روحانيت حاکم ترجيح می دهد سپاه در جبهه های جنگ باشد
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/667-ClergyPasdaran.htm
بحث های جاری در درون هيئت حاکمه ايران دعواهای فردی بين آقای احمدی نژاد و آيت الله خامنه ای مينمايد چون همه آنها که در قدرت باقی مانده اند اصول گرا محسوب می شوند، البته بگذريم که طرفداران آقای احمدی نژاد از همين حالا خود را اصولگرا خطاب نميکنند و از اصطلاح "حاميان دولت" استفاده کرده و خود را با اين عنوان برای انتخابات های آينده در برابر اصولگرايان تعريف می کنند. اما موضوع بحث اينگونه گروه بندی ها نيست که مانند "رايحه خوش خدمت" در گذشته ممکن است گذرا باشد اما سؤال اين است که آيا اختلاف واقعی مثلاً موضوعی ساختاری بين دو مقام رياست جمهوری و ولی فقيه در داخل سيستم جمهوری اسلامی است -- تنشی که از ابتدا در قانون اساسی جمهوری اسلامی پذيرفته شده بود؟
ابتدا بگويم تا آنجا که به رابطه روحانيت دولتی و دستگاه رسمی امنيتی مربوط می شود که در موضوع عزل و نصب وزير اطلاعات بتازگی برجسته شد پيشتر مفصل بحث شده است (1).
اما اختلافات کنونی موضوع بسيار مشخصی است که از زمان ورود آقای علی لاريجانی به مجلس و با تعويض رياست مجلس از حداد عادل به علی لاريجانی به وضوح در هيئت حاکمه ايران آشکار شد و آنهم اين نکته که تلاش شد مجلس شورای اسلامی تبلور خواستهای مجموعه روحانيت حاکم باشد و نه فقط سخنگوی دولت رسمی و ولی فقيه. سروصداهايی که در همان زمان بر سر موضوعاتی نظير مردم خواندن ساکنان اسراييل برپا شد که توسط آيت الله خامنه ای با توافقی فيصله داده شد، دقيقاً در خدمت همين امر بوده است. قدرت آقای لاريجانی نيز مديون جلب حمايت همين مجموعه روحانيت حاکم در سفرهايش به قم بود. خواستهای مجموعه روحانيت حاکم حتی امروز بر مواضع آيت الله مصباح يزدی که از طرفداران آقای احمدی نژاد بود سايه افکنده است وقتی وی از "عوامل فراماسونر" در دولت آقای احمدی نژاد صحبت می کند و بدينگونه با مجموعه روحانيت حاکم هم آواز شده است. در واقع رابطه متقابل بين روحانيت حاکم و تشکيلات دولت و ولی فقيه از زمان آيـت الله خمينی نيز غيرقابل انکار بوده است که ميبايست يکديگر را تأييد ميکردند.
اما آنچه امروز نکته تازه ای است ترجيح آشکار روحانيت حاکم به فرستادن سپاه پاسداران به جبهه های جنگ است.
سالهاست که با بازگشت فرماندهان سپاه از جبهه، آنها به بزرگترين رقيب روحانيت در شهرها و روستاها تبديل شده اند. در زمان جنگ، روحانيون همه منافع سرشار حاکم بودن را در شهرها و روستاها در تصرف خود داشتند و فرماندهان سپاه در جبهه مشغول جنگيدن بودند و بدينگونه مشروعيت روحانيون را تضمين ميکردند -- روحانيونی که به سپاه پاسداران بعنوان سربازان فدايی خود مينگريستند که نه ادعايی به ثروت طبقه حاکم جديد داشتند و نه آنکه روحانيون را به زير سؤال ميبردند. اما در سالهای بعد از جنگ وضعيت تغيير کرد و فرماندهان سپاه، هم به ثروتی که در جمهوری اسلامی نصيب حکام جديد شده است نظر پيدا کردند و هم آنکه ديگر از زير سؤال بردن روحانيون پرهيز نميکردند. به عبارت ديگر فقط روحانيون اصلاح طلبی نظير آيـت الله منتظری نبودند که به راحتی زير سؤال برده می شدند بلکه سپاهيان برگشته از جنگ در هر رده ای روحانيون را به راحتی زير سؤال می بردند.
اوج اين تغييرات را در مناسبات سپاه و روحانيت حاکم در دوران رياست جمهوری احمدی نژاد ميشود ديد که سپاه مالک بسياری از مؤسسات دولتی و خصوصی شده است و تحريم های يکساله اخير عليه سپاه نيز مزيد بر علت شده و به اينطريق هر روز از درآمد روحانيت حاکم کاسته می شود.
