ايرانيان بسياري بعد از جنبش اخير به کمک نياز دارند
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/591-Komak.htm
جنبش اعتراضی بعد از انتخابات 22 خرداد امسال وسيعترين جنبشي بوده است که در 30 سال اخير در ايران روي داده است و بسياري از کساني که در اين حرکت درگير بوده اند به دلائل مختلف نياز به کمک دارند. در همان روزها در اين مورد و توصيه جمع آوري پول توسط هنرمندان در خارج يادداشتي نوشتم (1).
خود هر روز از کسي در داخل کشور، و يا از کسي که ميخواهد خارج شود، و يا کسي که خارج شده و در يک کشور همجوار در وضع سختي به سر ميبرد، تقاضاي کمک دريافت ميکنم. به خود اجازه نميدهم درباره زندگي شخصي کسي نظر بدهم که چه کار بکند اما يک نفر قبل از خارج شدن سؤال کرده بود که ميخواهد بيايد خارج و در زمينه موضوعاتي که در اين جنبش به آنها برخورد کرده است در دانشگاهي مناسب تحصيل و تحقيقات کند و به او چنين پاسخ دادم که: "در خارج اساساً تشکيلاتي نيست که بتواند به کسي کمک کند. خود آنها هم که هستند کمک خودشان لازم دارند. بنظرم اگر کسي ميتواند در ايران زندگي کند و فعاليت سياسي اجتماعي کند اشتباه است که برای هدف سياسي خارج بيايد و بويژه اشتباه بزرگتري است اگر پلها را هم پشت سر خودش خراب کند. تا آنجا که به تحصيل درباره موضوعات سياسي اجتماعي مربوط است در ايران همانقدر ميشود اين کار را کرد که در خارج. در رابطه با فعاليت اجتماعي نيز خارج از کشور اساساً مثل دوران جنبش ضد جنگ ويتنام در سالهای 60 و 70 نيست و محيط سياسي در غرب آنگونه فعال نيست. تازه فعاليت در خارج هم امروزه آنقدر اهميت ندارد. در زمان شاه رژيم اتکائش به خارج بود و زدن اين حمايت به سقوط رژيم کمک ميکرد. جمهوري اسلامي مثل شوروي است و اساساً اتکاء آن داخلي است و با يک رژيم وابسته به معني کلاسيک آن تفاوت دارد. اگر هم کسي براي زندگي بهتر ميخواهد خارج بيايد آنهم تصميمي شخصي است. براي خيلي ها آمدن به خارج يعني زندگي سخت تر چون امکانات کار و زندگي براي يک مهاجر بسيار مشکل است. البته برخي نيز شرايطي دارند که ميتوانند بعنوان مهاجر بهتر زندگي کنند و بنظر ميرسد امروزه بهترين جا براي چنان هدفي استراليا باشد. به هر حال درباره مهاجرت صاحب نظر نيستم. ولي اگر کسي با هدف سياسي خارج بيايد خودِ فشار زندگي روزمره ميتواند از همانقدر فعاليتي هم که در ايران ميکرد بکاهد.در واقع برداشت بسياري از آنهائي که در ايران هستند از خارج کشور غيرواقعي است. همانطور که نوشتم در خارج تشکيلاتي وجود ندارد که بتواند به کسي کمکي بکند و قبلاً هم درباره توهمات درباره خارج مفصلاً نوشته ام (2)."
