پلوراليسم رمز موفقيت اينترنت
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/705-InternetPluralism.htm
مقاله زير حدود يکماه پيش در سه بخش جداگانه در بلاگ فراديد منتشر شده است. اميدوارم اين مقاله مورد توجه خوانندگان قرار گيرد.
بخش اول-پلوراليسم رمز موفقيت اينترنت
http://ir.voanews.com/content/blog/1364560.html
بيش از 20 سال است که اينترنت دنيای دانشگاهيان و پژوهشگران را پشت سر گذاشته و در ميان همه مردم گسترش يافته است اما همچنان توانسته است يک شبکه واحد باقی بماند در صورتيکه از نظر تکنيکی می توانست به چندين شبکه جهانی موازی تقسيم شود. علت اين موفقيت اينترنت پلوراليسم است که از بدو تأسيس آن مدنظر بوده و دست اندرکاران شبکه اينترنت به اين مهم متعهد مانده اند.
اتفاقاً کشورهايی نظير چين و ايران گرچه به اين شبکه پيوسته اند اما همواره هدفی مونيستی را دنبال کرده اند تا آنجا که ايران طرحی بنام اينترنت ملی را دنبال کرده است که بنوعی اينترنت اسلامگرا است يعنی قرار است اينترنت را در چارچوب موازين اسلامگرايی بازتعريف کند. اگر چنين برخوردی را مؤسسان شبکه اينترنت برگزيده بودند مطمئناً تا کنون اين شبکه به چند تکه تقسيم شده بود.
يکی از برجسته ترين ويژگی های مجموعه های پلوراليستی اين است که با تغييرات بنيادی خود را متحول می کنند و در نتيجه رشد را بدون از هم پاشيدن يکپارچگی سيستم ميسر می سازند، در صورتيکه سيستمهای مونيستی در پاسخ به فشار درونی مشابه، ناگزير به انقلاب و از هم پاشيدن می شوند.
يک نمونه خوب اين اختلاف را در شوروی و بلوک شرق از يکسو و آمريکا و اروپای غربی از سوی ديگر می توان ديد که با تحول فراصنعتی، اولی نتوانست خود را متحول کند و از هم پاشيد در صورتيکه دومی به دليل پلوراليسم در جامعه باز، توانست خود را به درجات مختلف متحول کند، و پديده شگفت آفرين «سيليکان ولی» را در آمريکا که سمبلی از تکامل فراصنعتی شد، در بطن خود پرورش دهد. و تغييرات تازه نه تنها از هم پاشيدگی جوامع غرب را باعث نشدند بلکه موجبات شکوفايی جامعه را در دهه پايانی قرن بيستم مهيا کردند.
دنيای اينترنت نيز تغييرات شگرفی را طی تکامل خود تجربه کرده است اما اجازه نداده است که هيچ دولت يا مذهب يا ايدئولوژی معينی کنترل آن را در دست بگيرد.
البته پلوراليسم به اين معنی نيست که همه چيز در اينترنت هموزن است. آشکار است که ميلياردها داده تازه هر روز به شبکه اينترنت اضافه می شوند و دقيقاً رشد موتورهای جستجوگر در واکنش به اين واقعيت است تا وزن داده های مختلف را از طريق رتبه بندی در پهنه مختصات گوناگون، معين کنند. به عبارتی ديگر وجود پلوراليسم به اين معنی نيست که فرضيه حاملگی به دليل دست دادن زن و مرد هم وزن تئوری لقاح تصور شود.
نه تنها خود اينترنت کثرت گرا است بلکه با رشد اين پديده پلوراليستی، رژيم های ايدئولوژيک و ديکتاتوری به لرزه می افتند. تمام جنبش بهار عربی نه تنها اين واقعيت قرن بيست و يکم را به خوبی نشان داد بلکه باری ديگر تأکيد کرد که رژيم هاي مدعی حفاظت از منافع مردم در آن کشورها، به دليل ديدگاه مونيستی خود، راهی برای نيروهای تحول خواه باقی نگذاشتند جز آنکه تغيير را از طريق برکناری ديکتاتوری های تونس و مصرو ليبی، آغاز کنند.
