توليد فرا انسان مرکزي
بيست سال پس از ابزار هوشمند
سام قندچی
جايگزيني هسته سلول
ري کورزويل، نظريه پرداز معروف آينده نگر و دانشمند برجسته هوش مصنوعي عصر ما، ايده هاي زير را در سخنراني اصلي کنفرانس "تکنولوژي هاي متحول کننده براي بزرگترين مسائل جهان"، که انستيتو آرلينگتون، در تاريخ 28 آوريل 2004، برگزار کرد، ارائه کرد:
"يک برنامه تحقيقاتي ننوبيوتکنولوژي براي جايگزيني هسته سلول و ماشين ريبوسومribosome با يک ننو کامپيوتر و ننوبات براي جلوگيري از امراض و پير شدن.
"هسته سلول اساسأ يک کامپيوتر است که کد ژنتيک DNAدي ان آ را ذخيره ميکند و بيان ژن از طريق RNA ار ان آ ، RNAآران آ ي پيغامبر، و ريبوسونها ribosomes را کنترل ميکند، که رشته هاي اسيدهاي آمينه را ميسازند، که در پروتئين پيچيده و همه چيز ديگر را کنترل ميکنند.
"با استفاده از ننوتکنولوژي اي که انتظار ميرود در سالهاي آخر 2020 در دسترس باشد، يک ننوکامپيوتر، نرم افزار مربوط به کد ژنتيک، و بيان مربوط به اطلاعات ژنتيک را، ذخيره و اجرا ميکند. و ميتواند يک nanobotننوبات را هدايت کند، تا رديقف هاي اسيدهاي آمينه را بسازد ( و در نهايت، ميتواند که پروتئين هاي پيچيده شده را نيز بسازد). کورزويل ميگويد اين سيستم ، تجديد کپي کنترل نشده ، و اشتباهات رونويسي DNAدي ان آ ، و تجديد کپي ويروس ، که ميتواند به سرطان، مرض ، و يا پيري منتج شود را، مسدود ميکند، و همجنين ميتواند کد ژنتيک را به درجه بالاتري برساند، تا امراض ديگر را از بين ببرد، پروسه پير شدن را معکوس کند، و توان هاي بشر را افزايش دهد.
"مفهوم مدل کد ژنتيک در نرم افزار و استفاده از ننوبات براي تعمير دي ان آ ي بيمار را رابرت بريتتاس Robert A. Freitas, Jr در کتاب ننومديسون جلد 1 Nanomedicine Vol I پيشنهاد کرده. مفهوم کورزويل جلوتر رفته، و دي ان آ ، آر آن آ ، mRNA آرآن آي پيغامبر ، و ribosomesريبوسونز را ، با نرم ابزار و ننوبات جايگزين ميکند."*
آنچه در بالا آمد، فقط يک پروژه افزايش توان بشر نيست. حتي تنها يک پروژه خلق کردن کپي هاي خود توليد کننده دي ان آ، آر ان آ، و حيات نيز نيست. چنين پيشرفتي به معني داشتن کنترل عمده بر روي خلق، و کار کرد، اشکال حيات، در اندازه هاي nano-scale مقياس ننو (100nm>) است.
دوپا هاي دي ان آ DNA نشان از آغاز توليد فرا انسان مرکزي دارند
سودمندهاي مربوط به امراض و پيري اهميت زيادي دارند، همانگونه که در بالا آمده است. اما بحث من در اينجا در باره آن جوانب تحولات ذکر شده نيست.
بحث من درباره تغييراتي است، که شکل دهنده تحول عظيمي، در طرقي است، که ما *توليد* ميکنيم، واز نظر من، اصل توليد در جهان، به توليد فرا انسان مرکزي، تغيير ميکند، و اينکه درک معضلات اقتصادي و اجتماعي، ميبايست در پرتو اين نحول تاريخي انجام شود. جدل فقط درباره آنچه در 2020 انتظار ميرود نيست، بلکه درباره آنچيزي است که از هم اکنون آغاز شده است، يعني حرکت locomotion دي ان آ DNA در لابراتوار، آنگونه که در 4 ماه مه در "رباط دي ان آ DNA اولين گام هايش را بر ميدارد" گزارش شده است.
