About Ayandehnegar Site
http://www.ghandchi.com/492-AyandehnegarSite.htm
اطلاعيه درباره سايت آينده نگر
سام قندچی
دوستاني به کرّات از من پرسيده اند آيا با سايت «آينده نگر دات اورگ» که در حال حاضر در تصاحب آقاي مولا است ارتباطي دارم. اين هم توضيح موضوع.
در سالهاي بعد از انقلاب آقاي مولا راديوئي بنام صداي آزادي در سوئد داشتند که هيچ ربطي به آينده نگري يا اينترنت نداشت و در فکر راه انداختن مجله اي بودند و حتي نميدانستند کامپيوتر و اينترنت چيست. يکي از دوستان من که ميدانست من هم در فکر انتشار مجله اي هستم او را در سال 1992 به من معرفي کرد. من سالها در مورد آينده نگري کار کرده بودم و اولين رساله ام در ژورنال هوش مصنوعي در اين باره تحت عنوان ابزار هوشمند را در سال 1985 منتشر کرده بودم و با دانيل بل و ويليس هارمن تبادل نظر داشتم و اولين کتابفروشي آ ينده نگر در آمريکا را در سيليکان ولي کاليفرنيا ساخته بودم و کارهاي تافلر، باک مينستر فولر، پيتر دراکر و بسياري ديگران را اشاعه داده بودم. سري مقالات ترقي خواهي در عصر کنوني را در ايران تايمز منتشر کرده بودم. و از اولين کساني هم بودم که در اينترنت فعاليت کردم و در فوروم اس سي آي مينوشتم و با دکتر حسين باقرزاده گروه ايراني حقوق بشر را در آن سالها ساخته بودم:
http://www.cappuccinomag.com/internet/000611.shtml
http://iranscope.ghandchi.com/Anthology/IHRWG.htm
به آقاي مولا در سوئد در رابطه با آينده نگري نوشتم و گفتم مجله چاپي فايده ندارد و چيزي بنام اينترنت وجود دارد و گفتم کامپيوتر ياد بگيرد حتي کسي که در ايران ميشناخت را مطمئن نبود با او بشود کار کند و در مديريت سايت دعوت نشد. به هر حال اولين شماره مجله که شش سال بعد منتشر شد و نميتواند از اينترنت پاک کند نشان ميدهد چه بود:
http://home7.swipnet.se/~w-77225/index1.html
من متن هاي مقالات "ابزار هوشمند" و "فلسفه علم در قرن بيستم" که قبلاً نوشته بودم را براي ايشان فرستادم که اولي را که در ابتدا به انگليسي منتشر کرده بودم را به فارسي برگرداندم و تايپ شده ارسال کردم و دومي دست خطي بود و ايشان ترتيب تايپ آن را دادند:
http://ayandehnegar.blogspot.com/2006/06/blog-post.html
http://secularismpluralism.blogspot.com/2006/06/blog-post_28.html
در اوت 1993 درباره متن سقوط زمان دانيل بل که براي اداره پست سوئد ارائه کرده بود، به آقاي مولا گفتم، که در سوئد ايشان مجله فرامتيدر نشريه انستيتو مطالعات آينده را که در آنجا چاپ ميشود پيدا کردند و برايم فرستادند، و بعداً خودشان هم ترتيب ترجمه و چاپ آن را دادند. لازم به تذکر است که مقاله سقوط زمان دانيل بل، در هيچ جائي بغير از آن مجله چاپ نشده، و خود شخص دانيل بل به من در 1993 گفته بود که سالهاست درباره آينده نگري مطلبي ننوشته اند و آن نوشته تازه ترين نوشته شان در مورد آينده نگري است، و گفتند آن را در فرامتيدر پيدا کنم که بفارسي منتشر کنم:
http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Bell-Framtider-Persian.htm
