانی، آرش رحمانی پور، ناصر عبدالحسيني، حامد روحی نژاد و رضا خادمی را به خاطر شرکت در تظاهرات بعد از انتخابات در دادگاه حاضر کرد اما با اتهاماتی واهی به اعدام محکوم نمود در صورتيکه شواهد متعددی در دست است که بسياری از متهمان حاضر در دادگاه حتي پيش از 22 خرداد در زندان بوده اند و در نتيجه نميتوانسته اند حتی در تظاهرات بعد از 22 خرداد شرکت کرده باشند. رژيم ميگويد که اين ها عضو گروه های مسلح هستند. دو روز پيش نير احسان فتاحيان در کردستان اعدام شد و دوباره اتهام وی عضويت در يک گروه مسلح اعلام شده است و شيرکوه معارفی هم در چند قدمی اعدام است و شماری از فعالين سياسی کرد نظير عدنان حسن پور روزنامه نگار نيز سالهاست که با حکم اعدام روزهايشان را در زندان سپری ميکنند. کاری ندارم که در هيچيک از اين موارد هيچ مدرکی دال بر شرکت هيچکدام از متهمين در هرگونه عمليات مسلحانه ارائه نشده است و نقض آشکار حقوق بشر در همه اين پرونده ها آنقدر روشن است که نيازی به توضيح بيشتر ندارد و هزاران نفر در سراسر جهان همه اين اعمال ضد انسانی رژيم را محکوم کرده اند. امروز هم ديگر سالهاي اول انقلاب نيست که وقتی جمهوری اسلامی سران رژيم پيشين را اعدام کرد و يا کمی بعد اعضاء مجاهدين را اعدام کرد بسياري از گروه هاي اپوزيسيون به اشتباه از حرکت رژيم در مقابله با به اصطلاح عمليات مسلحانه ی به اصطلاح ضد انقلاب، حمايـت کردند، و التبه آنزمان ديری نگذشت که بالاخره رژيم سراغ بخشهای ديگر اپوزيسيون هم رفت و آنهايی که در هيچ عمليات مسلحانه ای شرکت نداشتند و در هيچ گروه شبه مسلحانه هم عضويت نداشتند، نظير فرج ميزانی که حاضر نشد در زندان با رژيم کنار بيايد را نيز اعدام کرد. بله امروز 30 سال از آن سالها گذشته است و آنچه بعد از اعدام احسان فتاحيان رخ داد رژيم را تکان داد وقتی از ابوالحسن بنی صدر تا حزب توده اعدام اين جوان بيگناه را محکوم کردند. در نتيجه آشکار است که جنبش سياسی ايران به موضوعات حقوق بشري آنقدر آشنا شده است که هيچ نيروئي در جنبش سياسی و مدني ايران نيز با اين ترفندهاي رژيم ديگر اشتباه سالهای 1357-1360 را نخواهد کرد که طرف رژيم را بگيرد و همه اعلانات قلابی رژيم و پرونده سازي ها نيز کسی را فريب نميدهد و جنبش ايران در محکوم کردن اين عمليات ضد بشری جمهوری اسلامی متحد است. اما بحثم در اين نوشتار موضوع ديگري است.
