ژورناليستها
سام قندچي
http://www.ghandchi.com/697-Journalists.htm
در جامعه قرن بيست و يکم اساساً کادرها و رهبران احزاب می توانند توجه خود را بر امور سازماندهی تشکيلات و آکسيونهای سياسی نظير تظاهراتها متمرکز کنند و بار کارهای نظری، تحليلی و خبری تا درجه زيادی از دوش احزاب برداشته شده است. کار احزاب نيز در جوامعی نظير اروپا و آمريکا بسيار روشن ترسيم شده است. در اين مورد پيشتر بحث های مفصلی شده است (1).
از سوی ديگر نه تنها محتوای کار خبری بلکه حتی نيرويی که برای امور چاپ و توزيع اطلاعيه ها و بيانيه های احزاب در گذشته صرف می شد ديگر حتی در کشورهای غيردموکراتيک هم آنقدر مورد نياز نيست به رغم آنکه کار رسانه ای برای همه نيروهای سياسی نه تنها کم اهميت تر نشده است بلکه مهمتر نيز شده است (2).
آيا در چنين شرايطی ژورناليستها که امروز همه کارهای خبری فعالان سياسی در قرن نوزدهم را نيز انجام می دهند و افشاگری همه جانبه تری از رژيم های سرکوبگر و قوانين آنها و حتی در مورد بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی و سياسی در جوامع دموکراتيک انجام می دهند، فعال سياسی هستند؟ اينکه اين کارها به طور عينی و غيرمغرضانه انجام شود نميتواند نقطه اختلاف دو کار باشد چرا که فعال سياسی درستکار نيز بايد کارش غيرمغرضانه باشد نه آنکه به دليل منافع حزبی دروغ بگويد. درست است اصطلاح فعال سياسی در مواردی به معنی قلب واقعيات در ايران به کار می رود اما در تئوری چنين اختلافی بين ژورناليست واقعی و فعال سياسی نيست. همچنين ممکن است برخی تصور کنند که ژورناليست کار خود را بعنوان شغل انجام می دهد ولی فعال سياسی چنين نيست. بازهم بايد گفت که بسياری از ژورناليستها در دنيای اينترنت بدون هيچ دستمزدی به اصطلاح "شهروند خبرنگار" هستند. و بسياری از وبلاگهای آماتوری از روزنامه های حرفه ای خبر و تحليل بيشتری ارائه می دهند. بنابراين اينگونه تفکيک ها واقعاً در دنيای کنونی رنگ باخته اند.
اصلاً اينکه افراد سياسی نميتوانند روزنامه نگار باشند از اختراعات رژيم های استبدادی است وگرنه يک رژيم دموکراتيک مسأله ای ندارد که کسی عضو حزب معينی باشد. اصلاً قرار است همه مردم در جامعه ای مدرن نظير آمريکا عضو حزب سياسی مورد علاقه شان باشند و هستند و تنها انتظار از ژورناليستها اين است که در کار خود پيرو متعصب (partisan) يک حزب سياسی نباشند. و اتفاقاً وقتی خيلی روشن کسی در آمريکا اعلام می کند که عضو حزب دموکرات يا حزب جمهوريخواه است، بيشتر خوانندگان يا بينندگان و شنوندگان دقت دارند که خبرنگار مورد نظر اغراضی در ارائه خبر اعمال نکند. فقط در دوران مک کارتيسم ژورناليستهای عضو احزاب کمونيست در آمريکا با مسأله روبرو بودند و اتفاقاً همقطارانشان که حتی با ايدئولوژی آنها مخالف بودند از حق همکارانشان برای روزنامه نگاری، حمايت می کردند.
