توضيح: اين مقاله در سال 2006 نوشته شده است و اين تجديد چاپ بمناسبت يکصدمين سال تولد اوست.
تورينگ و هوش مصنوعي
سام قندچي
http://www.ghandchi.com/439-Turing.htm
نسخه انگليسی مقاله
http://www.ghandchi.com/439-TuringEng.htm
"...به عقيده من در پايان اين قرن استفاده از کلمات و نقطه نظر عمومی تحصيل کردگان آنقدر تغيير خواهد کرد که انسان براحتی قادر خواهد بود که از انديشيدن ماشين ها صحبت کند بدون آنکه انتظار داشته باشد حرفش تناقض گوئی تلقی شود [آلن تورينک، ماشين آلات کامپيوتری و هوش، بخش 6 http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Turing/CMI.htm ] ."
مقاله "ماشين آلات کامپيوتری و هوش" را آلن تورينگ در سال 1950 برشته تحرير درآورد. نوشتار مزبور بر اولين کوششهای برای توليد هوش مصنوعی تأثير بسيار زيادی گذاشت، و اکثر محققين هوش مصنوعی و منقدين آن اين نوشته را نقطه شروع علم هوش مصنوعی تلقی ميکنند. "ماشين تورينگ" که آلن تورينک در سال 1936 طرح کرده بود مداوماً دهها سال موضوع بحث در ميان دانشمندان و رياضی دانان بود، با وجود آنکه هيچ ادعائی نداشت جز آنکه يک طرح عمومی برای تئوری محاسبه ارائه کرده بود.
در مقايسه، نوشتار 1950 آلن تورينگ ديدگاهی کاملاً متفاوت از خود ماشين ارائه داد. اين نوشتار فلاسفه را مورد خطاب قرار ميداد و نه رياضی دانان ، و ادعا ميکرد که کامپيوتر های *ديجيتال* ممکن است که به عنوان ماشين های هوشمند در نظر گرفته شوند. اين برخورد تورينگ کاملاً تازه بود، چه از نظر فلسفی و چه از نظر تکنيکي، و آغازگر منازعه ای شد که تا به امروز ادامه دارد. در اينجا بود که او يک بازی وانمود سازی را بعنوان آزمايش پيشنهاد کرد، آنچه که تا به امروز بعنوان "آزمايش تورينگ http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Turing/CMI.htm" برای ارزيابی فکر کردن در ماشين ها، بکار برده ميشود.
تورينگ برای رسيدن به امکان هوش کامپيوتری فقط پتانسيل کامپيوترهای ديجيتال پيشرفته زمان خودش را پيش فرض نظراتش قرار داده است، و اين ويژگی خاص و جسورانه ادعای وی است که آنرا از پيش بينی های داستان های تخيلی آينده نگرانه زمان خود جدا ميکند، و به اينصورت تورينگ راه را برای کوششهای علمی بعدی در عرصه دانش هوش کامپيوتری باز کرد. نکات برجسته برخورد تورينگ امروز بيشتر برای ما قابل فهم هستند، تا در زمان خود وي، در نيم قرن پيش، دورانی که وی "آزمايش تورينگ" را معرفی کرد. وي:
تأکيد کرد که آنچه منظور وی است بر مبنای يک تصوير خوشبينانه کامپيوتر های آينده بنا نشده بلکه بر آنچه کامپيوترهای واقعی زمان وی قابل به انجام بودند، استوار است، و مينويسد "ما فقط کامپيوترهای ديجيتال را اجازه ميدهيم که در بازی ما شرکت کنند [آلن تورينگ، همانجا، بخش 3] ."
اينکه حاضر بود تخمين را بجای حقايق کاملاً اثبات شده بپذيرد تا که رشته جديد هوش مصنوعی را آغاز کند. او مينويسد "ديدگاه عاميانه که دانشمندان بطور انعطاف ناپذيری از حقايق کاملاً ثابت شده به حقايق ثابت شده حرکت ميکنند، و هرگز تحت تأثير تخمين های اصلاح شده قرار نميگيرند، کاملاً غلط است. تخمين ها از اهميت مهمی برخوردارند چرا که راه های مفيد تحقيقات را پيش رو ميگذارد [همانجا، بخش 6] ."
مفهوم تکاملی توسعه کامپيوتری را معرفی کرد و تأکيد بر عنصر راندوم (بختي) در کامپيوترهای ديجيتال را برای تأييد احتمال هوش مصنوعی مورد بحث خود بکار بست. وی مينويسد "يک متغير جالب در ايده کامپيوتر ديجيتال، کامپيوتر ديجيتالی است که با عنصر راندوم باشد ...برخی اوقات از اين ماشين بعنوان اينکه اراده آزاد دارد ياد ميشود،" و سپس وی يک پرانتز باز ميکند و مينويسد "گرچه من خودم اين اصطلاح را استفاده نميکنم [همانجا، بخش 4]."
کامپيوترهای با ظرفيت بی نهايت را بعنوان يک امکان تئوريک طرح ميکند. وی مينويسد، "هيچ مشکل تئوريک در ايده کامپيوتری با ظرفيت ذخيره بی نهايت وجود ندارد [همانجا، بخش 4]."