بالاخره در سال 1998 با آقاي مولا بنياد آينده نگري ايران را بر روي اينترنت اعلام کرديم که تا اواخر سال 1999 هم آن کوشش ادامه يافت. در متن زير همه فعاليت هاي پيش از آن و بعد از آن تاريخ درج شده است:
http://www.ghandchi.com/05-My_Profile.htm
در واقع علاوه بر عرصه نويسندگي اغلب کارهاي تکنيکي را ابتدا روي سايت شخصي خودم تست ميکردم و بعد که کار ميکرد به ايشان ياد ميدادم که برروي سايت آينده نگر پياده کنند. در سال 1999 در سايت شخصي ايرانسکوپ خودم آگهي هاي مختلف ايمبد شده که در زبان انگليسي تازه بوجود آمده بودند را تست ميکردم. آقاي مولا فکر کردند که گوئي به ايشان نميدهم در صورتيکه آن زمان آنگونه آگهي ها فقط در سايت هاي به زبان لاتين کار ميکردند. ولي ايشان يکباره همه چيزهاي مرتبط به من را از روي سايت آينده نگر برداشتند. اصل متن توضيح اهداف و فعاليت بنياد آينده نگري که از روز اول خود من تهيه کرده بودم و با توافق هر دويمان از همان روز اول نوشته بودم که مديران بنياد ايشان و من هستيم را از سايت برداشتند. خلاصه همه چيز را صاحب شدند.من اعتنا نکردم و بعدها دوباره آمدند و مطالب من را چاپ ميکردند. دوباره بعداً وقتي که من در سايت آينده نگر ايران گلوبال (http://www.iranglobal.info/) مينوشتم چون با همکاري من با آن سايـت مخالف بودند دوباره به اين خاطر همه مطالبم را از سايت آينده نگر حذف کردند و دفعه بعد هم چون با موضع دفاع من از فدراليسم مخالف بودند مطالب من را حذف کردند و ديگر بعد از آن تاريخ با هم تماسي نداشته ايم.
هيچکدام از اين بحث ها مسأله خصوصي نيست. اين ها تصميم هاي سياسي است. سايـت آينده نگر مثل سايت ايرانسکوپ، يک سايـت شخصي نبود که آقاي مولا اعلام کرده باشد سايت شخصي ايشان است. از اول سايت آينده نگر بعنوان يک سايـت عمومي با خظ مشي مشخص بنياد آينده نگري که تدوين کرده بودم و مديران آن که ما دونفر بوديم، ساخته شده بود. در نتيجه تصميم به تصاحب يکجانبه آن بخاطر آنکه ايشان کنترل تکنيکي سايت را در آن زمان در سوئد در دست داشتند مثل بسياري ديگر از همکاران سياسي در گذشته است که چاپخانه را در کنترل داشتند و روزنامه را صاحب ميشدند. مسأله ما در جنبش سياسي اين است که شفافيت در مورد موضوعات تصميم هاي سياسي نداريم و وقتي ميخواهيم داشته باشيم بحث ها شخصي و خصوصي ميشود. به من چه که زندگي خصوصي يکنفر چيست. به من چه که مونيکا لوئينسکي با کلينتون خوابيده ولي به من مربوط است که آيا کليننتون ميداند بحث جفرسون درباره فدراليسم چه بوده است و يا اينکه نظر سياسي کسي که با هم کار مشترک ميکنيم و اين ها بحث هاي عمومي هستند و خط مشي و قرارداد اين همکاري مثل بسياري از سايت ها و مجلات و تشکيلات هاي سياسي درست انجام نشد.
در واقع در ابتدا انقدر سخت بود که من ديگران را حتي وقتي چپ سابق خود را ميناميدند قانع کنم که از اصطلاح آينده نگر استفاده کنند. براي خود اصطلاح سکولار چقدر سالها دعوا داشتم و همه بهانه اي آورده ميشد که از آن استفاده نشود. البته بعد از 18 تير وضع عوض شد. ظاهراً خود سانسوري در ايران براي منتشر شدن است ولي در خارج که نيازي به اين کار نيست. اصل بحث بالاخره خط مشي است. مسأله خط مشي مثل دوراني است که اکثريت چپي ها از دانشجويان خط امام در ايران دفاع ميکردند.