اين گزارش درباره دستاورد دو مخترع اين دوپاbiped ميباشد، شيمي دانان نادرين سيمن و وويليام شرمن از دانشگاه ايالتي نيويورک:
"يک دوپاي ميکروسکوپي با پاهاmي به درازي 10 ننومتر ، درست شده از قطعات دي ان آ DNA ، اولين گام هاي خود را برداشته است. دوپاي تيم نيويورک ميتواند "راه" برود چرا که پاهاي مبناي DNAدي ان آ ي آن ، ميتوانند خود را از رد پاي دي ان آ ئي خود جدا کرده، يک بيت حرکت کنند، و دوباره خود را به هم وصل کنند...
"چرا DNA دي ان آ؟ به دو علت. اول آنکه، برخلاف پوليمر هاي ديگر، زنجيره هاي دي ان آ دوست دارند که به هم جفت شوند. معهذا، دو رشته strand دي ان آ ، فقط با هم "زيپ" ميشوند، اگر که رديف مبناي آنها در هر رشته strand مکمل يکديگر، بشکل درست باشند- بنابراين از طريق بازي با رديف ها ، شيمي دانان درجه بالائي از کنترل بر روي آنکه هر رشته در کجا ميچسبد را، بدست ميآورند. دوم آنکه، محققين اميدوارند که سلول ها ، يک روز بتوانند ، آنگونه مهندسي ساز شوند، که اين ماشينهاي مبناي دي ان آ را توليد کنند....
"محققين قادر بودند تأييد کنند که راه روندگان ننو ، اولين گام خود را برداشته اند ، و اثبات از اين طريق بوده ، که نمونه هاي کوچکي از محلول، پس از هر بار اضافه کردن دي ان آ ، برداشته شده است، و از طريق بازخوران مواد، بوسيله يک ژل ، که مولکول هاي دي ان آ DNA را بر حسب اندازه و شکل جدا ميکند. به انگونه تأييد کردند، که کجا پاها متصل بودند-يعني همان تکنيکي که براي انگشت نگاري DNAدي ان آئي پليس بکار ميرود."
به عبارت ديگر دستاورد علمي بالا به اين معني است که توليد فرا انسان مرکزي بطور مصنوعي آغاز شده، اين يک تحول جديد تاريخي است.
اين متد ميتواند يک راه براي رسيدن به هدف ننوتکنولوژي براي توليد مولکولي باشد. توليد مولکولي را من در آيا ننو تکنولوژي واقعي است؟ مقصلأ توضيح داده ام.
توليد غير انسان مرکزي در تاريخ
براي درک بهتر معني فراانسان مرکزي، اجازه دهيد به توليد غير انسان مرکزي در تاريخ نگاهي کنيم، به مثابه پروسه طبيعي در تاريخ، و نه پروسه مصنوعي، که چيز تازه ايست، و تازه آغاز شده است.
زنبوران که عسل درست ميکنند نمونه خوبي از توليد غير انسان مرکزي در طبيعت هستند. اينگونه توليد حتي از توليد کشاورزي در جامعه بشري نيز، کهن تر است، اما *مصنوعأ* ساخته نشده، و يک پروسه اي در طبيعت بوده است، بنابراين بمعني اخص کلمه *توليد* نيست.
همه اشکال *توليد* در تاريخ، انسان مرکز بوده اند، بعبارت ديگر، آنها يا انسان را در مرکز توليد داشته اند، يا آنکه نظير استفاده از رباط در توليد کارخانه اي، انسان مرکز به اين معني بوده است، که کارکرد هاي رباط ها، بصورت جايگزين انسان هاي کارگر طرح شده اند، چه آنها حس باصره، و ديگر حواس را داشتند، يا قابليت تحرکlocomotion، دانش و تخصص، يا توان هاي ارتباطي.