البته اين جواب براي کسي که جانش در ايران در خطر نبود مفيد بود ولي يکي ديگر که در ايران جانش در خطر است اين پاسخ برايش دردي دوا نميکرد و آن ديگر که حتي منتظر هم نشده و از ايران هرطوري بوده است از ترس جان فرار کرده است و حالا در ترکيه است و نيازمند گرفتن پناهندگي و کمک اين جواب براي او بي ثمر است. يا يکي ديگر که آنقدر فشار بعد از شرکت در اعتصابات و غيره و از دست دادن کار و ديگر باعث شده است که شديداً در همان ايران نيازمند کمک مالي و روحي است و براي کمک با هزار خجالت تماس ميگيرد. چه بايد بکنيم؟
ما در دنياي گلوبال زندگي ميکنيم. معني اش اين است که بسياري مزاياي حقوقی براي بشريت وجود دارد که گلوبال است. مثلاً مردم افغانستان بيش از 30 سال است که به دليل قبول وضعيت کشورشان از سوي سازمان ملل بطور اتوماتيک بعنوان آواره مورد پذيرش واحدهاي آوارگان سازمان ملل در هر نقطه جهان هستند در صورتيکه براي هر ايراني که حتي در معرض اعدام در ايران است سالها طول ميکشد که حتي بتوانند بعنوان رفيوجي پذيرفته شوند. چرا ما ايرانيان اين وضعيت را داريم؟ احتياج نيست که من توضيح دهم. جوابش را خوب ميدانيم!
حالا در شرايط واقعي کنوني که نه از نظر بين المللي ما را براي پناهندگي ميپذيرند و نه تشکيلات سياسي اي وجود دارد که بتواند به ايرانياني که در ايران يا کشورهاي همجوار کمک لازم دارند ياري رساند چه کار ميتوانيم بکنيم؟
شنيده ام که برخي تلويزيونهاي ماهواره اي اين امکان را بوجود آورده اند که ايراينان نيازمند نيازهاي خود را با تلفن به آنها با هموطنان ديگر به ميان گذارند و افراد خيّر بدينگونه به آنها کمک ميکنند. اگر کسي از ساعات برنامه هائي که به اين موضوع در هر تلويزيوني تخصيص دارد خبر دارند، لطفاً به من اطلاع دهند تا به کساني که تماس ميگيرند اين اطلاعات را بدهم و در حد توانم اين اطلاعات را منتشر کنم تا آنهائي که نيازمند کمک هستند بدانند اين منابع وجود دارد.
دوست عزيزم آقاي کيانوش توکلي بنيانگذار سايت ايران گلوبال هم هميشه در صفحه اظهار نظر سايتشان به ايرانياني که نيازمند ياري هستند راهنمائي و کمک کرده اند:
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=7
واقعاً نميدانم ديگر در شرايط فقدان تشکيلات سياسي چه کار ميشود کرد. بنظر ميرسد در دوران گلوباليسم ما نميدانيم که خواستهاي مردم خود براي کمک را در سطح بين المللي طرح کنيم و گويا از آن خجالت ميکشيم. اين از حقوق بشر است که جامعه جهاني به ملتي که اسير استبداد است ياري رساند. وقتي که رژيم هم از قوه قهريه پليس و هم از قدرت اقتصادي خود و هم از توان مطبوعاتي خود استفاده ميکند، مردم ما از مبارزه مسالمت آميز در مقابل گلوله هاي رژيم و از امکانات محدود شخصي-خصوصي خود در برابر رژيمي که بيشتر و بيشتر اقتصاد دولتي وشبه دولتي پاسدارن را به راه انداخته است و از مطبوعات سانسور شده و سايت هاي فيلتر شده در برابر تلويزيون ها و سايتها و روزنامه هاي رژيم دفاع ميکند.
روشن است که کمک بين المللي گرفتن کار درستي است. کمک گرفتن به معني نوکري بيگانه نيست. به معني کمک مخفيانه گرفتن نيست. و آنهائي که ملت ما را از کمک هاي بين المللي محروم ميکنند يا نادان هستند و يا که نميدانم که چه بگويم. ما داريم با رژيمي به دندان مسلح مبارزه ميکنيم که بر روي پول نفت نشسته است و همه رسانه هاي جمعي را در کنترل کرفته و سايتهاي علمي و حتي خيريه را مسدود ميکند و يک عده بما ميگويند که فلان کمک بين المللي باعث ميشود رژيم به ما لقب نوکر اجنبي بزند. آقايان اين رژيم هر برچسبي ميخواهد به ما ميزند علت نوکري اجنبي نکردن هم حرف رژيم نيست بلکه اصل درست سياسي است. ولي کمک درست بين المللي را بايد گرفت و بگذار رژيم هر چه دلش ميخواهد ما را با هر برچسبي ميخواهد مزين کند گوئي تا به حال نکرده است و گوئي درست کاري ما به خاطر حرف هاي رژيم بوده است. در ارتباط با شکل درست دريافت کمک بين المللي پيش تر مفصل نظرم را نوشته ام و اگر کسي هم بخواهد اشتباه بفهمد من کاري نميتوانم بکنم. (3).