واقعيـت اين است که زير عنوان آينده نگر بسياري دنبالچه چپ سابق و اصلاح طلبان هستند. بحث معين سياسي اينجا مطرح است. ما در برهه معيني از تاريخ زندگي ميکنيم که بسياري از مسائل ما را اروپائي ها مثلاً در قرن پانزدهم داشته اند والبته به اين معني نيست که ما مشابه حالت قرن پانزده هستيم. ولي مثلاً مجازات قتل مرتد در اسلامگرائي که ما با آن روبرو هستيم يک نمونه خوب است.
من با موضوع قانون قتل مرتد انقدر در اينترنت مقابله کردم که تهديد مکرر به مرگ شدم. خيلي ها فکر کردند که تقسيم کاري بين من و سايت آينده نگر هست که آن سايت وارد اين بحث ها نشود و بجايش من آن را به پيش ببرم. اصلاً چنين نبوده. آن سايت سالهاست موضعش همان چيزي است که آقاي مولا بعد از تصاحب منتشر ميکند. مثلاً در زمان اوائل انقلاب همانطور که همه ميدانند حزب توده و چريکهاي اکثريت و اتحاديه کمونيستها طرفدار خط امام بودند. البته بخش انشعابي اتحاديه يعني گروه زحمت اين موضع را نداشت و يکي از معدود گروه هاي چپ بود که با گروگان گيري مخالفت کرد.
بعدها در سال 1362 اتحاديه يکدفعه چرخش کرد و جريان قيام آمل را انجام داد ولي چريکهاي اکثريت همچنان در موضع خط امام ماندند و به پاسدارها کمک کردند. بعد هم محاکمات و اعترافات و غيره. به هر حال اين موضع دفاع از خط امام بعداً هم بصورت دنبال رفسنجاني و خاتمي و لابي ايست ها افتادن در جنبش سياسي روشنفکري ايران ادامه يافت و فقط خودسانسوري برخي فعالين در داخل نيست و بويژه در خارج اين موضع آشکار است.
مختصر بگويم که کسي نميتواند بگويد که آينده نگر هست و اين همه سال يک کلمه ضد قانون کشتن مرتد يا قانون ضد بهائي يا قانون قصاص يا قانون سنگسار يا قانون پرت کردن همجنس گرايان از صخره و امثالهم ننويسيد و اساساً با جمهوري اسلامي طرف نشود آنهم وقتي در خارج دارد زندگي ميکند که بهانه خودسانسوري فعالين داخل را هم ندارد.
در بعد از 18 تير دانشجوياني بخاطر نمايش امام زمان در معرض قتل به دست رئيس پليس تهران بودند که علناً تيمسار نقدي در مطبوعات آن زمان اعلام کرد. من به عنوان يک آينده نگر در مطبوعات انگليسي و گروه هاي خبري با آن مقابله کردم و از سوي مأمورين رژيم که در سالهاي پيش از 11 سپتامبر راحت در خارج همه فعالين را هدف ميگرفتند، خود و خانوده ام با تهديدهاي متعدد مرگ روبرو شديم و حتي به خانه ام اين مأمورين تلفن ميزدند و تهديد ميکردند.
مبارزه در اين سالها تظاهرات خياباني نبوده بلکه فعاليت ضد رژيم در خارج همين نوع کار ها بود مگر اينکه کسي غير اين بيانديشد که ميانديشيدند و مواضع هوادار لابي ايست ها ميگرفتند و اصلاح طلبان اسلامي کعبه آمالشان بودند. به همين علت نيز سالها است که سايت من فيلتر است و از اولين کساني بودم که راه هاي مختلف عبور از فيلترينگ جمهوري اسلامي را ارائه کردم حتي قبل از آنکه سايت شخصي خودم فيلتر شود در صورتيکه سايت هاي هوادار لابي ايست ها فيلتر نبودند.
