پنجشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۱

نسرین ستوده از زبان کاسپر شاپ ایران

نسرین ستوده از زبان کاسپر شاپ ایران
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/732-nasrin-sotoudeh.htm

متن انگليسی
http://www.ghandchi.com/732-nasrin-sotoudeh-eng.htm


نسرین ستوده نیازی به معرفی این حقیر ندارد. آشنائی با او در صحنه فعالیت های یک وکیل حقوقی مدافع حقوق بشر، بیشتر به زمانی بازمی گردد که وضعیت موکلین زندانی اش، از جمله مهندس حشمت طبرزدی را مطرح می ساخت (1).

و حالا مضحک ولی غم انگیز است که باید از سرنوشت خود او در زندان، از زبان جواد لاریجانی دبیر حقوق بشر جمهوری اسلامی، ملقب به "کاسپرشاپ ایران" با خبر شویم، که وضعیت نسرین را در زندان 'خوب' توصیف می کند (2).

کاسپر شاپ گرچه "دبیر حقوق بشر" کلیسای اواخر قرون وسطی نبود، اما به سان جواد لاريجانی ادعای کسب چندین مدرک عالی تحصیلی را داشت، و توانسته بود با برخورداری از لطف و حمایت پاپ آن زمان، نه تنها به جنگ نظری پروتستانها برود، بلکه شاهد و گزارشگر چگونگی به آتش کشیدن کشیش جوردانو برونو، فیلسوف و کیهان شناسی باشد، که برای عقایدی متفاوت با تعالیم کلیسای کاتولیک، به حکم دادگاه تفتیش عقاید، در شهر رم سوزانده شد.

وقاحت بارتر اینکه کاسپر شاپ، پس از آن با چنگ اندازی بر آنچه که از دستنوشته های جوردانو باقی مانده بود در صدد برآمد ذهن سترون خود را پر بار معرفی کند.

آنچه از این رهگذر در تاریخ بجا مانده است، بیشتر همان گزارش وضعیت آخرین روزهای جوردانو به نقل از کاسپر شاپ است. اکنون پس از گذشت بیش از چهارصد سال، بسیار حزن انگیز است که شرح حال امروز ایران قرن بیست و یکم را در وقایع پس از سال 1600 و یادآور دوران منجر به پایان قرون وسطی ببینیم، که کلیسای کاتولیک خود را با  آغازخطر سقوط مواجه می دید، و بهمین جهت نیز جوردانو برونو را، که اتفاقاً نظراتش در مورد تولد عیسی مسیح به مسلمانان شباهت داشت، در آتش سوزاندند.

ماجرای روز به قتل رساندن جوردانو از طریق سوزاندن او در آتش این چنین ثبت شده است:

"برای سال مذهبی1600 بیش از سه ملیون نفر در رم جمع شده بودند. دسته های زوار به راه افتاده بودند و در طلب بخشش از گناهان به خود شلاق می زدند. شهربه سبب چند برابر شدن قتل و غارت ها، متلاطم و غرق در آشفتگی بود. رقم 1600 با ترکیبی از 9 و 7 [در لاتین] معنائی سحر انگیز داشت: شاید نشانگر آن بود که پایان نزدیک است. این، پیشگوئی پیامبران بود. درهمین حال، توبه کاران که انتظار داشتند قبل از دیر شدن از آمرزش لازم برای گناهان برخوردار شوند، توسط رمی های شریف سر کیسه میشدند. یکی از جاذبه های ثانوی؛ دستورالعملی بود که روز 17 فوریه صادر شد، و بر اساس آن، نولان [جوردانو برونو]، به عنوان سر سخت ترین مرتد، در "پیازا سنتا فیئور" به آتش کشیده شد. یک شاهد، محققی آلمانی بود بنام کاسپر شاپ، که پس از گرویدن به مذهب کاتولیک، حضور و مشارکت درهیچ رقابت و منازعه مذهبی را از دست نداده بود. او به سان یک لاشخور، نظاره گر روزهای واپسین برونو بود تا بعدا بتواند با چنگ اندازی بر آخرین کلمات وی، درباره آنها لفاضی کند. ما گزارش جریان مقاومت برونو در برابر قضات مامور محاکمه او در "سنتا ماریا سوپرا مینروا" را به کاسپر شاپ مدیونیم. برونو خطاب به آنها گفت، "به جرئت میگویم که شما از دادن حکم علیه من، بیش ازخود من هراس دارید که مشمول این حکم می شوم." کاسپر شاپ پس از به اجرا درآمدن حکم ، شرح واقعه را با نگاهی مملو از کینه، بغض، و حسرت این چنین به رئیس دانشگاه آلدورف گزارش میکند که: "بدینگونه وی با حالتی تأسف بار از طریق کباب شدن هلاک شد، و حالا میتواند به آن دنیاهای خارق العاده ای که خیال بافی کرده بود برود و بگوید چگونه در این جهان با کافران خدانشناس در رم رفتار میشود." کاسپر شاپ یک دهه بعد دوباره با حضور در سلول های کمپانلا به ظاهر قول میدهد که در جهت رستگاری برونو کوشش کند، حال آنکه در واقع مشغول سرقت آثار و دستنوشته هائی بود، که فقط میتوانست از این طریق به آنها دسترسی یابد" (3).

بی شک مشکلی که اکنون قائدان جمهوری اسلامی ایران با حقوق بشر دارند بسیار بغرنج تر از مشکل پیشوایان کاسپر شاپ در 400 سال پیش است بخصوص که این قائدان در قرن بیست و یکم برای مخالفان خود حتی در خارج از کشورهم حکم قتل صادر می کنند (4).

با این بازگوئی از تاریخ، شنیدن خبر وضعیت نسرین ستوده در زندان از زبان کاسپر شاپ ایران، نه تنها دشوار، که  مسخره و غم انگیز است، چرا که نه از دیدن بدن نحیف نسرین پس از بیش از 40 روز اعتصاب غذا شرم دارد، و نه جرات می کند اعتراف کند که نسرین چنین سختی هايی را بدان جهت تحمل می کند تا کودکانش، و بالطبع تمامی مردم ایران بتوانند در آزادی زندگی کنند. بی شک به همین جهت است که نسرین در دلهای مردم جا دارد.

سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
نهم آذر ماه 1391
November 29, 2012

پانويس:

2.  http://ir.voanews.com/content/article/1553639.html
3.
Frank R. Manuel and Fritzie P. Manuel, Utopian Thought in the Western World, 1979, P. 241