توليد عسل به همان شکلي است که استفاده از ابزار هاي هوشمند در طبيعت يافت ميشوند، آنگونه که من در سال 1985 در ابزار هوشمند شالوده تمدني نوين اشاره کرده ام، نظير "استفاده از اسب براي حمل و نقل، سگ براي رديابي فراريان، کبوتر براي نامه رساني، شاهين براي شکار پرندگان"، و آنها انسان مرکز نبوده اند، و لي به معني اخص کلمه توليد هم نبوده اند.
به عوض، توليد مصنوعي رباط هاي هوشمند ، براي جايگزيني انسان در نقش ابزار هوشمند، اساسأ انسان مرکزي بوده است، يعني پروسه هاي توليدي که بر مبناي کار انسان بودند، تقليد ميشده اند، گرچه ميتوانستند فراي توان هاي انساني بروند، آنگونه که من در ان رساله اشاره کرده ام.
توليد جديد فرا انسان مرکزي، به معني اخص کلمه توليد است، يعني توليد مصنوعي است، که در پروژه هائي نظير دوپاهاي دي ان آ DNA bipeds در بالا ذکر شد، و اساسأ اين توليد، به خصلت انسان مرکزي توليد در تاريخ بشر پايان ميدهد. اگر آنجه کورزويل پيشنهاد ميکند شکل گيرد، در آنصورت هسته سلول جديد، که انسان مرکز نيست، به مبناي تمام پروسه هاي توليد آينده، در مقياس ننو مبدل ميشود، و توليد کارخانه اي مولکوليmolecular manufacturing، آنگونه که به شکل موتورهاي خلقت، بوسيله اريک درکسلر، بنيان گذار و پيشگام ننو تکنولوژي، پيش بيني و ناميده شده است را، شکل خواهد داد.
همه توليد گذشته در تاريخ بشر، چه توليد کشاورزي و چه توليد صنعتي، انسان مرکز بوده اند، و نتيجتأ به محدوديت هاي مدل انسان محدود بوده اند، چه از نظر اندازه، توان هاي حسي، محدوديت هاي ارتباط از طريق زبان هاي طبيعي، و چه بخاطر مقدار دانشي که انسان کارگر ميتوانست در بر گيرد. توليد فرا انسان مرکزي ، اينگونه محدوديت هاي بشري را نخواهد داشت، هرچند محدوديت هاي خود را خواهد داشت.
اما آنچه مهم است اين امر است که توليد جهاني ميتواند پرشي در حد بسيار بالاorders of magnitude انجام دهد، بدون آنکه به نيروي کار بشري اضافه شود، و اين موضوع من را به نکته پاياني اين نوشته ميرساند، درباره در آمد بر مبناي کار، که واقعيت اکثر تمدن هاي بشري بوده است، و بويژه جامعه صنعتي که هنوز شيوه هايش چون حقيقت مطلق بما جلوه ميکند، زمانيکه توسعه هاي کنوني اين مدل در آمد را متروک ميکنند.