سؤال امروز در ايران در مورد گروه های مسلح در کشور موضوع نه مجاهدين است و نه گروه های ديگري که رژيم از آنها ياد ميکند. ابداً فعال بودن چنان تشکيلاتهاي مسلحي در داخل ايران حقيقت ندارد و اين قصه هاي رژيم را حتی خودشان هم باور ندارند. اما يک گروه مسلح در ايران وجود دارد که در 30 سال گذشته بزرگتر هم شده است و خيلی هم فعال است و آن هم سپاه پاسداران انقلاب است. سؤال اين است که 30 سال از انقلاب گذشته است و چرا اين سازمان هنوز وجود دارد؟ در ابتدا دولت جمهوري اسلامي خود را دولت بعد از انقلاب و وضعيت را هم شرايط انقلابی ميناميد و نيروي پاسدار انقلاب برای مقابله با حمله ضد انقلاب از خارج يا داخل را با ادغام کميته هاي انقلاب در يک سپاه شکل داد و گفت کارشان دفاع از انقلاب در مقابل ضد انقلاب است. اما 30 سال است که اين رژيم بر سر کار است و اولين کارش هم بايد خلع سلاح اين تشکيلات ميبود. اگر ارتش موجود را بعنوان ارتش قبول نداشت پس بايد ارتش را منحل ميکرد. چرا يک کشور بايد دو ارتش داشته باشد. اگر سپاه پاسداران ارتش نيست پس در آنصورت بزرگترين گروه مسلح در کشور است و بايد آن را خلع سلاح کرد. اصلاً بايد اعضاء آن را دستگير کرد و عضويت در آن بايد جرم باشد و نه عضويت در گروه هاي مسلح خيالی. اگر گروه هاي مسلح ديگر فقط به ادعای رژيم در ايران فعال هستند، فعال بودن اين سپاه پاسدارن در ايران و حتی خارج از ايران غيرقابل انکار است و يک گروه مسلح واقعی است و تازه دولت خود دارد خرج آن را از کيسه مردم ميدهد. به چه حقي 30 سال بعد از انقلاب، سپاه پاسداران *انقلاب* هنوز وجود دارد و مسلح است. اگر عده اي دوست دارند خاطرات انقلاب را حفظ کنند ميتوانند گروهی مثل سازمان دختران انقلاب آمريکا که تشکيلاتی غيرانتقاعی در آمريکا ست و حتي دويست سال بعد از انقلاب آمريکا هم عکس چاپ ميکند و خاطرات اجداد اعضائ آن در انقلاب را زنده نگهميدارد، درست کنند، اما آتشکيلات مخارجش را خود تأمين ميکند و نه آنکه دولت خرجش را بدهد و مهمتر آنکه مسلح هم نيستند. يعنی دو ارتش محض خاطر حفظ خاطره انقلابی در 30 سال پيش در کشور وجود ندارد. اين ضد قانون هر کشوری است يعني حتي آنها که خود انقلاب کرده اند، بعد از انقلاب، تا موعد معينی گروه هاي مسلحشان، بايد خلع سلاح شود. مسخره است 30 سال بعد، آنهم کسانيکه اکثراً در انقلاب هم نبوده اند، در هر کشوری، گروه مسلح پاسدار انقلاب داشته باشند. اگر هم رژيمي ارتش را نخواهد، ميتواند منحل ميکند، و ارتش خود را شکل دهد، اما کجاي دنيا يک ارتش موازی دوم، از کيسه مردم، بعد از 30 سال، هنوز ادامه حيات ميدهد؟ البته غير از ايرانِ جمهوری اسلامی!
اقلاً اپوزيسيون بايد بر سر اين موضوع موضع روشنی بگيرد يعني خواست انحلال سپاه پاسداران. دو ارتش موازی در هيچ کشوری آنهم 30 سال بعد از انقلاب معني ندارد و مخارجی هنگفت بر مردم تحميل ميکند. اگر جمهوری اسلامي از وجود گروه هاي مسلح چند نفری انقدر ناراحت است و احسان فتاحيان را که هيچ کاری نکرده است بخاطر بيان تعلق آرمانی اعدام ميکند چرا با سپاه پاسداران کاری ندارد. اگر به اين خاطر است که سپاه پاسداران، هوادار جمهوری اسلامی است، پس آيا ميشود يک سازمان مسلح سومی هم در هواداری از جمهوری اسلامي درست کرد؟ مثلاً آقاي موسوی که خودشان ميگويند جمهوری اسلامی نه يک کلمه بيش و نه يک کلمه کم و يا آقای خاتمی آيا اجازه دارند که يک گروه مسلح "سپاه پاسداران اصلاحات" درست کنند؟ اگر يک کشور فقط يک ارتش دارد پس سپاه بايد منحل شود و اگر ميشود بيش از يک ارتش هوادار جمهوری اسلامي داشت، در آنصورت چرا فقط دوتا. چرا نه بيشتر؟
به اميد جمهوري آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
بيست و چهارم آبان 1388
November 15, 2009