ماشين های خود-برنامه ريز را پيش بينی ميکند. وی مينويسد، "اين [ماشين] ممکن است برای ساختن برنامه های خود بکار رود و يا پيش بينی تأثير آلترناتيوها را در ساختار خود در نظر گيرد ...اين امکانات در آينده نزديک است و نه رؤياهای اتوپی وار [همانجا، بخش 5-6]."
دو راه مهم تحقيقات عملی هوش مصنوعی را تشخيص داد-يکی شبيه سازی تفکر انتزاعی abstract و ديگری بازسازی ارگان های حسی و زبان طبيعی [همانجا، بخش 7-6].
با وجود تازگی ايده های بالا و پاسخ های روشن تورينگ که استدلال های مخالف احتمالی را رد ميکند [همانجا، بخش های 1-6 و 9-6] ، وی چهار پيش فرض فلسفی که در برخوردش به اين موضوع مستتر است را تصريح نکرده است. اين پيش فرض ها عبارتند از:
مجاز بودن جدا کردن فعاليت فکری از بدن و کماکان آن را بعنوان تفکر نگريستن. وی مينويسد "مسأله جديد اين رجحان را دارد که خط فاصل روشنی بين ظرفيت های فيزيکی و فکری بشر ترسيم ميکند [همانجا، بخش 2]."
مجاز بودن اينکه فکر بشر را بصورت فرماليسم های منطقی بيان کنيم. وی مينويسد، "متد سؤال و جواب بنظر ميرسد که برای معرفی هر کدام از عرصه های کوشش بشر مناسب باشد [همانجا، بخش 2]."
مجاز بودن بيان واقعيت بصورت عبارات اطلاعات مجزا. در واقع من فکر نميکنم که وی هيچ جا اشاره ای به اين پيش فرض خود که در همه کارش مستتر است، داشته باشد.
مجاز بودن انتقال فکر از طريق وسائل ارتباطات. وی مينويسد، "ترتيب ايده آل آن است که يک دستگاه چاپ اتوماتيک برای برقراری ارتباط دو اطاق داشته باشيم [همانجا، بخش 1]." ( منظور دو اطاقی است که در آزمايش تورينگ در يکی انسان واقعی ارتباط برقرار ميکند و در ديگری هوش مصنوعی و آن هوش مصنوعی در آزمايش موفق ميشود که در اين آزمايش از انسان قابل تميز نباشد).
بنظر من پيش فرض های بالا برای آنکه ما بتوانيم دانش را فرا گيريم، بطور کلی لازم ، و مشخصاً هم برای ساختن هوشمندی لازم هستند. بنابراين فکر ميکنم اين پيش فرض ها ميتوانند بصورت روشن و صريح اعلام شوند و من در اينکه تورينگ اين پيش فرض ها را بطور ضمنی پذيرفته است مشکلی نميبينم. نياز به اثبات ضد آن به عهده منقدين هوش مصنوعی است چرا که بحث مختص هوش مصنوعی نيست و به امکان هرگونه دانش مربوط ميشود و آنان بايستی نشان دهند پيش فرض فلسفی مخالف يا متفاوت از اين ها ميتواند بيشتر راه گشای توسعه علم باشد.
***
دو پيش فرض زير ابعاد بحث تورينگ را محدود کردند و باعث توسعه يک جانبه هوش مصنوعی در اولين سالهای رشد آن شدند.در نتيجه بنظر من دفاع امروزی از هوش مصنوعی بايستی اين پيش فرض های محدود کننده را به کنار گذارد:
تورينگ *هوش* را با *هوش بشر* يکی ميگرفت بجای آنکه معيار تازه ای (مثلاً معياری بر مبنای رياضيات) برای تعيين هوش و درجات هوش ارائه کند. او تصور ميکرد به اينگونه ادعای خود را برای حالت قوی تری ثابت ميکند، و نه آنکه با اين پيش فرض خود را محدود ميکند. وی مينويسد، "اين بازی ممکن است به اين خاطر مورد نقد قرار گيرد که احتمالات خيلی زياد بر ضد ماشين در نظر گرفته شده است ..آيا ماشين نميتواند چيزی خيلی متفاوت از انسان با خود حمل کنند؟ اين اعتراض خيلی قوی است، اما حداقل ما ميتوانيم بگوئيم اگر يک ماشين بتواند ساخته شود که بازی تقليد را با موفقيت انجام دهد، ما نيازی به اينکه از اين مخالفت نگران شويم نداريم [همانجا، بخش 1]." اما اگر اينگونه نتوانيم ماشينی بسازيم، اين بازی که بخاطر خصلتش هوش را با هوش انسان برابر ميگيرد ميبايست که تغيير کند يا آنکه بمثابه آزمايش هوش بکار گرفته نشود.