به هرحال آينده نگري تفاوت اساسي با جريانات چپ و اسلامي دارد و فقط عبارت زيبائي براي آنهائي نيست که ديگر رويشان نميشود بگويند چپي يا اسلامي هستند و دنبال يک عنوان زيبا ترند. مثل آقاي فرنود حسني که در سايـت آينده نگر تبليغ ميشود مروج افکار عقب مانده شريعتي در ايران تحت لواي آينده نگري است:
به اندازه کافي افکار شريعتي به جامعه ما لطمه زده است که حتي برخي روشنفکران مذهبي نظير اکبر گنجي هم دارند آن را درک ميکنند وقتي هنوز بسياري از چپي هاي ايران وي را بخاطر اين نقد نکوهش ميکنند. شفاف حرف نزدن ها باعث بوجود آمدن چه جعبه هاي مارگيري ميشود و تصور مردم از اين که خبري هست و غلو ها وقتي کساني تصور کاذب از يک سايت يا جريان بوجود مياورند و گوئي تقسيم کاري هست و برداشتي کاذب از واقعيت يک جريان سياسي.
منظور من اين نيست که واقعيت جنبش سياسي بد است. در واقع خيلي عالي است. در ايران ما امروز برزگترين جنبش مدني را داريم که سکولار است چيزي که قبل از 18 تير هيچگاه فعالين خارج تصورش را هم نميکردند که بين مردم سکولاريسم مظرح باشد و وقتي از شروع جنبش سکولار آن روزها در گروه خبري اس سي آي بحث ميکردم خيلي فکر ميکردند تخيل است.به هرحال واقع بيني به معني بد بيني نيست و اميدوارم سايت آينده نگر مواضع سياسي و خط مشي خود را روشن اعلام کند که بهترين راه براي جلوگيري از هر نوع سؤ تفاهم است چه اين ها موضوعات سياسي است و نه آنکه با حدس و گمان آنهم سايـتي که در خارج است را نشود فهميد که چه ميگويد و از سوئي عده اي فکر کنند لابي ايست رژيم است و عده ديگري اين تصور را که گوئي در پي پايان دادن به جمهوري اسلامي است. مخفي کاري از کي؟ چرا روشن نباشد که چرا يک مقاله سانسور ميشود و يکي نميشود.
در داخل ايران از موضوع استبداد براي مخفي کردن اين دلائل اصلي خطي ديگر آنقدر استفاده نميشود ولي در خارج در اين دوران گلوباليسم هنوز اين کار ها رواج دارد. در زمان رژيم شاه عده اي چيزهائي را که حتي ساواک شاه بخوبي ميدانست بصورت موضوعات مخفي حياتي نشان ميدادند تا مردم سؤال نکنند و هر که سؤال ميکرد را ساواکي ميناميدند. امروزه دوران آن کار ها گذشته است. اين ها هيچکدام مسائل خصوصي نيستند و مسائل سياسي و خط مشي است و بيخود از مخفي کاري براي مخفي کردن مواضع خود از مردم استفاده نکنيم.
در رابطه با انجمن آينده نيز از من سؤال شده است. من هيچگاه عضو چيزي بنام انجمن آينده نبوده ام و هر سؤالي درباره آن بهتر است از کسانيکه از آن نام استفاده ميکنند پرسيده شود.
http://www.ghandchi.com/479-KurzweilFuturism.htm
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
6 دي 1386
December 27, 2007
مقالات مرتبط
http://www.ghandchi.com/493-CommunistCults.htm
http://ayandehnegar.blogspot.com/
-------------------------------------------------------
فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com
Web ghandchi.com