ضمناً نميخواهم اين بحث هايم باعث شود کسي فکر کند منظورم مواضعي است که امروز برخي بر سر موضوع تحريم گرفته اند. از بغرنجي بحث تحريم در ميان ايرانيان بخوبي آگاهم و سالهاست در اينباره مفصل بحث کرده ام، بسياري هم حرفهايم را زماني درک نکردند، و مرا آماج همه گونه هتاکي بخاطر بحثم بر سر تحريم قرار دادند. به هرحال نظرم درباره تحريم را نيز به اندازه کافيدر گذشته توضيح داده ام و نميدانم بيشتر چه بگويم (4).
امروز با شرايطي روبرو هستيم که بسياري از گلهاي جواني که در اين خيزش بعد از انتخابات 22 خرداد حماسه آفريدند احتياج به کمک دارند. لطفاً اگر از هر سايت خيريه يا تلويزيون ماهواره اي يا هر منبع ديگري که دارد در اين زمينه کار ميکند خبر داريد من را مطلع کنيد تا در حد خود بتوانم به اطلاع آنهائي که نياز دارند برسانم.
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
هشتم مهرماه 1388
Sept 30, 2009
پانويس:
1. http://www.ghandchi.com/575-etesab.htm
2. http://www.ghandchi.com/534-OppositionAbroad.htm
3. http://www.ghandchi.com/445-USEUIRAN.htm
4. http://www.ghandchi.com/319-IRISanctions.htm
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/591-Komak.htm
جنبش اعتراضی بعد از انتخابات 22 خرداد امسال وسيعترين جنبشي بوده است که در 30 سال اخير در ايران روي داده است و بسياري از کساني که در اين حرکت درگير بوده اند به دلائل مختلف نياز به کمک دارند. در همان روزها در اين مورد و توصيه جمع آوري پول توسط هنرمندان در خارج يادداشتي نوشتم (1).
خود هر روز از کسي در داخل کشور، و يا از کسي که ميخواهد خارج شود، و يا کسي که خارج شده و در يک کشور همجوار در وضع سختي به سر ميبرد، تقاضاي کمک دريافت ميکنم. به خود اجازه نميدهم درباره زندگي شخصي کسي نظر بدهم که چه کار بکند اما يک نفر قبل از خارج شدن سؤال کرده بود که ميخواهد بيايد خارج و در زمينه موضوعاتي که در اين جنبش به آنها برخورد کرده است در دانشگاهي مناسب تحصيل و تحقيقات کند و به او چنين پاسخ دادم که: "در خارج اساساً تشکيلاتي نيست که بتواند به کسي کمک کند. خود آنها هم که هستند کمک خودشان لازم دارند. بنظرم اگر کسي ميتواند در ايران زندگي کند و فعاليت سياسي اجتماعي کند اشتباه است که برای هدف سياسي خارج بيايد و بويژه اشتباه بزرگتري است اگر پلها را هم پشت سر خودش خراب کند. تا آنجا که به تحصيل درباره موضوعات سياسي اجتماعي مربوط است در ايران همانقدر ميشود اين کار را کرد که در خارج. در رابطه با فعاليت اجتماعي نيز خارج از کشور اساساً مثل دوران جنبش ضد جنگ ويتنام در سالهای 60 و 70 نيست و محيط سياسي در غرب آنگونه فعال نيست. تازه فعاليت در خارج هم امروزه آنقدر اهميت ندارد. در زمان شاه رژيم اتکائش به خارج بود و زدن اين حمايت به سقوط رژيم کمک ميکرد. جمهوري