آقاي خاتمي طرح شما براي پيشگيري از جنگ با اسرائيل چيست؟
سام قندچي
سه هفته پيش در نوشتار «بازهم درباره سکولارها و انتخابات» (1) با آوردن مثال پال کيتينگ (2) در استراليا، متذکر شدم که سه شرط براي يک کانديداي قابل حمايت در انتخابات رياست جمهوري در ايران لازم ميبينم. اول قبول سکولاريسم، دوم مسأله صلح با اسرائيل، و سوم مسأله پايان دادن به امنيتـي برخورد کردن به مخالفان سياسي. اميدوارم خوانندگان، دقيق مثال پال کيتينگ در استراليا را که در آن نوشتار آوردم خوانده باشند، چرا که آن مثال تفاوت مبناي بحث من را که با گفتمان هاي رايج در جنبش سياسي ما در اين زمينه در طي نيم قرن گذشته نشان ميدهد.
در ارتباط با سه شرطي که ذکر کردم، اولي يعني شرط سکولاريسم که در رابطه با آقاي خاتمي روشن است و در گذشته مفصلاً توضيح داده ام که ايشان با وجود حرف زدن زيادي از الکسيس دو توکويل هيچگاه اصل بحث وي که سکولاريسم است را دنبال نکرده بلکه ضد آن در همه اين سالها عمل کرده اند (3) و اينکه سکولاريسم به چه معني هست نيز بعد از اينهمه سال توضيح (4)، ديگر مشخص است که اختلاف بر سر تعاريف نبوده بلکه اختلاف نظري است. با اين وجود در ارتباط با بحث هاي به ظاهر نقد مذهبي، ولي در واقع در توجيه حکومت مذهبي، توسط باصطلاح نوانديشان مذهبي نظير عبدالکريم سروش نيز واقعيت اين است که اين نظريه پردازان از زمان دکتر شريعتي تا کنون حرف نوئي ندارند و همان حرفهاي کهنه را ميزنند ولي نامش را ميگذارند «نو» و فقط اتلاف انرژي روشنفکري جامعه است که سعي شود در نوشته هاي اينان با ذره بين به دنبال نوانديشي بگرديم. به هر حال به اندازه کافي درباره نظراتشان مباحثه کرده ام و آنها پاسخي نداده اند که بيشتر بنويسم(5).
در مورد شرط سوم هم که براي کانديداي مورد نظرم مطرح کردم، يعني پايان دادن به امنيتـي برخورد کردن به مخالفان سياسي، در حرف آقاي خاتمي يا کروبي چنين شرطي را قبول دارند ولي در عمل آيا در اين بحبوحه برخورد امنيـتي به شهروندان بهائي از سوي قوه قضائيه ايران، در همين دوماهه اخير، که چند نفر از شخصيت هاي بهائي در ايران بازداشت و محاکمه شده اند، آيا آقايان خاتمي و کروبي حتي يک بار هم اين برخورد امنيتي قوه قضائيه را تقبيح و محکوم کرده اند؟ اما در اين باره نيز بيشتر لازم نيست بنويسم و اگر مقاله ام در مورد شهروندان بهائي را کسي بخواند (6) و با عملکرد هر کانديدا مقايسه کند، موضوع روشن خواهد شد، چرا که برخورد به هر شهروندي به بهانه مذهب يا قوميت ياجنسيت يا منش سياسي يا عقيدتي، نشان دهنده برخورد امنيتي به مخالفين، و موضع يک کانديدا در رابطه با حقوق شهروندي است.
اما در اينجا سؤال من درباره موردي است که شايد موضع کانديداها هنوز روشن نيست و آن هم شرط دومي است که در نوشتارم براي حمايت از يک کانيدا ذکر کردم و موضوع مسأله صلح با اسرائيل است. ديگر امروز جاي شکي نيست که خطر جنگ ايران و اسرائيل غيرقابل انکار است و موضع آقاي احمدي نژاد هم روشن است که به نفي هولوکاست محدود نيست و سوء تفاهم هم نشود که من از حق آزادي بيان انکارکنندگان هولوکاست از جمله حق بيان احمدي نژاد دفاع کرده ام (7). اما موضع ايشان بعنوان يک رئيس دولت جنگ طلبي و نشان دادن بُرد سلاح هاي ايران تا خاک اسرائيل است که ديگر شکي براي اين حرف که ايران تهديد مستقيم نظامي براي اسرائيل است هم براي دنيا باقي نگذاشته اند، و در 4 سال گذشته به کرّات نشان داده اند که دوست دارند اسرائيل به ايران حمله کند و ايرانيان را در موضع مظلوم و دفاعي قرار دهند، حتي اگر اين برخورد به قيمت قرار دادن همه مردم ايران و خاورميانه در معرض تشعشعات اتمي تمام شود.