به عبارت ديگر، کار انسان ها بمثابه ابزار، آنچيزي بود که تمام اين تمدن ها، به مثابه مبناي در امد استفاده ميکردند، و بر آن مبنا پاداش ميدادند. با از بين رفتن مرکزيت کار بشر، در توليد جهاني، در آمد بر مبناي کار نيز، منسوخ ميشود. (استفاده از اصطلاح "کار" به معاني ديگر اين کلمه منظور بحث در اينجا نيست، و من قبلأ آن معاني ديگر را در رساله ابزار هوشمند شالوده تمدني نوين بحث کرده ام. در اينجا کار به معني فعاليت بشر به مثابه ابزار هوشمند است)
در آمد و توليد فرا انسان مرکزي
اقتصاد دانان برجسته اي نظير واسيلي ليونتيف Wassily Leontief اين معضلات تقسيم ثروت، که نتيجه از بين رفتن مرکزيت کار بشر در توليد است را، پيش بيني کرده بودند. در مقاله اي با عنوان توزيع کار و درآمد ، در سپتامبر 1982، در مجله Scientific American، ليونتيف به اين موضوعات ميپردازد، وقتي اقتصاد هاي اطلاعاتي را بر رسي ميکند، و بعد ها دانشمنداني نظير نيلز نيلسون در تابستان 1984، در مقاله "هوش مصنوعي، اشتغال، و درآمد" به همين مبحث در پرتو توسعه هوش مصنوعي مي پردازد. جيمز البس نيز طرح خود را براي اين واقعيت تمدن هاي در حال شکل گيري ارائه ميکند، که من در صندوق ملي-سهامي توضيح دادم.
البس سعي ميکند آلترناتيوي براي مدل درآمد ارائه کند، که بر مبناي مالکيت باشد، و آنهم براي همه مردم. در واقع ، وقتي جوامع قادر ميشوند؛ از ثروتي بهره مند شوند، که در آن کار بشر منبع ثروت نيست، و در مرکز توليد قرار ندارد، مبناي ديگري غير از کار، براي تعيين در آمد لازم ميآيد . بنابراين مدل درآمد بر مبناي کار، کار به مفهوم فعاليت ابزار گونه که در ابزار هوشمند مقصلأ توضيح دادم، ديگر در تمدن هاي جديد متروک است. من به مسائل مربوط به عدالت اجتماعي درتمدن هاي نوين، در رساله ديگري پرداخته ام.
با آغاز اولين پروسه هاي توليد فرا انسان مرکزي، اين امر بيشتر و بيشتر آشکار ميشود که نياز به مدل هاي جديد فرا سوي در آمد بر مبناي کار، وجود دارد، و ديگر اين بحث يک بحث انتزاعي آينده دور نيست، و همين حالا اهميت عملي پيدا کرده است. تمام کشورها نيز بايستي به اين موضوعات توجه کنند، قبل از آنکه عدالت اجتماعي به مانع جدي در برابر پيشرفت تبديل شود، زمانيکه بسياري پيشرفتها، از نظر تکنولوژيک امکان پذيري شان ثابت شده است، بويژه با اختراعات خيلي جديدي نطير دي ان آي دوپا که در بالا ذکر شد.
من بايستي ذکر کنم که اين توسعه ها فقط براي کشورهاي توسعه يافته اهميت ندارند. در واقع کشورهاي در حال توسعه نظير ايران، از اين تغييرات تأئير ميگيرند، و اين موضوعات مسائل کليدي در ايران آينده نگر خواهند بود. اگر در سطح جهاني نياز به کار بشر نقصان يابد، مردم همه کشورها، که در آمدشان به کار بمثابه ابزار هوشمند در توليد صنعتي و کشاورزي وابسته بوده است، منبع در آمد خود را از دست خواهند داد، و زندگي شان از اين تحولات مستقيمأ متأثر خواهد شد.
مضافأ آنکه، توليد قديمي انسان مرکزي، عمدتأ نخواهد توانست با اشکال جديد توليد فرا انسان مرکزي، رقابت کند. اکنون زمان آن رسيده است که به اين موضوعات بطور جدي توجه شده، و روي آنها کار شود، چه شخص در ايران زندگي کند چه در آمريکا.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
23 ارديبهشت 1383
May 11, 2004
مقالات ديگر مربوط به موضوع
http://www.ghandchi.com/334-Wealth.htm
http://www.ghandchi.com/index-Page10.html
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
متن بزبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/332-PostAnthroEng.htm
Post-Anthropocentric Production
Twenty Years after Intelligent Tools
Sam Ghandchi
Replacing the Cell Nucleus
Ray Kurzweil, the well-known futurist visionary and leading AI authority of our times, presented the following ideas in a keynote speech at the recent "Breakthrough Technologies for the World's Biggest Problems" conference, on April 28, 2004, sponsored by the Arlington Institute:
"A nanobiotechnology research program to replace the cell nucleus and ribosome machinery with a nanocomputer and nanobot to prevent diseases and aging.
