ميوۀ جنبش سبز
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/623-Fruit.htm
در آستانۀ سالگرد جنبش سبز هستيم. جنبشی که پاراديم آن مانند زندگی در جهان حيوانات و بشر بر پيرشدن، تولد و مرگ، بنا نشده است؛ بلکه آنگونه که در نوشتار "پاراديم جنبش سبز" توضيح دادم نظير دنيای گياهان به شکل ديگری است (1).
در دنيای گياهان پديدۀ جالبی نيز وجود دارد و آنهم ميوه دادن گياهان است. چرا گياهان ميوه ميدهند؟ گياهان ميوه ميدهند تا که حيوانات آن ميوه ها را بخورند تا که يا در حين خوردن تخم آن گياه بر زمين افتد و در نقاط ديگر جوانه زند و يا که بعداً در مدفوع حيوانات آن هستۀ گياه به حای ديگری منتقل شده و نشو و نما کند. به اين طريق گياهان با اينکه خود تحرک چندانی ندارند اما در اقصی نقاط گيتی گسترش پيدا ميکنند. درست است که گياهان پير نميشوند و به آن معنی مرگ برايشان معنی ندارد اما البته ممکن است ريشه شان از طريق عوامل بيرونی نابود شود يا که بخاطر سوانح مختلف نظير آتش سوزی در يک منطقه از بين بروند اما با پخش شدن ميوه های گياهان نتازع بقاء پيدا ميکنند.
بنظر ميرسد که جنبش سبز ايران در همين يکسال گذشته در اقصی نقاط ايران و جهان توسعه پيدا کرده است و اولين ميوۀ آنهم هم درکی بود که در اولين تظاهرات اعتراضی بعد از انتخابات در شعار تظاهر کنندگان بيان ميشد وقتی فرياد ميزدند "مرگ بر اين دولت مردم فريب." از همان روز اول اين جنبش ميوه ای بنام صداقت را با خود داشت و هر کسی که اين ميوه را ميخورد گوئی بنوعی هستۀ جنبش سبز را با خود منتقل ميکند. منظورم ديدگاهی است که بر خلاف رژيم ها و تشکيلاتهای ديکتاتور، مخالف با ديدگاه "هدف وسيله را توجيه ميکند" است (2).
در 31 سال گذشته نه تنها در نظام حاکم بر ايران، دروغ جامعه ما را به تباهی برده است بلکه اپوزيسيون ايران نيز با مسأله مشابهی روبرو بوده است. همواره نيز توجيهی برای عدم صداقت وجود داشته است. حال چه موضوع گزارش وضعيت اقتصادی جامعه توسط دولت و توجيه کردن موضوعاتی نظير فروش کليه و فحشاء وحشتناک بخاطر فقر و مواد مخدر باشد و يا که هزار تبعيض در داخل اپوزيسيون ايران با نيرنگ های مختلف نسبت به مخالفان سياسی و عقيدتی با توجيهات گوناگون. جنبش سبز ميوه ای دارد که حتی اگر نيرويی با خود عنوان سبز هم بخواهد تبعيضات مشابهی روا دارد، خيلی زود دوباره نهال تازه از هسته اين ميوه که منتقل شده است ميرويد و همه توجيهات برای استفاده از دروغ بعنوان وسيله برای رسيدن به هدف های به اصطلاح مقدس رنگ ميبازند (3).
در آستانۀ يک سالگی جنبش سبز تحول تازه ای نه تنها در جنبش دموکراسی خواهی ايران قابل رؤيت است بلکه به جرئت ميتوان گفت اين غولی که از شيشه بيرون آمده است را ديگر کسی نميتواند به اين راحتی ها دوباره در شيشه کند يا بقول بعضی آنرا به اين راحتی ها مديريت کند (4).
در واقع اينکه حتی اين بحث ها در ميان اصولگرايان مطرح شده است بيان خوردن همان ميوه ای است که در ابتدای سخن به آن اشاره نمودم. امروز بعد از پنج ماه زندان، مهندس حشمت الله طبرزدی نکته جالبی را در نوشته خود از زندان اوين متذکر می شود وقتی مينويسد که حکايت خانوادۀ چندين اصولگرای رژيم درس آموز است و اينکه عقب اندازی انتخابات شوراها به اين معنی است که رژيم ديگر قادر نيست مانند گذشته انتخابات برگزار کند (5).
به اميد جمهوري آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
دوم خرداد 1389
May 23, 2010
پانويس:
1. http://www.ghandchi.com/620-NewParadigm.htm
2. http://www.ghandchi.com/270-EndMeans.htm
3. http://www.ghandchi.com/570-mardomchehmikhahand.htm
4. http://www.ghandchi.com/464-ghesseh.htm
5. http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1866.aspx