ایمنی زندانیان در گرو مبارزه با خشونت پلیس
سام قندچی
اين مقاله در بلاگ فراديد منتشر شده است:
http://faradid.ghandchi.com
خبرها از ایران حاکی از درگذشت ستار بهشتی، وبلاگ نويس، در زندان اوين است (1).
بی شک مقامات جمهوری اسلامی ایران با توجه به مسئولیت مستقيمی که در حفظ جان و مراقبت از سلامتی زندانیان دارند باید هرچه زودتر جزئیات منجر به درگذشت او در زندان را اعلام کنند.
در گزارشهای خبری رفتار خشونت آمیز ماموران رژیم به عنوان عاملی موثر و منجر به درگذشت این وبلاگ نویس جوان در زندان ذکر شده است.
در ایران، مخالفان، چه در گذشته دور و چه در سال های اخیر، اغلب از درگذشت زندانيان در اثر رفتار سوء مأموران، به عنوان ابزاری برای افشاگری در مورد رژيم حاکم و دلیلی برای براندازی آن استفاده کرده اند، منتهی همینکه خود به قدرت رسیده اند، زندانهايشان اگر وضعیتی بدتر پیدا نکرده باشد، بهتر هم نشده است.
واکنش نيروهای حقوق بشری ايران نیز در سه دهه گذشته در برخورد با درگذشت زندانيان در اثر بدرفتاری مأموران، کم و بیش شبیه به اقدامات افشاگرانه فعالان سياسی در رژيم های پيشين بوده است.
ممکن است گفته شود جمهوری اسلامی برای ایجاد ترس در مردم و خاموش کردن صداهای آزادیخواهی، کشتن زندانيان را از طريق بدرفتاری مأموران در زندان ها سازماندهی می کند. در این صورت این سئوال پیش می آید که این رژیم به رغم دسترسی به شیوه هايی نظیر قتل های زنجیره ای، یا به دار آویختن ها، و یا سنگسارهايی که اخیرا در مورد چهار زن انجام گرفت، چه لزومی دارد که سراغ کشتن زندانیان از طريق ماموران خود در زندان ها برود.
بنظر می رسد قتل هايی که در زندانهای ايران در اثر اعمال خشونت مأموران به وقوع پيوسته است، بیشتر با مسأله اعمال خشونت توسط پليس، که در کشورهای ديگر هم دیده می شود، ارتباطی مستقیم دارد. خشونت پلیس در آمریکا علیه رادنی کینگ سیاه پوست در لُس آنجلس هنوز از یادها نرفته است. اما فعالان حقوق بشر در آمریکا هیچگاه از این موضوع به عنوان ابزاری برای اندازی استفاده نکردند، بلکه عموما هدف اصلاح در تشکیلات پليس لُس آنجلس، بخصوص از نظر عدم توسل به خشونت را پیگیری کردند. رادنی کينگ، برعکس بلاگ نويسان ايران، سمبل نيروهای مترقی در آمريکا نبود، اما در ارتباط با خشونت پليس، به سرعت به مرکز توجه و افکار عمومی راه یافت.
بی شک در داخل رژیم ایران هستند کسانی که لزوماً حامی بيرحمی زندانبان ها نيستند. شايد فعالان حقوق بشر بتوانند با آنها برای شکل دادن به حقوق مدنی زندانيان و مراعات این حقوق توسط زندانبانان همکاری کنند - همانطور که بخشی از جمهوری اسلامی سالهاست با فعالان حقوق بشر در مبارزه برای از ميان برداشتن مجازات سنگسار از قوانين ايران متحد شده است (2).
سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
هجدهم آبان ماه 1391
November 8, 2012
پانويس:
1. http://www.youtube.com/watch?v=GtPY_ehcIgU
2. http://www.ghandchi.com/27-Stoning.htm
سام قندچی
اين مقاله در بلاگ فراديد منتشر شده است:
http://faradid.ghandchi.com
خبرها از ایران حاکی از درگذشت ستار بهشتی، وبلاگ نويس، در زندان اوين است (1).
بی شک مقامات جمهوری اسلامی ایران با توجه به مسئولیت مستقيمی که در حفظ جان و مراقبت از سلامتی زندانیان دارند باید هرچه زودتر جزئیات منجر به درگذشت او در زندان را اعلام کنند.
در گزارشهای خبری رفتار خشونت آمیز ماموران رژیم به عنوان عاملی موثر و منجر به درگذشت این وبلاگ نویس جوان در زندان ذکر شده است.
در ایران، مخالفان، چه در گذشته دور و چه در سال های اخیر، اغلب از درگذشت زندانيان در اثر رفتار سوء مأموران، به عنوان ابزاری برای افشاگری در مورد رژيم حاکم و دلیلی برای براندازی آن استفاده کرده اند، منتهی همینکه خود به قدرت رسیده اند، زندانهايشان اگر وضعیتی بدتر پیدا نکرده باشد، بهتر هم نشده است.
واکنش نيروهای حقوق بشری ايران نیز در سه دهه گذشته در برخورد با درگذشت زندانيان در اثر بدرفتاری مأموران، کم و بیش شبیه به اقدامات افشاگرانه فعالان سياسی در رژيم های پيشين بوده است.
ممکن است گفته شود جمهوری اسلامی برای ایجاد ترس در مردم و خاموش کردن صداهای آزادیخواهی، کشتن زندانيان را از طريق بدرفتاری مأموران در زندان ها سازماندهی می کند. در این صورت این سئوال پیش می آید که این رژیم به رغم دسترسی به شیوه هايی نظیر قتل های زنجیره ای، یا به دار آویختن ها، و یا سنگسارهايی که اخیرا در مورد چهار زن انجام گرفت، چه لزومی دارد که سراغ کشتن زندانیان از طريق ماموران خود در زندان ها برود.
بنظر می رسد قتل هايی که در زندانهای ايران در اثر اعمال خشونت مأموران به وقوع پيوسته است، بیشتر با مسأله اعمال خشونت توسط پليس، که در کشورهای ديگر هم دیده می شود، ارتباطی مستقیم دارد. خشونت پلیس در آمریکا علیه رادنی کینگ سیاه پوست در لُس آنجلس هنوز از یادها نرفته است. اما فعالان حقوق بشر در آمریکا هیچگاه از این موضوع به عنوان ابزاری برای اندازی استفاده نکردند، بلکه عموما هدف اصلاح در تشکیلات پليس لُس آنجلس، بخصوص از نظر عدم توسل به خشونت را پیگیری کردند. رادنی کينگ، برعکس بلاگ نويسان ايران، سمبل نيروهای مترقی در آمريکا نبود، اما در ارتباط با خشونت پليس، به سرعت به مرکز توجه و افکار عمومی راه یافت.
بی شک در داخل رژیم ایران هستند کسانی که لزوماً حامی بيرحمی زندانبان ها نيستند. شايد فعالان حقوق بشر بتوانند با آنها برای شکل دادن به حقوق مدنی زندانيان و مراعات این حقوق توسط زندانبانان همکاری کنند - همانطور که بخشی از جمهوری اسلامی سالهاست با فعالان حقوق بشر در مبارزه برای از ميان برداشتن مجازات سنگسار از قوانين ايران متحد شده است (2).
سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
هجدهم آبان ماه 1391
November 8, 2012
پانويس:
1. http://www.youtube.com/watch?v=GtPY_ehcIgU
2. http://www.ghandchi.com/27-Stoning.htm