"The nucleus is basically a computer that stores the DNA genetic code and controls gene expression via RNA, messenger RNA, and ribosomes, which build amino acid sequences that get folded into proteins that control everything else.
"Using nanotechnology expected to be available in the late 2020s, a nanocomputer would store and execute the software of the genetic code and the expression of genetic information. It would direct a nanobot to construct the amino acid sequences (eventually, it could also construct the folded proteins). The system would 'block uncontrolled replication and DNA transcription errors, and virus replication that can result in cancer, disease, and aging,' he said. 'It could also upgrade the genetic code to eliminate other diseases, reverse aging, and enhance human abilities.'
"The concept of modeling the genetic code in software and using nanobots to repair a patient's DNA was suggested by Robert A. Freitas, Jr. in the book Nanomedicine Vol I. Kurzweil's concept would go further, replacing DNA, RNA, mRNA, and ribosomes with software and nanobots."*
The above is not just a project of human enhancement. It is not just creating self-replicating copies of DNA, RNA, and life. It is having major control on the creation and working of nano-scale life forms.
DNA Bipeds Show Post-Anthropocentric Manufacturing Has Already Started
The advantages regarding disease and aging are tremendous as noted above, but my discussion here is not about those aspects.
I will review how these changes are forming a glacial change in the ways we *produce*, making the central world production to become post-anthropocentric, and to understand how the economic and social issues need to be addressed within the perspective of this epochal change. The discussion is not just about what is expected by the year 2020, rather it is about what has already started, namely DNA locomotion in the lab, as reported on May 4, 2004 in "DNA Robot taking its first steps."
Here is a report about the achievement of biped's inventors, chemists Nadrian Seeman and William Sherman of New York University state:
"A microscopic biped with legs just 10 nanometres long and fashioned from fragments of DNA has taken its first steps. The New York team's biped can "walk" because its DNA-based legs are able to detach themselves from a DNA-based track, move along a bit, then reattach themselves...
"Why DNA? Two reasons. First, unlike other polymers, DNA chains like to pair up. However, two DNA strands will only "zip" together if the sequences of bases in each strand complement each other in the right way - so by tweaking the sequences chemists get a high degree of control over where each strand attaches. Second, researchers hope that cells can one day be engineered to manufacture these DNA-based machines...
"The researchers were able to confirm that the nanowalkers had taken their first steps by taking small samples of the solution after each DNA addition. By feeding the material through a gel which separates DNA molecules by size and shape, they confirmed where the feet were attached - it is the same technique that gives "DNA fingerprints" in forensics."
In other words, the above scientific achievement means the start of artificial post-anthropocentric production, which is a new historical development.
This method can be one way of arriving at nanotechnology's goal of molecular manufacturing, which I had explained in details in Is Nanotechnology Real?.
Non-Anthropocentric Production in History
To better understand what non-anthropocentric means, let's take a look at historical precedence of non-anthropocentric production, as a natural process in history, and not as an artificial process, which is a new thing happening now.
Bees making honey is a good example of a non-anthropocentric production process in nature. Such a production even predates human agricultural production, yet it was not *artificially* made, and it was a natural process in nature, so it is not *production* in the narrow sense of the word.
All forms of *production* in history have been anthropocentric, in other word, they either had humans in the center of the production. Even the use of robots in manufacturing, was anthropocentric, meaning that their functions were designed to be replacements of human workers, whether they had vision and other sensory capabilities, locomotion, knowledge and expertise, or communication capabilities.