بخش دوم-یک عالم پلورالیستی
http://ir.voanews.com/content/blog/1364568.html
ويليام جيمز فيلسوف آمريکايی در سخنراني هاي 1907 خود تحت عنوان «يک عالم پلوراليستی» در توضيحی بسيار گويا از پلوراليسم می گويد: با تفسير پراگماتيک وارانه، پلوراليسم يا دکترين آنکه کثرت وجود دارد، به اين معنی است که قطعات گوناگون واقعيت «ممکن است در بيرون» مرتبط باشند. هر آنچه شما ميتوانيد به انديشه بياوريد، هر چقدر بزرگ و فراگير، از نقطه نظر پلوراليستی به نوعی، يا تا اندازه ای، از يک وضعيت حقيقی «بيرونی» برخوردار است. يعنی همه چيز به طرق گوناکون «با» يکديگر هستند، اما هيچ چيز، همه چيز را در بر نميگيرد يا که بر همه چيز غلبه ندارد. لغت «و» در دنباله هر جمله ای ميايد. و چيزی هميشه از قلم ميافتد. «نه کاملأ» بيان بهترين کوشش ها، در هر جای گيتی، جهت دستيابی به جهانشمولی بايستی در نظر گرفته شود. مونيسم، از سوی ديگر، تکيه دارد که وقتي ما به واقعيت توجه ميکنيم، در واقعيتِ واقعيات، همه چيز نسبت به «همه چيز» ديگر متجلی است، در يک همزمانب بزرگ و کمال، که هيچ چيز به هيچ معنی تبعی يا اساسی، نميتواند از بقيه جدا باشد، و همه چيز درهم، در يک تلاقی بزرگ، با يکديگر ادغام ميشوند.
ممکن است تصور شود پلوراليسم و جمع آوری ميلياردها داده، عملاً تصميم گيری و انديشيدن را غيرممکن می کند اما اگر در قرون وسطی متدهايی نظير تيغ اوخام که می گفت آنچه با تعداد کمتر قابل تبيين است نيازی به کاربرد تعداد بيشتر ندارد، در دنيای اينترنت هم آلگاريتم هايی نظير آنگونه که هوش مصنوعی در جستجوگر گوگل تعبيه شده است، قادرند ميلياردها داده را در محورهای های مختلف رتبه بندی کنند و به کاربران در هضم اطلاعات ياری رسانند بدون آنکه دنيای پلوراليستی اينترنت را به جهانی منجمد و مونيستی تقليل دهند. مونيسم مانند جوامع بسته قرون هجده و نوزده و بيست شورش را در بطن خود پروراند و بالاخره هم اين ديوار برلن ها بودند که در پايان قرن بيستم به پايين کشيده شدند.
دولت های ديکتاتوری به بهانه های مختلف از قبيل صرفه جويی و يا امنيت، مانع از حرکت آزاد اطلاعات در سطح جهانی می شوند، و سعی می کنند اين دنيای پلوراليستی سايبر را نيز به دنيای خفقان آلودی نظير آنچه در زندگی بيرون از دنيای سايبر برای مردم خود آفريده اند، تبديل کنند و بدينگونه بازهم ثابت می کنند که مونيسم به انجماد ذهن و بينش سازندگانش ميانجامد - کسانی که حتی از ديدن سقوط خود تا آخرين لحظه عاجزند. قطع کردن اينترنت در مصر توسط حسنی مبارک در آخرين روزهای سقوط دولت او دقيقا چنين تلاشی را از سوی يک ديکتاتور به وضوح نشان داد.