اسلامي مثل شوروي است و اساساً اتکاء آن داخلي است و با يک رژيم وابسته به معني کلاسيک آن تفاوت دارد. اگر هم کسي براي زندگي بهتر ميخواهد خارج بيايد آنهم تصميمي شخصي است. براي خيلي ها آمدن به خارج يعني زندگي سخت تر چون امکانات کار و زندگي براي يک مهاجر بسيار مشکل است. البته برخي نيز شرايطي دارند که ميتوانند بعنوان مهاجر بهتر زندگي کنند و بنظر ميرسد امروزه بهترين جا براي چنان هدفي استراليا باشد. به هر حال درباره مهاجرت صاحب نظر نيستم. ولي اگر کسي با هدف سياسي خارج بيايد خودِ فشار زندگي روزمره ميتواند از همانقدر فعاليتي هم که در ايران ميکرد بکاهد.در واقع برداشت بسياري از آنهائي که در ايران هستند از خارج کشور غيرواقعي است. همانطور که نوشتم در خارج تشکيلاتي وجود ندارد که بتواند به کسي کمکي بکند و قبلاً هم درباره توهمات درباره خارج مفصلاً نوشته ام (2)."
البته اين جواب براي کسي که جانش در ايران در خطر نبود مفيد بود ولي يکي ديگر که در ايران جانش در خطر است اين پاسخ برايش دردي دوا نميکرد و آن ديگر که حتي منتظر هم نشده و از ايران هرطوري بوده است از ترس جان فرار کرده است و حالا در ترکيه است و نيازمند گرفتن پناهندگي و کمک اين جواب براي او بي ثمر است. يا يکي ديگر که آنقدر فشار بعد از شرکت در اعتصابات و غيره و از دست دادن کار و ديگر باعث شده است که شديداً در همان ايران نيازمند کمک مالي و روحي است و براي کمک با هزار خجالت تماس ميگيرد. چه بايد بکنيم؟
ما در دنياي گلوبال زندگي ميکنيم. معني اش اين است که بسياري مزاياي حقوقی براي بشريت وجود دارد که گلوبال است. مثلاً مردم افغانستان بيش از 30 سال است که به دليل قبول وضعيت کشورشان از سوي سازمان ملل بطور اتوماتيک بعنوان آواره مورد پذيرش واحدهاي آوارگان سازمان ملل در هر نقطه جهان هستند در صورتيکه براي هر ايراني که حتي در معرض اعدام در ايران است سالها طول ميکشد که حتي بتوانند بعنوان رفيوجي پذيرفته شوند. چرا ما ايرانيان اين وضعيت را داريم؟ احتياج نيست که من توضيح دهم. جوابش را خوب ميدانيم!
حالا در شرايط واقعي کنوني که نه از نظر بين المللي ما را براي پناهندگي ميپذيرند و نه تشکيلات سياسي اي وجود دارد که بتواند به ايرانياني که در ايران يا کشورهاي همجوار کمک لازم دارند ياري رساند چه کار ميتوانيم بکنيم؟
شنيده ام که برخي تلويزيونهاي ماهواره اي اين امکان را بوجود آورده اند که ايراينان نيازمند نيازهاي خود را با تلفن به آنها با هموطنان ديگر به ميان گذارند و افراد خيّر بدينگونه به آنها کمک ميکنند. اگر کسي از ساعات برنامه هائي که به اين موضوع در هر تلويزيوني تخصيص دارد خبر دارند، لطفاً به من اطلاع دهند تا به کساني که تماس ميگيرند اين اطلاعات را بدهم و در حد توانم اين اطلاعات را منتشر کنم تا آنهائي که نيازمند کمک هستند بدانند اين منابع وجود دارد.