سؤال اين است که موضع آقاي خاتمي و ديگر اصلاح طلبان در اين مورد چيست. آيا اين آقايان فقط فکر منافع جناحي هستند که اگر حمله پيشگيرانه اسرائيل به تأسيسات اتمي ايران شد بگويند ديديد آقاي احمدي نژاد که طرح شما ايران را به نابودي کشاند و اگر هم آقاي احمدي نژاد به جنگ تمام عيار انتحاري با اسرائيل رفتند بنشينند تا بدتر از مورد عراق، ايران و منطقه را نابود ببينند و فقط خوشحال باشند که اينان مستقيماً مسؤل نبوده اند هرچند سکوتشان خود مسؤليت دارد.
منظورم اين است که درست نظير دوراني که ايران و عراق به سوي جنگ ميرفتند، سؤال اين است که برنامه هر نيروئي براي پيشگيري از وضعيت جنگ چيست تا که پيش از آنکه کشور به ورطه نابودي سقوط کند، بشود از ماجراجوئي هاي کنوني جلوگيري کرد؟
حداقل کاري که يک نيروي اصلاح طلب واقعي ميتواند بکند مخاطب قرار دادن مردم اسرائيل است و اينکه به آنها بگويد ما جنگ نميخواهيم. دقيقاً بايد با نظريه اي که ميگويد اعتقادي به وجود مردم اسرائيل ندارد مقابله کرد و جالب است که حتي در درون خود دولت احمدي نژاد يکي از مقامات نزديک به خود وي چنين موضعي را گرفت ولي اصلاح طلبان ارتجاعي ما حتي همين موضع حداقلي را نگرفته اند. اصلاح طلبان مترقي ايران نه تنها بايد بر وجود مردم اسرائيل تأکيد کنند بلکه بايد به اسرائيل سفر کنند و مستقيماً به مردم اسرائيل بگويند که مردم ايران خواهان جنگ نيستند.
من حرفم را قبلاً در رابطه با خطر جنگ ايران و اسرائيل و نياز به اينکه جنبش مدني ايران ابتکار صلح با اسرائيل را در دست بگيرد مفصل نوشته ام (8) اما سؤال از آقايان خاتمي و کروبي و ديگر اصلاح طلبان اين است که ايشان چه برنامه اي در رابطه با صلح بين ايران و اسرائيل دارند و تفاوت برنامه شان با آقاي احمدي نژاد چيست؟
سؤال اين است که آيا انقدر جسارت دارند که ابتکار سفر به اسرائيل و سخن گفتن با مردم آن کشور را در دست بگيرند پيش از آنکه مردم ايران و خاورميانه تا دهه ها در معرض تشعشات اتمي قرار گيرند. اين آقايان چه کانيداي رياست جمهوري هستند که درباره اين بزرگترين خطر مقابل مردم ايران ساکت هستند و کاري نميکنند. ديگران هم که فعالين سياسي مدني نام خود را گذاشته اند چرا در اين باره ساکت هستند. آيا منتظرند که اين جنگي که فردائي ندارد آغاز شود و بعد از تشعشاعات اتمي در منطقه دنبال چاره بيافتند، که ديگر خيلي دير خواهد بود.