The same way that using intelligent tools found in nature, as I noted in 1985 in Intelligent Tools: The Cornerstone of a New Civilization, such as "use of horses as tools in transportation, dogs in trailing fugitives, doves in carrying messages, falcons in hunting birds", were not anthropocentric. But manufacturing intelligent robots to replace humans as intelligent tools, were basically anthropocentric, mimicking production processes based on human labor, although they could go beyond humans' capabilities as I had noted in that paper.
The new artificial post-anthropocentric manufacturing, which is happening in projects like the DNA bipeds noted above, is essentially ending the anthropocentric nature of production in human history. If what Kurzweil is proposing gets shaped, then the new cell nucleus, which will not be anthropocentric, becomes the basis of all future production processes at a nano-scale, in molecular manufacturing, envisioned and coined as Engines of Creations by K. Eric Drexler, the founder and pioneer of the field of nanotechnology.
All the past production in human history, whether agricultural production or industrial production had been human centric, which means that it had to be limited by the limitations of human model, whether because of size, sense capabilities, communication limits of natural languages, and the amount of knowledge a human laborer could embody. The new post-Anthropocentric manufacturing will not have such human limits, although will have limitations of its own.
But what is important is the orders of magnitude the world production can leap, without adding much to human labor, and this takes me to my final point, about income based on work, which is the reality of most human civilizations, and particularly the industrial society, whose ways still seem like absolute truth to us, while the current developments are making this income model obsolete.
In other words, work of humans as a tool, was what all these civilizations rewarded as basis of income, and with human labor, and work in this sense, losing its centrality in the world production, the income based on work, will also become obsolete. (The use of the term "work" in other senses of the word is not what is discussed here, and I already have discussed those in Intelligent Tools).
Post-Anthropocentric Manufacturing and Income
Major economists such as Wassily Leontief had foreseen issues of distribution of wealth, resulting from the loss of centrality of human labor. In his article of Scientific American of September 1982, entitled "The Distribution of Work and Income", Leontief noted these issues, when looking at information economies, and later some AI scientists like Nils J. Nilsson in Summer of 1984, in his "Artificial Intelligence, Employment, and Income", referred to the topic in light of developments of Artificial Intelligence. James Albus also offered his own proposal to deal with this reality of the upcoming new civilizations, as I explained in National Mutual Fund.
Albus tries to make an alternative of income model, based on ownership, for the whole population, as the societies are able to benefit from wealth, which does not have its source in human labor, at its center of production. Thus the income model based on work, work in the sense of human tool-like activity, as explained in Intelligent Tools, is obsolete for the upcoming civilizations, and I have discussed the related problems of social justice in another paper, and these efforts are the beginning to understand the issues involved.
With the introduction of first post-Anthropocentric production processes, it is becoming more and more clear that to deal with the issues of the need for new models, to go beyond income_based_on_work, is not just a far-fetched theoretical issue, and is becoming a practical issue to deal with today. All countries need to pay attention to these issues, before social justice becomes a hindrance to the progress that technologically is proving to be possible, following every new invention like the DNA bipeds.
I should note that these developments are not only of importance to the developed countries, in fact, the developing countries like Iran, will be impacted as much by such changes, and these are key issues to deal with in Futurist Iran. If the worldwide need for human labor drops, people in all countries, whose income is based on human labor as an intelligent tool in manufacturing or agriculture, will lose their source of income, and their lives will be directly impacted by such changes.
Moreover, the old anthropocentric manufacturing, will mostly not be able to compete with these new ways of post-anthropocentric production. It is time to take these issues very seriously, and work on them, whether one lives in Iran or the United States.
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com
May 11, 2004
RELATED ARTICLES
http://www.ghandchi.com/334-WealthEng.htm
http://www.ghandchi.com/index-Page10.html
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralismEng.htm