بخش سوم-پلورالیسم و عدالت: ضمانت دموکراسی
http://faradid.ghandchi.com
يکی از مهمترين ضمانت های دوام دموکراسی در غرب، وجود و رشد نهادهای قضاوت مردم بوده است. می دانيم هيتلر زمانی که آراء حزب فاشيست در آلمان تنزل پيدا کرده بود از طريق قانونی که در پارلمان از طريق ائتلافی با چند نيروی ديگر به تصويب رساند، توانست قدرت را بدست گيرد و حتی بعدها پس از تصرف اطريش توانست اکثريت آراء را در انتخابات آزاد کسب کند، اما مهمتر از همه، ضعف نهادهای قضاوت مردم در هردو کشور بود که اجازه داد ديکتاتوری فاشيستی هيتلر، تثبيت شود.
يعنی در دموکراسی ها، اين امکان وجود دارد که حتی امثال هيتلر و حزب فاشيست در انتخابات آزاد پيروز شوند اما تضمين آنکه چنين احزابی نتوانند ديکتاتوری را تثبيت کنند، نهادهای قدرت مردم هستند.
خوشبختانه اينترنت يکی از ابزارهايی است که می تواند در جهان سايبر و حتی در بيرون از آن، در خلق و رشد نهادهای قضاوت مردم مؤثر افتد، آنچه که سالهاست جنبش های مدنی در اقصی نقاط جهان ثابت کرده اند -- نهادهايی که در تعميق دموکراسی در جهان قرن بيست و يکم و در به چالش کشيدن ديکتاتوری ها، نقشی برجسته ايفا کرده و می کنند.
اما وقتی کل اينترنت بصورت انبوهی از داده ها نظير پروژه جنوم است، چگونه می توان در اين مجموعه بزرگ اطلاعات، صورت بندی های مختلف را تشخيص داد و با کمک آنها به نتيجه ای رسيد؟
در عصر ما پروژه جنوم در بيولوژی نشان داده است که نگرش پلوراليستی حتی می تواند در عرصه علم نويدبخش ديدگاهی تازه باشد، هنگاميکه با ديدگاهی مونيستی که از قبل داده ها را محدود می کند، نميتوان به اين هدف رسيد. پروژه جنوم بجای آنکه از فرضيه شروع کند و داده ها را برای اثبات يا رد فرضيه معينی جمع آوری کند، همه اطلاعات ژنی انسان را جمع آوری کرده و به اين طريق با تشخيص اشکال های گوناگون در اين دنيای اطلاعات ژنی، هر روز صورت بندی های تازه تری در سطح ژنی در مورد بيماری ها، ويژگی های بشر و سلامت انسانها، کشف می کند.
رشد اينترنت، جهان مشابهی را تداعی می کند که از سرازير شدن اقيانوس اطلاعات و آسمان پرستاره دنيای سايبر نه تنها وحشتی به خود راه نمی دهد بلکه موتورهای جستجو گرش گويی هر لحظه گنجينه های تازه ای را از دامنه های در دسترس دانش بشری، استخراج می کنند و در اختيار عموم قرار می دهند.
سيستمی که با آن روبرو هستيم دنيايی است پرآشوب يا به اصطلاح فنی «کياتيک.» سيستم های کياتيک حساسيت زيادی به شرايط اوليه دارند يعنی اينکه شرايط اوليه دو توفان که در فاصله چند روز ممکن است اتفاق افتند ممکن است اولی را به کاترينا تبديل کند که شهر بزرگی مانند نئواورلئان در آمريکا را نابود کرد در صورتيکه توفان های دريايی ديگر حتي يک خانه را هم ويران نکردند. به همين طريق منحنی های صورت بندی های داده های ما در اينترنت در همسايگی هم قرار ميگيرند و نوعی تراکم مدارهای تکرارشونده را از خود نشان می دهند که ما را قادر به تشخيص روندهای آينده در اين مجموعه داده های فراوان و پراکنده می کنند.