تورينگ، ماشين را *برابر* مدل مکانيکی ماشين (discrete state machines) فرض ميکند بجای آنکه مدل های عاليتری از ماشين ايده آل را بمثابه امکان تئوريک طرح کند (مثلاً مدل بيولوژيک). وی مينويسد، "..تعديل اين کامپيوتر [کامپيوتر ديجيتال] که ظرفيت کافی داشته باشد، و افزايش دادن سرعت آن بقدر کافي، و فراهم کردن برنامه مناسب برای آن ..[بايستی که ما را به کامپيوتر ايده آل برساند] [همانجا، بخش 5]."
البته بايستی بگويم که پاسخ های تورينگ به استدلال های مخالف آنقدر همه جانبه است که حتی امروز هم از آن جواب ها ميتوان برای پاسخگوئی به مخالفين امروزی هوش مصنوعی استفاده کرد. فقط من فکر ميکنم سه تا از مخالفت ها باندازه کافی بوسيله تورينگ رد نشده بودند، که من بحث های آلترناتيو زير را ارائه ميکنم:
مخالفت رياضی (يعنی مخالفت #3)
مخالفت بر مبنای حس اگاهی (يعنی مخالفت #4)
مخالفت بانو لاوليس Lady Lovelace (يعنی مخالفت #6)
اولی مسأله ارجاع به خود self-reference است. در صفحه 20 رساله ذکر شده تورينگ مثالی از حل کردن معادلات رياضی بوسيله کامپيوتر ميزند و از آن بعنوان گواهی از توان کامپيوتر برای چيرگی بر اين ناتوانی ميخواهد اشتفاده کند. بنظر من در پرتو تئوری گودل Godel's theorem روشن نيست تا چه حد اين خوشبينی وی درست باشد. معهذا بنظر من هوش بشر نيز همين مشکل را دارد (اگر که ارجاع بخود بمعنی وسيع کلمه در نظر گرفته شود). شايد همين واقعيت دليل اين امر است که ما نميتوانيم ادعا کنيم پاسخ نهائی را به سؤال اينکه عملکرد فکر ما در کليت خود چيست، ارائه کنيم. بنابراين شايد در اين ناتوانی انسان ها و ماشين ها اشتراک دارند.
دومی نيز مشابه اولی است. بنظر من انسان ها هنوز راهی پيدا نکرده اند که بتوانند کاملاً احساسات و هيجانات خود را از طريق زبان و نوشتن و حتی حرکات بدن به هم منتقل کنند. برخی هنرمندان با توان های خارق العاده خود ميتوانند برخی احساسات خود را بسيار بهتر از مردم عادی بيان کنند. معهذا ما نميتوانيم ادعا کنيم که آنها ميتوانند همه احساسات خود را در همه زمان ها منتقل کنند. پس بجای آنکه اثبات کنيم ماشين ها قادرند اين کار را کاملاً انجام دهند، ما بايستی بپرسيم که آيا انسانها ميتوانند آنرا کاملاً انجام دهند. بنابراين اين هم هوش مصنوعی را رد نميکند و اين محدوديت ها نيز در انسان و هوش مصنوعی مشترک هستند.
سومين ايراد در ارتباط با خلاقيت است. بنظر من ساختن جملات برعکس تصور کسانی نظير درايفوس Dreyfus آنقدر کار خلاقی نيست. مردم عادی جملات و لغاتی که آموخته شده اند را بکار ميبرند و اين چندان خلاقيت از آنها نميطلبد. درست است که نوشتن يک شعر خلاقيت ميخواهد، اما چند درصد مردم قادر به سرائيدن شعر هستند. در همه عرصه های فعاليت بشر کارهای خلاق توسط درصد کمی از مردم ارائه ميشوند. اين واقعيت باعث نيست که بقيه مردم احمق تصور شوند، اما اين امر به اين معنی هست که افراد خلاق با هوش تر هستند و برخی از آنها هم نابغه اند. اگر ما به اين مورد ها بصورت استثناء نگاه کنيم، در آنصورت هيچ مشکل منطقی نيست که در ميان ماشين های با هوش مصنوعی هم استثنائاتی بيابيم که خلاق باشند، و حتی در ميان آنها نابغه پيدا کنيم. ما نيازی نداريم که اثبات کنيم همه ماشين های هوش مصنوعی خلاق هستند تا که نشان دهيم هوشمند هستند.
***
اميدوارم خوشبينی آلن تورينگ در ميان محققين هوش مصنوعی ادامه يابد. توسعه اين عرصه دانش بشر مطمئناً گام مهمی در تکامل بشريت است. به عبارت ديگر آنگونه که در رساله "ابزار هوشمند: شالوده تمدنی نوين" [http://www.ghandchi.com/353-IntelligentTools.htm] بحث کردم، هوش مصنوعی ميتواند اثر عظيمی بيش از همه تغييرات گذشته تاريخ بر آينده بشريت بگذارد و من آنرا همانگونه که در جای ديگری بحث کرده ام در رابطه تنگاتنگ با دانش نانوتکنولوژی [http://www.ghandchi.com/306-Nano.htm] ميبينم، همانگونه که ری کورزويل [http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/RayKurzweil.htm] دانشمند پيشرو هوش مصنوعی در سالهای اخير بر اين موضوع تأکيد کرده است.
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
14 اسفند 1384
March 16, 2006