به اميد جمهوري آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com/
16 اسفند 1387
March 6, 2009
پانويس ها:
1. https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/548-entekhabat2.htm
2. Paul Keating
3. https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/411-FuturistRepublic.htm
4. http://www.ghandchi.com/444-azerbaijan.htm
5. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/506-nogaraeimazhabi.htm
6. https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/549-BahaiiIran.htm
7. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/433-Ahmadinejad.htm
8. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/465-IRI-IsraelWar.htm
---------------------------------------------------------
برگزيده مقالات تئوريک
https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/ShortList.html
فهرست مقالات
https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/SelectedArticles.html
سام قندچي
سه هفته پيش در نوشتار «بازهم درباره سکولارها و انتخابات» (1) با آوردن مثال پال کيتينگ (2) در استراليا، متذکر شدم که سه شرط براي يک کانديداي قابل حمايت در انتخابات رياست جمهوري در ايران لازم ميبينم. اول قبول سکولاريسم، دوم مسأله صلح با اسرائيل، و سوم مسأله پايان دادن به امنيتـي برخورد کردن به مخالفان سياسي. اميدوارم خوانندگان، دقيق مثال پال کيتينگ در استراليا را که در آن نوشتار آوردم خوانده باشند، چرا که آن مثال تفاوت مبناي بحث من را که با گفتمان هاي رايج در جنبش سياسي ما در اين زمينه در طي نيم قرن گذشته نشان ميدهد.
در ارتباط با سه شرطي که ذکر کردم، اولي يعني شرط سکولاريسم که در رابطه با آقاي خاتمي روشن است و در گذشته مفصلاً توضيح داده ام که ايشان با وجود حرف زدن زيادي از الکسيس دو توکويل هيچگاه اصل بحث وي که سکولاريسم است را دنبال نکرده بلکه ضد آن در همه اين سالها عمل کرده اند (3) و اينکه سکولاريسم به چه معني هست نيز بعد از اينهمه سال توضيح (4)، ديگر مشخص است که اختلاف بر سر تعاريف نبوده بلکه اختلاف نظري است. با اين وجود در ارتباط با بحث هاي به ظاهر نقد مذهبي، ولي در واقع در توجيه حکومت مذهبي، توسط باصطلاح نوانديشان مذهبي نظير عبدالکريم سروش نيز واقعيت اين است که اين نظريه پردازان از زمان دکتر شريعتي تا کنون حرف نوئي ندارند و همان حرفهاي کهنه را ميزنند ولي نامش را ميگذارند «نو» و فقط اتلاف انرژي روشنفکري جامعه است که سعي شود در نوشته هاي اينان با ذره بين به دنبال نوانديشي بگرديم. به هر حال به اندازه کافي درباره نظراتشان مباحثه کرده ام و آنها پاسخي نداده اند که بيشتر بنويسم(5).
در مورد شرط سوم هم که براي کانديداي مورد نظرم مطرح کردم، يعني پايان دادن به امنيتـي برخورد کردن به مخالفان سياسي، در حرف آقاي خاتمي يا کروبي چنين شرطي را قبول دارند ولي در عمل آيا در اين بحبوحه برخورد امنيـتي به شهروندان بهائي از سوي قوه قضائيه ايران، در همين دوماهه اخير، که چند نفر از شخصيت هاي بهائي در ايران بازداشت و محاکمه شده اند، آيا آقايان خاتمي و کروبي حتي يک بار هم اين برخورد امنيتي قوه قضائيه را تقبيح و محکوم کرده اند؟ اما در اين باره نيز بيشتر لازم نيست بنويسم و اگر مقاله ام در مورد شهروندان بهائي را کسي بخواند (6) و با عملکرد هر کانديدا مقايسه کند، موضوع روشن خواهد شد، چرا که برخورد به هر شهروندي به بهانه مذهب يا قوميت ياجنسيت يا منش سياسي يا عقيدتي، نشان دهنده برخورد امنيتي به مخالفين، و موضع يک کانديدا در رابطه با حقوق شهروندي است.
اما در اينجا سؤال من درباره موردي است که شايد موضع کانديداها هنوز روشن نيست و آن هم شرط دومي است که در نوشتارم براي حمايت از يک کانيدا ذکر کردم و موضوع مسأله صلح با اسرائيل است. ديگر امروز جاي شکي نيست که خطر جنگ ايران و اسرائيل غيرقابل انکار است و موضع آقاي احمدي نژاد هم روشن است که به نفي هولوکاست محدود نيست و سوء تفاهم هم نشود که من از حق آزادي بيان انکارکنندگان هولوکاست از جمله حق بيان احمدي نژاد دفاع کرده ام (7). اما موضع ايشان بعنوان يک رئيس دولت جنگ طلبي و نشان دادن بُرد سلاح هاي ايران تا خاک اسرائيل است که ديگر شکي براي اين حرف که ايران تهديد مستقيم نظامي براي اسرائيل است هم براي دنيا باقي نگذاشته اند، و در 4 سال گذشته به کرّات نشان داده اند که دوست دارند اسرائيل به ايران حمله کند و ايرانيان را در موضع مظلوم و دفاعي قرار دهند، حتي اگر اين برخورد به قيمت قرار دادن همه مردم ايران و خاورميانه در معرض تشعشعات اتمي تمام شود.