زمانی بود که وضعيت آب و هوا قابل پيش بينی نبود و همه پيش بينی ها غلط از آب در می آمد. طرح سيستم های کياتيک نشان داد که راه حل مسأله، از بين بردن يا تقليل اطلاعات موجود نيست بلکه نگرشی نو به اين داده هاست که صورتبندی های مختلف اين عرصه را قابل تميز می کرد. هندسه برخال يا فراکتال آقای «مندلبرو» به استقبال اين داده های پراکنده رفته و به بهترين وجه پيش بينی آب و هوا را ميسر ساخت.
به همين شکل آنها که واقعيت پلوراليستی دنيای سايبر را درک می کنند بيشتر از آن بهره مند خواهند شد. يک روز واقعه کنی 2012 در آفريقا توفانی در اينترنت به پا کرد و روزی ديگر کليپ ويديويی از خانم ناظر اتوبوسی در روچستر نيويورک در آمريکا که مورد آزار بچه های دبيرستانی قرار گرفته بود توفان ديگری در اينترنت به پا کرد و او 600 هزار دلار پاداش صبر خود را گرفت.
اما همه امکانات اينترنت مثبت نيستند. چه بسيار شرکت های بزرگ که با استفاده از وکلای متبحر نوعی سيستم های پرسنلی ساخته اند که پرونده های قطور از متقاضيان شغل بايگانی کرده اند يعنی بدون آنکه اين افراد مرتکب جرمی شده باشند عليه شان از اين پرونده ها هنگام استخدام، سوء استفاده می شود. اين روش ها نوعی تبعيض عليه متقاضيان کار را که جرج اورول در کتاب 1984 خود در مورد باصطلاح برادر بزرگ هشدار می داد، تداعی می کند.
به عبارتی ديگر همه عوامل مثبت و منفی در اين دنيای سايبر وجود دارند و در نتيجه نه دنيای سايبر بهشت است و نه جهنم. اما آشکار است که رمز موفقيت اينترنت دقيقاً در همين پلوراليستی بودن آن است.
به اميد جمهوری آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
دوازدهم مرداد ماه 1391
August 2, 2012
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/705-InternetPluralism.htm
مقاله زير حدود يکماه پيش در سه بخش جداگانه در بلاگ فراديد منتشر شده است. اميدوارم اين مقاله مورد توجه خوانندگان قرار گيرد.
بخش اول-پلوراليسم رمز موفقيت اينترنت
http://ir.voanews.com/content/blog/1364560.html
بيش از 20 سال است که اينترنت دنيای دانشگاهيان و پژوهشگران را پشت سر گذاشته و در ميان همه مردم گسترش يافته است اما همچنان توانسته است يک شبکه واحد باقی بماند در صورتيکه از نظر تکنيکی می توانست به چندين شبکه جهانی موازی تقسيم شود. علت اين موفقيت اينترنت پلوراليسم است که از بدو تأسيس آن مدنظر بوده و دست اندرکاران شبکه اينترنت به اين مهم متعهد مانده اند.
اتفاقاً کشورهايی نظير چين و ايران گرچه به اين شبکه پيوسته اند اما همواره هدفی مونيستی را دنبال کرده اند تا آنجا که ايران طرحی بنام اينترنت ملی را دنبال کرده است که بنوعی اينترنت اسلامگرا است يعنی قرار است اينترنت را در چارچوب موازين اسلامگرايی بازتعريف کند. اگر چنين برخوردی را مؤسسان شبکه اينترنت برگزيده بودند مطمئناً تا کنون اين شبکه به چند تکه تقسيم شده بود.
يکی از برجسته ترين ويژگی های مجموعه های پلوراليستی اين است که با تغييرات بنيادی خود را متحول می کنند و در نتيجه رشد را بدون از هم پاشيدن يکپارچگی سيستم ميسر می سازند، در صورتيکه سيستمهای مونيستی در پاسخ به فشار درونی مشابه، ناگزير به انقلاب و از هم پاشيدن می شوند.