اگر رهبر حزب معينی کانديدا برای گرفتن مقام رياست جمهوری يا پارلمان باشد، مطمئناً نه تنها نميتواند همچنان ژورناليست باقی بماند بلکه هيچ شغل ديگری نيز نميتواند اختيار کند اما فقط عضو حزب بودن مانع از آن نيست که کسی ژورناليست باشد و در آمريکا اکثريت ژورناليستها عضو يکی از دو حزب اصلی کشور هستند و از بيان آنهم ابائی ندارند و اتفاقاً ويليام باکلی روزنامه نگار سرشناس آمريکايی چند سال پيش کانديدای رياست جمهوری شد.
بحث های کاذب در مورد فعاليت سياسی و ژورناليسم که بتازگی در محيط ايرانی خارج راه افتاده است به ضرر خبررسانی است. خبررسانی رسانه های فارسی زبان خارج بيشتر در خدمت داخل کشور است وگرنه ايرانيان خارج از کشور آنقدر رسانه به زبانهای بين المللی در اختيار دارند که وجود يا عدم وجود رسانه های فارسی زبان، تأثير چندانی در رشد آگاهی آنها نخواهد داشت.
متأسفانه برای رسانه های بين المللی نظير سی اِن اِن مقرون به صرفه نيست که سرويسی به زبان فارسی راه اندازی کنند چون آگهی نميتوانند بگيرند و به همين علت رسانه های دولت های آمريکا، بريتانيا، آلمان و فرانسه موظف هستند برای زبانهايی که امکانات خبررسانی چندانی برايشان نيست، امکانات مطبوعاتی فراهم کنند. دوباره عده ای بحث راه انداخته اند که گويا اينها دارند با رسانه های فارسی زبان خارج رقابت کنند. لازم است متذکر شد تا آنجا که ايرانيان خارج منظور نظر است به اندازه کافی به زبانهای بين المللی امکان دستيابی به خبرها را دارند. وليکن برای مردم داخل کشور اين امکانات خبررسانی کشورهای خارجی بسيار مفيد هستند و بهتر است به دليل اختلافات جريانات مختلف با يکديگر دوباره به قول آمريکايی ها به پای خود شليک نکنيم. مردم ايران به زبانی تکلم می کنند که درصد بسيار کوچکی در جهان به آن صحبت می کنند و از بين بردن امکانات رسانه ای کشورهای خارجی به ضرر دستيابی مردم ايران برای کسب خبر است.
درست است که هر کشوری برای منافع خود رسانه راه می اندازد اما اتفاقاً شرکت های خصوصی و رسانه های ديگر نيز برای منافع خود رسانه راه می اندازند و اين امر باعث نمی شود که خواستار عدم وجود رسانه ای شويم. ولی عده ای تحت اين عنوان که اصلاً دولت ها نبايد رسانه داشته باشند اين حرفها را ميزنند. شايد در حالت ايده آل دولت ها نبايد خدمات بهداشتی يا مدرسه و غيره نيز داشته باشند. اما برچيدن مدارس دولتی در آمريکا را همين دوستان هدف خود قرار نداده اند و کارهای مهمتری در مقابل خود می بينند. به همين شکل نبايد مردم ايران را از همين امکانات محدود بين المللی با شعارهای غيرواقعی محروم کرد و باعث دلسردی کار آنهايی شد که در اين راه به مردم ايران بسيار ياری رسانده و ميرسانند. بياييم رقابت های سياسی با يکديگر را به چيزی تبديل نکنيم که به مردم ما بيشتر لطمه وارد کند.
آنچه مهم است فراهم کردن امکانات دستيابی مردم ايران به اخبار از همه منابع است تا نظير مردم کشورهای دموکراتيک خود بتوانند آنچه می خواهند را برگزينند و برای خود بيانديشند. بهتر است اين حق از مردم تحت هيچ عنوانی سلب نشود.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
بيست و پنجم خرداد 1391
June 14, 2012
پانويس ها:
1. انديشه توده ای
http://www.ghandchi.com/367-tudehii.htm
2. تغيير رژيم در ايران و ژنرال هاي رسانه اي
http://www.ghandchi.com/466-RegimeChange.htm
-------------------------------------------------------
فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html
سام قندچي
http://www.ghandchi.com/697-Journalists.htm
در جامعه قرن بيست و يکم اساساً کادرها و رهبران احزاب می توانند توجه خود را بر امور سازماندهی تشکيلات و آکسيونهای سياسی نظير تظاهراتها متمرکز کنند و بار کارهای نظری، تحليلی و خبری تا درجه زيادی از دوش احزاب برداشته شده است. کار احزاب نيز در جوامعی نظير اروپا و آمريکا بسيار روشن ترسيم شده است. در اين مورد پيشتر بحث های مفصلی شده است (1).