سؤال اين است که موضع آقاي خاتمي و ديگر اصلاح طلبان در اين مورد چيست. آيا اين آقايان فقط فکر منافع جناحي هستند که اگر حمله پيشگيرانه اسرائيل به تأسيسات اتمي ايران شد بگويند ديديد آقاي احمدي نژاد که طرح شما ايران را به نابودي کشاند و اگر هم آقاي احمدي نژاد به جنگ تمام عيار انتحاري با اسرائيل رفتند بنشينند تا بدتر از مورد عراق، ايران و منطقه را نابود ببينند و فقط خوشحال باشند که اينان مستقيماً مسؤل نبوده اند هرچند سکوتشان خود مسؤليت دارد.
منظورم اين است که درست نظير دوراني که ايران و عراق به سوي جنگ ميرفتند، سؤال اين است که برنامه هر نيروئي براي پيشگيري از وضعيت جنگ چيست تا که پيش از آنکه کشور به ورطه نابودي سقوط کند، بشود از ماجراجوئي هاي کنوني جلوگيري کرد؟
حداقل کاري که يک نيروي اصلاح طلب واقعي ميتواند بکند مخاطب قرار دادن مردم اسرائيل است و اينکه به آنها بگويد ما جنگ نميخواهيم. دقيقاً بايد با نظريه اي که ميگويد اعتقادي به وجود مردم اسرائيل ندارد مقابله کرد و جالب است که حتي در درون خود دولت احمدي نژاد يکي از مقامات نزديک به خود وي چنين موضعي را گرفت ولي اصلاح طلبان ارتجاعي ما حتي همين موضع حداقلي را نگرفته اند. اصلاح طلبان مترقي ايران نه تنها بايد بر وجود مردم اسرائيل تأکيد کنند بلکه بايد به اسرائيل سفر کنند و مستقيماً به مردم اسرائيل بگويند که مردم ايران خواهان جنگ نيستند.
من حرفم را قبلاً در رابطه با خطر جنگ ايران و اسرائيل و نياز به اينکه جنبش مدني ايران ابتکار صلح با اسرائيل را در دست بگيرد مفصل نوشته ام (8) اما سؤال از آقايان خاتمي و کروبي و ديگر اصلاح طلبان اين است که ايشان چه برنامه اي در رابطه با صلح بين ايران و اسرائيل دارند و تفاوت برنامه شان با آقاي احمدي نژاد چيست؟
سؤال اين است که آيا انقدر جسارت دارند که ابتکار سفر به اسرائيل و سخن گفتن با مردم آن کشور را در دست بگيرند پيش از آنکه مردم ايران و خاورميانه تا دهه ها در معرض تشعشات اتمي قرار گيرند. اين آقايان چه کانيداي رياست جمهوري هستند که درباره اين بزرگترين خطر مقابل مردم ايران ساکت هستند و کاري نميکنند. ديگران هم که فعالين سياسي مدني نام خود را گذاشته اند چرا در اين باره ساکت هستند. آيا منتظرند که اين جنگي که فردائي ندارد آغاز شود و بعد از تشعشاعات اتمي در منطقه دنبال چاره بيافتند، که ديگر خيلي دير خواهد بود.
به اميد جمهوري آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com/
16 اسفند 1387
March 6, 2009
پانويس ها:
1. https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/548-entekhabat2.htm
2. Paul Keating
3. https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/411-FuturistRepublic.htm
4. http://www.ghandchi.com/444-azerbaijan.htm
5. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/506-nogaraeimazhabi.htm
6. https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/549-BahaiiIran.htm
7. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/433-Ahmadinejad.htm
8. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/465-IRI-IsraelWar.htm
---------------------------------------------------------
برگزيده مقالات تئوريک
https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/ShortList.html
فهرست مقالات
https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/SelectedArticles.html