يک نمونه خوب اين اختلاف را در شوروی و بلوک شرق از يکسو و آمريکا و اروپای غربی از سوی ديگر می توان ديد که با تحول فراصنعتی، اولی نتوانست خود را متحول کند و از هم پاشيد در صورتيکه دومی به دليل پلوراليسم در جامعه باز، توانست خود را به درجات مختلف متحول کند، و پديده شگفت آفرين «سيليکان ولی» را در آمريکا که سمبلی از تکامل فراصنعتی شد، در بطن خود پرورش دهد. و تغييرات تازه نه تنها از هم پاشيدگی جوامع غرب را باعث نشدند بلکه موجبات شکوفايی جامعه را در دهه پايانی قرن بيستم مهيا کردند.
دنيای اينترنت نيز تغييرات شگرفی را طی تکامل خود تجربه کرده است اما اجازه نداده است که هيچ دولت يا مذهب يا ايدئولوژی معينی کنترل آن را در دست بگيرد.
البته پلوراليسم به اين معنی نيست که همه چيز در اينترنت هموزن است. آشکار است که ميلياردها داده تازه هر روز به شبکه اينترنت اضافه می شوند و دقيقاً رشد موتورهای جستجوگر در واکنش به اين واقعيت است تا وزن داده های مختلف را از طريق رتبه بندی در پهنه مختصات گوناگون، معين کنند. به عبارتی ديگر وجود پلوراليسم به اين معنی نيست که فرضيه حاملگی به دليل دست دادن زن و مرد هم وزن تئوری لقاح تصور شود.
نه تنها خود اينترنت کثرت گرا است بلکه با رشد اين پديده پلوراليستی، رژيم های ايدئولوژيک و ديکتاتوری به لرزه می افتند. تمام جنبش بهار عربی نه تنها اين واقعيت قرن بيست و يکم را به خوبی نشان داد بلکه باری ديگر تأکيد کرد که رژيم هاي مدعی حفاظت از منافع مردم در آن کشورها، به دليل ديدگاه مونيستی خود، راهی برای نيروهای تحول خواه باقی نگذاشتند جز آنکه تغيير را از طريق برکناری ديکتاتوری های تونس و مصرو ليبی، آغاز کنند.
بخش دوم-یک عالم پلورالیستی
http://ir.voanews.com/content/blog/1364568.html
ويليام جيمز فيلسوف آمريکايی در سخنراني هاي 1907 خود تحت عنوان «يک عالم پلوراليستی» در توضيحی بسيار گويا از پلوراليسم می گويد: با تفسير پراگماتيک وارانه، پلوراليسم يا دکترين آنکه کثرت وجود دارد، به اين معنی است که قطعات گوناگون واقعيت «ممکن است در بيرون» مرتبط باشند. هر آنچه شما ميتوانيد به انديشه بياوريد، هر چقدر بزرگ و فراگير، از نقطه نظر پلوراليستی به نوعی، يا تا اندازه ای، از يک وضعيت حقيقی «بيرونی» برخوردار است. يعنی همه چيز به طرق گوناکون «با» يکديگر هستند، اما هيچ چيز، همه چيز را در بر نميگيرد يا که بر همه چيز غلبه ندارد. لغت «و» در دنباله هر جمله ای ميايد. و چيزی هميشه از قلم ميافتد. «نه کاملأ» بيان بهترين کوشش ها، در هر جای گيتی، جهت دستيابی به جهانشمولی بايستی در نظر گرفته شود. مونيسم، از سوی ديگر، تکيه دارد که وقتي ما به واقعيت توجه ميکنيم، در واقعيتِ واقعيات، همه چيز نسبت به «همه چيز» ديگر متجلی است، در يک همزمانب بزرگ و کمال، که هيچ چيز به هيچ معنی تبعی يا اساسی، نميتواند از بقيه جدا باشد، و همه چيز درهم، در يک تلاقی بزرگ، با يکديگر ادغام ميشوند.