از سوی ديگر نه تنها محتوای کار خبری بلکه حتی نيرويی که برای امور چاپ و توزيع اطلاعيه ها و بيانيه های احزاب در گذشته صرف می شد ديگر حتی در کشورهای غيردموکراتيک هم آنقدر مورد نياز نيست به رغم آنکه کار رسانه ای برای همه نيروهای سياسی نه تنها کم اهميت تر نشده است بلکه مهمتر نيز شده است (2).
آيا در چنين شرايطی ژورناليستها که امروز همه کارهای خبری فعالان سياسی در قرن نوزدهم را نيز انجام می دهند و افشاگری همه جانبه تری از رژيم های سرکوبگر و قوانين آنها و حتی در مورد بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی و سياسی در جوامع دموکراتيک انجام می دهند، فعال سياسی هستند؟ اينکه اين کارها به طور عينی و غيرمغرضانه انجام شود نميتواند نقطه اختلاف دو کار باشد چرا که فعال سياسی درستکار نيز بايد کارش غيرمغرضانه باشد نه آنکه به دليل منافع حزبی دروغ بگويد. درست است اصطلاح فعال سياسی در مواردی به معنی قلب واقعيات در ايران به کار می رود اما در تئوری چنين اختلافی بين ژورناليست واقعی و فعال سياسی نيست. همچنين ممکن است برخی تصور کنند که ژورناليست کار خود را بعنوان شغل انجام می دهد ولی فعال سياسی چنين نيست. بازهم بايد گفت که بسياری از ژورناليستها در دنيای اينترنت بدون هيچ دستمزدی به اصطلاح "شهروند خبرنگار" هستند. و بسياری از وبلاگهای آماتوری از روزنامه های حرفه ای خبر و تحليل بيشتری ارائه می دهند. بنابراين اينگونه تفکيک ها واقعاً در دنيای کنونی رنگ باخته اند.
اصلاً اينکه افراد سياسی نميتوانند روزنامه نگار باشند از اختراعات رژيم های استبدادی است وگرنه يک رژيم دموکراتيک مسأله ای ندارد که کسی عضو حزب معينی باشد. اصلاً قرار است همه مردم در جامعه ای مدرن نظير آمريکا عضو حزب سياسی مورد علاقه شان باشند و هستند و تنها انتظار از ژورناليستها اين است که در کار خود پيرو متعصب (partisan) يک حزب سياسی نباشند. و اتفاقاً وقتی خيلی روشن کسی در آمريکا اعلام می کند که عضو حزب دموکرات يا حزب جمهوريخواه است، بيشتر خوانندگان يا بينندگان و شنوندگان دقت دارند که خبرنگار مورد نظر اغراضی در ارائه خبر اعمال نکند. فقط در دوران مک کارتيسم ژورناليستهای عضو احزاب کمونيست در آمريکا با مسأله روبرو بودند و اتفاقاً همقطارانشان که حتی با ايدئولوژی آنها مخالف بودند از حق همکارانشان برای روزنامه نگاری، حمايت می کردند.