دوست عزيزم آقاي کيانوش توکلي بنيانگذار سايت ايران گلوبال هم هميشه در صفحه اظهار نظر سايتشان به ايرانياني که نيازمند ياري هستند راهنمائي و کمک کرده اند:
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=7
واقعاً نميدانم ديگر در شرايط فقدان تشکيلات سياسي چه کار ميشود کرد. بنظر ميرسد در دوران گلوباليسم ما نميدانيم که خواستهاي مردم خود براي کمک را در سطح بين المللي طرح کنيم و گويا از آن خجالت ميکشيم. اين از حقوق بشر است که جامعه جهاني به ملتي که اسير استبداد است ياري رساند. وقتي که رژيم هم از قوه قهريه پليس و هم از قدرت اقتصادي خود و هم از توان مطبوعاتي خود استفاده ميکند، مردم ما از مبارزه مسالمت آميز در مقابل گلوله هاي رژيم و از امکانات محدود شخصي-خصوصي خود در برابر رژيمي که بيشتر و بيشتر اقتصاد دولتي وشبه دولتي پاسدارن را به راه انداخته است و از مطبوعات سانسور شده و سايت هاي فيلتر شده در برابر تلويزيون ها و سايتها و روزنامه هاي رژيم دفاع ميکند.
روشن است که کمک بين المللي گرفتن کار درستي است. کمک گرفتن به معني نوکري بيگانه نيست. به معني کمک مخفيانه گرفتن نيست. و آنهائي که ملت ما را از کمک هاي بين المللي محروم ميکنند يا نادان هستند و يا که نميدانم که چه بگويم. ما داريم با رژيمي به دندان مسلح مبارزه ميکنيم که بر روي پول نفت نشسته است و همه رسانه هاي جمعي را در کنترل کرفته و سايتهاي علمي و حتي خيريه را مسدود ميکند و يک عده بما ميگويند که فلان کمک بين المللي باعث ميشود رژيم به ما لقب نوکر اجنبي بزند. آقايان اين رژيم هر برچسبي ميخواهد به ما ميزند علت نوکري اجنبي نکردن هم حرف رژيم نيست بلکه اصل درست سياسي است. ولي کمک درست بين المللي را بايد گرفت و بگذار رژيم هر چه دلش ميخواهد ما را با هر برچسبي ميخواهد مزين کند گوئي تا به حال نکرده است و گوئي درست کاري ما به خاطر حرف هاي رژيم بوده است. در ارتباط با شکل درست دريافت کمک بين المللي پيش تر مفصل نظرم را نوشته ام و اگر کسي هم بخواهد اشتباه بفهمد من کاري نميتوانم بکنم. (3).
ضمناً نميخواهم اين بحث هايم باعث شود کسي فکر کند منظورم مواضعي است که امروز برخي بر سر موضوع تحريم گرفته اند. از بغرنجي بحث تحريم در ميان ايرانيان بخوبي آگاهم و سالهاست در اينباره مفصل بحث کرده ام، بسياري هم حرفهايم را زماني درک نکردند، و مرا آماج همه گونه هتاکي بخاطر بحثم بر سر تحريم قرار دادند. به هرحال نظرم درباره تحريم را نيز به اندازه کافيدر گذشته توضيح داده ام و نميدانم بيشتر چه بگويم (4).
امروز با شرايطي روبرو هستيم که بسياري از گلهاي جواني که در اين خيزش بعد از انتخابات 22 خرداد حماسه آفريدند احتياج به کمک دارند. لطفاً اگر از هر سايت خيريه يا تلويزيون ماهواره اي يا هر منبع ديگري که دارد در اين زمينه کار ميکند خبر داريد من را مطلع کنيد تا در حد خود بتوانم به اطلاع آنهائي که نياز دارند برسانم.
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
هشتم مهرماه 1388
Sept 30, 2009
پانويس:
1. http://www.ghandchi.com/575-etesab.htm
2. http://www.ghandchi.com/534-OppositionAbroad.htm
3. http://www.ghandchi.com/445-USEUIRAN.htm
4. http://www.ghandchi.com/319-IRISanctions.htm