بازگشت سپاه به جبهه های جنگ، روحانيت را دوباره نظير دوران جنگ ايران وعراق به سروری شهرها و روستاها خواهد رساند، يا اقلاً اين تصوری است که روحانيت حاکم از اوضاع دارد.
در نتيجه با آغاز جنبش های خاورميانه، روحانيت حاکم در ايران بطور بی سابقه ای بر طبل جنگ ميکوبد.
در چند هفته اخير در ايران روحانيون و مراجع تقليد مختلف تظاهرات و اجتماعات متعدد برپا کرده اند که جنگ با عربستان سعودی، بحرين، و کشورهای ديگر منطقه خليج فارس را علناً تشويق می کنند. برعکس تصوری که در جنبش سياسی ايران وجود دارد، ابداً اين حرکات به دليل احساسات تاريخی ايرانيان برسر بحرين و خليج فارس نيست و دامن زدن به يک جنگ تازه از سوی روحانيت حاکم در جريان است که ترجيح می دهد سپاه پاسداران را از سر خود در شهرها باز کند و به جبهه های جنگ بفرستد و به اين طريق رقيبی را که بويژه بعد از سرکوب جنبش سبز و حصر دوبزرگوار اصلاح طلب -- موسوی و کروبی -- قدرتمند شده است، يعنی احمدی نژاد را از ميدان به در کند.
لاريجانی ها نيز سخنگويان اصلی روحانيت حاکم شده اند که از يکسو موسوی و کروبی را منافق خواندند و امروز ميدانند که احمدی نژاد را زمانی خواهند توانست بنی صدر بخوانند که سپاه در جبهه باشد و روحانيون نيز مسؤليت دعا خواندن برای شهدای جبهه را برعهده داشته باشند، نه آنکه فرماندهان سپاه نظير صادق محصولی ها در شهر ها در کنار آقای احمدی نژاد برای روحانيت حاکم تعيين تکليف کنند.
از ديدگاه روحانيت حاکم اگر اوضاع به همين منوال ادامه يابد و جنگی به راه نيافتد، ولی فقيه در آينده کسی خواهد بود نظير آيت الله مهدوی کنی که ويلچر او را آقای احمدی نژاد در دست خواهد داشت.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
سوم ارديبهشت ماه 1390
April 23 , 2011
1. http://www.ghandchi.com/647-StateClergy.htm
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/667-ClergyPasdaran.htm
بحث های جاری در درون هيئت حاکمه ايران دعواهای فردی بين آقای احمدی نژاد و آيت الله خامنه ای مينمايد چون همه آنها که در قدرت باقی مانده اند اصول گرا محسوب می شوند، البته بگذريم که طرفداران آقای احمدی نژاد از همين حالا خود را اصولگرا خطاب نميکنند و از اصطلاح "حاميان دولت" استفاده کرده و خود را با اين عنوان برای انتخابات های آينده در برابر اصولگرايان تعريف می کنند. اما موضوع بحث اينگونه گروه بندی ها نيست که مانند "رايحه خوش خدمت" در گذشته ممکن است گذرا باشد اما سؤال اين است که آيا اختلاف واقعی مثلاً موضوعی ساختاری بين دو مقام رياست جمهوری و ولی فقيه در داخل سيستم جمهوری اسلامی است -- تنشی که از ابتدا در قانون اساسی جمهوری اسلامی پذيرفته شده بود؟
ابتدا بگويم تا آنجا که به رابطه روحانيت دولتی و دستگاه رسمی امنيتی مربوط می شود که در موضوع عزل و نصب وزير اطلاعات بتازگی برجسته شد پيشتر مفصل بحث شده است (1).
اما اختلافات کنونی موضوع بسيار مشخصی است که از زمان ورود آقای علی لاريجانی به مجلس و با تعويض رياست مجلس از حداد عادل به علی لاريجانی به وضوح در هيئت حاکمه ايران آشکار شد و آنهم اين نکته که تلاش شد مجلس شورای اسلامی تبلور خواستهای مجموعه روحانيت حاکم باشد و نه فقط سخنگوی دولت رسمی و ولی فقيه. سروصداهايی که در همان زمان بر سر موضوعاتی نظير مردم خواندن ساکنان اسراييل برپا شد که توسط آيت الله خامنه ای با توافقی فيصله داده شد، دقيقاً در خدمت همين امر بوده است. قدرت آقای لاريجانی نيز مديون جلب حمايت همين مجموعه روحانيت حاکم در سفرهايش به قم بود. خواستهای مجموعه روحانيت حاکم حتی امروز بر مواضع آيت الله مصباح يزدی که از طرفداران آقای احمدی نژاد بود سايه افکنده است وقتی وی از "عوامل فراماسونر" در دولت آقای احمدی نژاد صحبت می کند و بدينگونه با مجموعه روحانيت حاکم هم آواز شده است. در واقع رابطه متقابل بين روحانيت حاکم و تشکيلات دولت و ولی فقيه از زمان آيـت الله خمينی نيز غيرقابل انکار بوده است که ميبايست يکديگر را تأييد ميکردند.