اگر رهبر حزب معينی کانديدا برای گرفتن مقام رياست جمهوری يا پارلمان باشد، مطمئناً نه تنها نميتواند همچنان ژورناليست باقی بماند بلکه هيچ شغل ديگری نيز نميتواند اختيار کند اما فقط عضو حزب بودن مانع از آن نيست که کسی ژورناليست باشد و در آمريکا اکثريت ژورناليستها عضو يکی از دو حزب اصلی کشور هستند و از بيان آنهم ابائی ندارند و اتفاقاً ويليام باکلی روزنامه نگار سرشناس آمريکايی چند سال پيش کانديدای رياست جمهوری شد.
بحث های کاذب در مورد فعاليت سياسی و ژورناليسم که بتازگی در محيط ايرانی خارج راه افتاده است به ضرر خبررسانی است. خبررسانی رسانه های فارسی زبان خارج بيشتر در خدمت داخل کشور است وگرنه ايرانيان خارج از کشور آنقدر رسانه به زبانهای بين المللی در اختيار دارند که وجود يا عدم وجود رسانه های فارسی زبان، تأثير چندانی در رشد آگاهی آنها نخواهد داشت.
متأسفانه برای رسانه های بين المللی نظير سی اِن اِن مقرون به صرفه نيست که سرويسی به زبان فارسی راه اندازی کنند چون آگهی نميتوانند بگيرند و به همين علت رسانه های دولت های آمريکا، بريتانيا، آلمان و فرانسه موظف هستند برای زبانهايی که امکانات خبررسانی چندانی برايشان نيست، امکانات مطبوعاتی فراهم کنند. دوباره عده ای بحث راه انداخته اند که گويا اينها دارند با رسانه های فارسی زبان خارج رقابت کنند. لازم است متذکر شد تا آنجا که ايرانيان خارج منظور نظر است به اندازه کافی به زبانهای بين المللی امکان دستيابی به خبرها را دارند. وليکن برای مردم داخل کشور اين امکانات خبررسانی کشورهای خارجی بسيار مفيد هستند و بهتر است به دليل اختلافات جريانات مختلف با يکديگر دوباره به قول آمريکايی ها به پای خود شليک نکنيم. مردم ايران به زبانی تکلم می کنند که درصد بسيار کوچکی در جهان به آن صحبت می کنند و از بين بردن امکانات رسانه ای کشورهای خارجی به ضرر دستيابی مردم ايران برای کسب خبر است.
درست است که هر کشوری برای منافع خود رسانه راه می اندازد اما اتفاقاً شرکت های خصوصی و رسانه های ديگر نيز برای منافع خود رسانه راه می اندازند و اين امر باعث نمی شود که خواستار عدم وجود رسانه ای شويم. ولی عده ای تحت اين عنوان که اصلاً دولت ها نبايد رسانه داشته باشند اين حرفها را ميزنند. شايد در حالت ايده آل دولت ها نبايد خدمات بهداشتی يا مدرسه و غيره نيز داشته باشند. اما برچيدن مدارس دولتی در آمريکا را همين دوستان هدف خود قرار نداده اند و کارهای مهمتری در مقابل خود می بينند. به همين شکل نبايد مردم ايران را از همين امکانات محدود بين المللی با شعارهای غيرواقعی محروم کرد و باعث دلسردی کار آنهايی شد که در اين راه به مردم ايران بسيار ياری رسانده و ميرسانند. بياييم رقابت های سياسی با يکديگر را به چيزی تبديل نکنيم که به مردم ما بيشتر لطمه وارد کند.
آنچه مهم است فراهم کردن امکانات دستيابی مردم ايران به اخبار از همه منابع است تا نظير مردم کشورهای دموکراتيک خود بتوانند آنچه می خواهند را برگزينند و برای خود بيانديشند. بهتر است اين حق از مردم تحت هيچ عنوانی سلب نشود.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
بيست و پنجم خرداد 1391
June 14, 2012
پانويس ها:
1. انديشه توده ای
http://www.ghandchi.com/367-tudehii.htm
2. تغيير رژيم در ايران و ژنرال هاي رسانه اي
http://www.ghandchi.com/466-RegimeChange.htm
-------------------------------------------------------
فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html