دوشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۹۱

با کسانیکه در آرزوی چکمه رضاشاه هستند نميشود دموکراسی ساخت

با کسانیکه در آرزوی چکمه رضاشاه هستند نميشود دموکراسی ساخت
ايرانسکوپ نيوز
http://www.iranscope.com

عده ای مرتب می نويسند که نيروهای اپوزيسيون دموکرات جمهوری اسلامی به تنهايی نميتوانند از پس رژيم بر آيند و نياز به اين آقای رضا پهلوی و هواداران افراطی ايشان دارند. همه اين سالها با اين دروغ ها از عده ای ساده لوح استفاده کرده اند. فرض کنيد شما در آلمان شرقی بوديد و داشتيد عليه رژيم کمونيستی مبارزه می کرديد. آيا می رفتيد با آنهاييکه در آرزوی بازگرداندن دوران هيتلر و رژيم نازی بودند متحد می شديد. قصه های دموکراسی خواهی  را سالهاست که سلطنت طلبان ايران می گويند و در عمل بجز ادامه رفتار استبدادی از اکثريت آن ها نديديم. در مؤسسات خبری آمريکايی که نفوذ دارند وضع را کرده اند عينا دوران اوج قدرت ساواک در زمان شاه و کسی را که از طرفش کمترين خطر را احساس کنند از کار برکنار می کنند و تا می توانند سنگ برايش می اندازند. اينها اگر فردا به قدرت برسند دمار از روزگار مردم ايران در می آورند. دوستان عزيز 30 سال گول اينها را خورديم که ديگر گربه عابد شده است. اقلا آنهايیکه امروز در درون رژيم اسلامی ادعای اصلاح طلبی می کنند خود را مقابل خامنه ای و دستگاه های امنيتی قرار می دهند، اما آندسته از سلطنت طلبان مدعی دموکراسی حتی در همين راحتی آمريکا جلوی دروغ های رضا پهلوی و دستگاه ساواک پرويز ثابتی نمی ايستند. در زمان شاه هم حتی يکنفر از اينها در مقابل دستگاه سلطنت حتی خواستار اصلاحات نشد. فقط امثال دکتر امينی بودند که هيچگاه در ميان اين جمع سلطنت طلبان آمريکا قربی نداشت. اکثريت سلطنت طلبان آمريکا سمبل کسانی هستند که حتی استبداد محمد رضا شاه برايشان کم است و خواستار چکمه رضا شاه هستند. اينها به دروغ از اصطلاح دموکراسی استفاده می کنند همانطور که مستبدان اسلامی به دروغ از حمايت خود از جمهوری می گويند. اينها نظير نئونازی ها و کوکلاکس کلان ها هستند. در جامعه آزاد حق دارند متشکل شوند اما اتحاد نيروهای دموکراتيک با اينها غلط است و تا به حال هم در اين 30 سال غلط بود. حالا هم آقای رضا پهلوی پرچم رهبری اپوزيسيون دموکرات را بلند کرده و انقدر رو دارد که می گويد ديگران اگر می خواهند به او بپيوندند و هرکه هم مخالف است را عامل جمهوری اسلامی می خواند. اينها همانقدر دموکرات هستند که وثوق الدوله "استقلال طلب" بود. اين داستان های آقای پهلوی از شکايت از خامنه ای تا شورای ملی هم گول زدن و فريب اپوزيسيون دموکرات است و برای مطرح شدن و کسب اعتبار در برابر کشورهای خارحی است و فردا هم اگر خارجی ها کودتايی برايش نکردند بازی تازه ای را آغاز می کند.اينها صداقتی در مورد دموکراسی خواهی ندارند. سالها در آمريکا در مؤسسات خبری و حقوق بشری می توانستند در عمل تعهد خود را به دموکراسی خواهی و اجتناب از تبعيض نشان دهند. اينها دروغگو هستند و به دروغ می گويند عابد شده اند و اگر دستشان برسد از ساواک زمان شاه بدترش را عليه مخالفان سلطنت بکار می برند. اگر کسی با اينها مخالفت کند می گويند طرف سخت گير است و دستور اجرا نمی کند البته به دروغ و تا حد هيتلر می خواهند ديگران در مقابل کارهای ناشايست آنها اعتراض نکنند. هرجا هستند ساواکی های قديم را که هيچ کاری