اما آنچه امروز نکته تازه ای است ترجيح آشکار روحانيت حاکم به فرستادن سپاه پاسداران به جبهه های جنگ است.
سالهاست که با بازگشت فرماندهان سپاه از جبهه، آنها به بزرگترين رقيب روحانيت در شهرها و روستاها تبديل شده اند. در زمان جنگ، روحانيون همه منافع سرشار حاکم بودن را در شهرها و روستاها در تصرف خود داشتند و فرماندهان سپاه در جبهه مشغول جنگيدن بودند و بدينگونه مشروعيت روحانيون را تضمين ميکردند -- روحانيونی که به سپاه پاسداران بعنوان سربازان فدايی خود مينگريستند که نه ادعايی به ثروت طبقه حاکم جديد داشتند و نه آنکه روحانيون را به زير سؤال ميبردند. اما در سالهای بعد از جنگ وضعيت تغيير کرد و فرماندهان سپاه، هم به ثروتی که در جمهوری اسلامی نصيب حکام جديد شده است نظر پيدا کردند و هم آنکه ديگر از زير سؤال بردن روحانيون پرهيز نميکردند. به عبارت ديگر فقط روحانيون اصلاح طلبی نظير آيـت الله منتظری نبودند که به راحتی زير سؤال برده می شدند بلکه سپاهيان برگشته از جنگ در هر رده ای روحانيون را به راحتی زير سؤال می بردند.
اوج اين تغييرات را در مناسبات سپاه و روحانيت حاکم در دوران رياست جمهوری احمدی نژاد ميشود ديد که سپاه مالک بسياری از مؤسسات دولتی و خصوصی شده است و تحريم های يکساله اخير عليه سپاه نيز مزيد بر علت شده و به اينطريق هر روز از درآمد روحانيت حاکم کاسته می شود.
بازگشت سپاه به جبهه های جنگ، روحانيت را دوباره نظير دوران جنگ ايران وعراق به سروری شهرها و روستاها خواهد رساند، يا اقلاً اين تصوری است که روحانيت حاکم از اوضاع دارد.
در نتيجه با آغاز جنبش های خاورميانه، روحانيت حاکم در ايران بطور بی سابقه ای بر طبل جنگ ميکوبد.
در چند هفته اخير در ايران روحانيون و مراجع تقليد مختلف تظاهرات و اجتماعات متعدد برپا کرده اند که جنگ با عربستان سعودی، بحرين، و کشورهای ديگر منطقه خليج فارس را علناً تشويق می کنند. برعکس تصوری که در جنبش سياسی ايران وجود دارد، ابداً اين حرکات به دليل احساسات تاريخی ايرانيان برسر بحرين و خليج فارس نيست و دامن زدن به يک جنگ تازه از سوی روحانيت حاکم در جريان است که ترجيح می دهد سپاه پاسداران را از سر خود در شهرها باز کند و به جبهه های جنگ بفرستد و به اين طريق رقيبی را که بويژه بعد از سرکوب جنبش سبز و حصر دوبزرگوار اصلاح طلب -- موسوی و کروبی -- قدرتمند شده است، يعنی احمدی نژاد را از ميدان به در کند.
لاريجانی ها نيز سخنگويان اصلی روحانيت حاکم شده اند که از يکسو موسوی و کروبی را منافق خواندند و امروز ميدانند که احمدی نژاد را زمانی خواهند توانست بنی صدر بخوانند که سپاه در جبهه باشد و روحانيون نيز مسؤليت دعا خواندن برای شهدای جبهه را برعهده داشته باشند، نه آنکه فرماندهان سپاه نظير صادق محصولی ها در شهر ها در کنار آقای احمدی نژاد برای روحانيت حاکم تعيين تکليف کنند.
از ديدگاه روحانيت حاکم اگر اوضاع به همين منوال ادامه يابد و جنگی به راه نيافتد، ولی فقيه در آينده کسی خواهد بود نظير آيت الله مهدوی کنی که ويلچر او را آقای احمدی نژاد در دست خواهد داشت.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
سوم ارديبهشت ماه 1390
April 23 , 2011
1. http://www.ghandchi.com/647-StateClergy.htm