ممکن است تصور شود پلوراليسم و جمع آوری ميلياردها داده، عملاً تصميم گيری و انديشيدن را غيرممکن می کند اما اگر در قرون وسطی متدهايی نظير تيغ اوخام که می گفت آنچه با تعداد کمتر قابل تبيين است نيازی به کاربرد تعداد بيشتر ندارد، در دنيای اينترنت هم آلگاريتم هايی نظير آنگونه که هوش مصنوعی در جستجوگر گوگل تعبيه شده است، قادرند ميلياردها داده را در محورهای های مختلف رتبه بندی کنند و به کاربران در هضم اطلاعات ياری رسانند بدون آنکه دنيای پلوراليستی اينترنت را به جهانی منجمد و مونيستی تقليل دهند. مونيسم مانند جوامع بسته قرون هجده و نوزده و بيست شورش را در بطن خود پروراند و بالاخره هم اين ديوار برلن ها بودند که در پايان قرن بيستم به پايين کشيده شدند.
دولت های ديکتاتوری به بهانه های مختلف از قبيل صرفه جويی و يا امنيت، مانع از حرکت آزاد اطلاعات در سطح جهانی می شوند، و سعی می کنند اين دنيای پلوراليستی سايبر را نيز به دنيای خفقان آلودی نظير آنچه در زندگی بيرون از دنيای سايبر برای مردم خود آفريده اند، تبديل کنند و بدينگونه بازهم ثابت می کنند که مونيسم به انجماد ذهن و بينش سازندگانش ميانجامد - کسانی که حتی از ديدن سقوط خود تا آخرين لحظه عاجزند. قطع کردن اينترنت در مصر توسط حسنی مبارک در آخرين روزهای سقوط دولت او دقيقا چنين تلاشی را از سوی يک ديکتاتور به وضوح نشان داد.
بخش سوم-پلورالیسم و عدالت: ضمانت دموکراسی
http://faradid.ghandchi.com
يکی از مهمترين ضمانت های دوام دموکراسی در غرب، وجود و رشد نهادهای قضاوت مردم بوده است. می دانيم هيتلر زمانی که آراء حزب فاشيست در آلمان تنزل پيدا کرده بود از طريق قانونی که در پارلمان از طريق ائتلافی با چند نيروی ديگر به تصويب رساند، توانست قدرت را بدست گيرد و حتی بعدها پس از تصرف اطريش توانست اکثريت آراء را در انتخابات آزاد کسب کند، اما مهمتر از همه، ضعف نهادهای قضاوت مردم در هردو کشور بود که اجازه داد ديکتاتوری فاشيستی هيتلر، تثبيت شود.
يعنی در دموکراسی ها، اين امکان وجود دارد که حتی امثال هيتلر و حزب فاشيست در انتخابات آزاد پيروز شوند اما تضمين آنکه چنين احزابی نتوانند ديکتاتوری را تثبيت کنند، نهادهای قدرت مردم هستند.
خوشبختانه اينترنت يکی از ابزارهايی است که می تواند در جهان سايبر و حتی در بيرون از آن، در خلق و رشد نهادهای قضاوت مردم مؤثر افتد، آنچه که سالهاست جنبش های مدنی در اقصی نقاط جهان ثابت کرده اند -- نهادهايی که در تعميق دموکراسی در جهان قرن بيست و يکم و در به چالش کشيدن ديکتاتوری ها، نقشی برجسته ايفا کرده و می کنند.
اما وقتی کل اينترنت بصورت انبوهی از داده ها نظير پروژه جنوم است، چگونه می توان در اين مجموعه بزرگ اطلاعات، صورت بندی های مختلف را تشخيص داد و با کمک آنها به نتيجه ای رسيد؟
در عصر ما پروژه جنوم در بيولوژی نشان داده است که نگرش پلوراليستی حتی می تواند در عرصه علم نويدبخش ديدگاهی تازه باشد، هنگاميکه با ديدگاهی مونيستی که از قبل داده ها را محدود می کند، نميتوان به اين هدف رسيد. پروژه جنوم بجای آنکه از فرضيه شروع کند و داده ها را برای اثبات يا رد فرضيه معينی جمع آوری کند، همه اطلاعات ژنی انسان را جمع آوری کرده و به اين طريق با تشخيص اشکال های گوناگون در اين دنيای اطلاعات ژنی، هر روز صورت بندی های تازه تری در سطح ژنی در مورد بيماری ها، ويژگی های بشر و سلامت انسانها، کشف می کند.