بلد نيستند با حقوق های گزاف استخدام می کنند و با مزايای کامل بيمه و غيره اما قابلترين مخالفان سلطنت را قراردادی نگهميدارند و بدون بيمه و با حقوق کم و هر وقت هم حرفی آنها بزنند می گويند طرف دستور را اجرا نکرد و بيرون می کنند. اصلا معلوم نيست چرا اين مؤسسات اين ها را در مديريت گذشته اند با چه معياری وقتی قبل از اين مشاغل مديريت حتی يک کار رده پايين پروفشنال در آمريکا نتوانستنه اند بگيرند. البته معلوم است چطور مدير شده اند با استفاده از نفوذ آقای پهلوی. اين مشاغل بالای اين عاليجنابان سلطنت طلب در مؤسسات آمريکايی از تحصيلات و تخصص نداشته آنها نيست از صدقه سری سالها حقوق بگيری يکعده آمريکايی که زمان شاه با اينها در رابطه بوده و از قبل سلطنت ايران ثروتمند شده اند می باشد که اين را در مقامات بالا قرار داده اند و به يکديگر نان قرض می دهند. حالا فکر کنيد فردا اينها برگردند ايران و قدرت را تصاحب کنند و قدرتشان هم از پشتوانه بين المللی برخوردار باشد، ديگر از زمان حاضر و زمان شاه هم برای دموکراسی خواهان بدتر خواهد شد و صدايتان در آيد مثل زمان حزب رستاخيز می گويند نمی خواهی پاسپورت بگير برو و البته قبل از گفتن اين حرفها روانه زندان می شوی چون ايران تحت قدرت اينها آمريکا نيست که فقط به آدم از نظر شغلی لطمه بزنند همانظور که در گذشته نيز يک استاد فيزيک مخالف دولت شاه فقط بيکار نميشد بلکه صدايش در می آمد در زندان می افتاد و به زير شکنجه می رفت. اينها قدرت دستشان باشد خدا را بنده نيستند. فردا خواهيم گفت که چرا فدای قولهای اين عده دروغگو خود را کرديم. البته مردم ايران به اينها اعتمادی ندارند. به همين علت هم در اوج جنبش سبز يکنفر اسمی از اينها کسی در تظاهراتهای ايران نبرد. اين بازی ها برای دولت های خارجی است. اينها منتظر فرصت هستند تا کسی به ايران حمله کند يا کودتايی کند و برای اينها فرصتی دوباره فراهم کند تا همين بلاها که در خارج سر عده ای مخالف به اصطلاح خودشان سرسخت ضد سلطنت می آورند را سرهمه  مردم ايران در آورند. امروز فقط دستشان نميرسد وگرنه ادامه سلطنت پهلوی همان آش است و همان کاسه البته از سوی شير تيرخورده. در آمريکای دموکراتيک اينها با استفاده از نفوذ قديمی که به يک عده پول داده اند و ارتباط دارند می توانند اينقدر بلا سر مخالفين سلطنت  بيآورند تا جايی که يک عده از اپوزيسيون بيچاره هم اينجا از ترس آنکه مثلا فلان بودجه بنياد حقوق بشری شان قطع نشود در مقابل همه اين تضييقات ساکت هستند وگرنه اغلب از همه اين اجحافات خوب خبر دارند ولی بازهم در برنامه های تلويزيونی حرفی از کارهای سلطنت طلبان نميگويند و خط قرمز را قبول کرده اند؛ حالا فکر کنيد در ايرانی که سابقه استبداد دارد اگر اينها برگردند وضع چه خفقانی می شود. اين ها کارشان سوء استفاده از جملات زيبای حقوق بشر است اما در عمل کارشان تبعيض و زيرپاگذاشت حقوق فردی و انسانی ديگران است. اين ها را با حقوق بشر کاری نيست و در رؤيای احيا کابوس بازگشت سلطه ساواک بر ايران هستند. به اينها اعتماد نکنيد. دروغگو هستند و مستبد. اقای رضا پهلوی نماينده آنهايی است که خواستار بازگشت سلطنت استبدادی پهلوی هستند و حرف از حقوق بشر و دموکراسی هم دروغ آقای پهلوی است. دليل استعفا ندادن ايشان هم از مقام سلطنت همين است که بحث ميليادرها پول برای ايشان است که در مصاحبه زير روشن شده است:


iran#