رشد اينترنت، جهان مشابهی را تداعی می کند که از سرازير شدن اقيانوس اطلاعات و آسمان پرستاره دنيای سايبر نه تنها وحشتی به خود راه نمی دهد بلکه موتورهای جستجو گرش گويی هر لحظه گنجينه های تازه ای را از دامنه های در دسترس دانش بشری، استخراج می کنند و در اختيار عموم قرار می دهند.
سيستمی که با آن روبرو هستيم دنيايی است پرآشوب يا به اصطلاح فنی «کياتيک.» سيستم های کياتيک حساسيت زيادی به شرايط اوليه دارند يعنی اينکه شرايط اوليه دو توفان که در فاصله چند روز ممکن است اتفاق افتند ممکن است اولی را به کاترينا تبديل کند که شهر بزرگی مانند نئواورلئان در آمريکا را نابود کرد در صورتيکه توفان های دريايی ديگر حتي يک خانه را هم ويران نکردند. به همين طريق منحنی های صورت بندی های داده های ما در اينترنت در همسايگی هم قرار ميگيرند و نوعی تراکم مدارهای تکرارشونده را از خود نشان می دهند که ما را قادر به تشخيص روندهای آينده در اين مجموعه داده های فراوان و پراکنده می کنند.
زمانی بود که وضعيت آب و هوا قابل پيش بينی نبود و همه پيش بينی ها غلط از آب در می آمد. طرح سيستم های کياتيک نشان داد که راه حل مسأله، از بين بردن يا تقليل اطلاعات موجود نيست بلکه نگرشی نو به اين داده هاست که صورتبندی های مختلف اين عرصه را قابل تميز می کرد. هندسه برخال يا فراکتال آقای «مندلبرو» به استقبال اين داده های پراکنده رفته و به بهترين وجه پيش بينی آب و هوا را ميسر ساخت.
به همين شکل آنها که واقعيت پلوراليستی دنيای سايبر را درک می کنند بيشتر از آن بهره مند خواهند شد. يک روز واقعه کنی 2012 در آفريقا توفانی در اينترنت به پا کرد و روزی ديگر کليپ ويديويی از خانم ناظر اتوبوسی در روچستر نيويورک در آمريکا که مورد آزار بچه های دبيرستانی قرار گرفته بود توفان ديگری در اينترنت به پا کرد و او 600 هزار دلار پاداش صبر خود را گرفت.
اما همه امکانات اينترنت مثبت نيستند. چه بسيار شرکت های بزرگ که با استفاده از وکلای متبحر نوعی سيستم های پرسنلی ساخته اند که پرونده های قطور از متقاضيان شغل بايگانی کرده اند يعنی بدون آنکه اين افراد مرتکب جرمی شده باشند عليه شان از اين پرونده ها هنگام استخدام، سوء استفاده می شود. اين روش ها نوعی تبعيض عليه متقاضيان کار را که جرج اورول در کتاب 1984 خود در مورد باصطلاح برادر بزرگ هشدار می داد، تداعی می کند.
به عبارتی ديگر همه عوامل مثبت و منفی در اين دنيای سايبر وجود دارند و در نتيجه نه دنيای سايبر بهشت است و نه جهنم. اما آشکار است که رمز موفقيت اينترنت دقيقاً در همين پلوراليستی بودن آن است.
به اميد جمهوری آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
دوازدهم مرداد ماه 1391
August 2, 2012