تقصير از دکتر اديب برومند نيست
سام قندچی
آقاي دکتر اديب برومند روز گذشته استعفای خود را از "رياست عاليه" جمع "همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران" اعلام کردند (1) .
چند روز پيشتر که ايشان حضور خود را در آن جمع تکذيب کردند اعلام کردند ائتلاف فقط بين سازمان ها معنی ميدهد وگرنه اگر هدف ساختن يک جبهه است که خود جبهه ملي وجود دارد. نظرم را درباره اختلافات سياسی در دوران حاضر در جبهه ملی پيشتر نوشتم و در اين نوشتار اصلاً هدفم ادامه آن بحث نيست (2). جدا از آنکه تحليل من در آن نوشتار را بپذيريم يا نه آشکار است که ايشان نظرشان خيلي از بنيانگذاران همبستگی فاصله داشته است و اشتباه دعوت مجدد ايشان بوده است وقتي با اساس موضوع فرسنگ ها فاصله داشتند و چند بار هم بصورت تکذيبيه گفته بودند، ولي به رياست عاليه برگزيده شدند-- هر چه معني چنين عبارتی باشد! تقصير از آقاي اديب برومند نيست، تقصير از عدم توجه به مواضع سياسي است که کدورت ها را بيشتر ميکند نه آنکه به نزديکي ها بيفزايد.
متأسفانه در خارج که شايد سرچشمه اين بحث ها است براي برخي گوئي وحدت اپوزيسيون مثل خريدن اتوموبيل دست دوم است که اگر کسي روشن هم ميگويد اصلاً نميخواهد اتوموبيل بخرد و معتقد به استفاده از وسائل نقليه عمومي است و اصلاً با اتوموبيل شخصي مخالفت اصولي دارد و آنرا زينت سرمايه داري ميشمارد بازهم وقتي از ما مسير مترو يا اتوبوس را میپرسد به وي اصرار ميکنيم که اتوموبيل بخرد و به ديگران هم ميگوئيم که وي خريدار اتوموبيل است بجاي آنکه به وي کمک کنيم ايستگاه مترو يا اتوبوس را پيدا کند و به ديگران هم واقعيت را بگوئيم که اين دوست مخالف اتوموبيل شخصي است و اصلاً با آن اختلاف نظر اصولي دارد. شفافيت و صداقت بيشتر، به معني احترام گذاشتن است، نه مواضعي که به خيال ما خوب است را موضع ديگران اعلام کنيم. البته مگر آنکه فردی فرصت طلب باشد و در صحبت با هر کسی يک موضع بگيرد که در آنصورت اصلاً دعوت از چنين کساني غلط است. اين کارها عوامفريبی با ظاهر وحدت طلبي است و اگر هم آگاهانه نباشند نتيجه اش همکاري و وحدت نبوده و نخواهد بود و فقط سرگرمی برای رِندان بيکار است. همکاري وقتي حاصل ميشود که باشفافيت مواضع و نظرها طرح شوند و اختلاف نظرها روشن شوند نه آنکه برروي آنها سرپوش گذارده شوند.
فرض کنيم که ما ميخواهيم برويم و يک دسته سينه زن براي امام حسين راه بياندازيم. آخر اين مسخره نيست که از يک مسيحي يا يک بي دين دعوت کنيم که در جلسه تدارک شرکت کند. دعوت نکردن از يک مسيحي اتفاقاً احترام بيشتري به آن فرد است تا آنکه فکر کنيم با دعوت از آن مسيحي، به او احترام گذاشته ايم. نه تنها وقتي نظرات سياسي و نظري آنقدر از يکديگر دور هستند، بلکه وقتي ظاهراً يک نام را دارند هم همين بحث صدق ميکند بايد تجربه و محتواي نظري را دقيقاً درک کرد. مثلاً من خود را آينده نگر ميدانم و نظراتم را هم روشن نوشته ام. حالا يک سايت آينده نگر دات کام هست که خود را انجمن آينده هم مينامد. من با نظراتشان هيچ قرابتي ندارم و روشن هم نوشته ام (3).
آنها هم به روشني اختلاف شان با من را در پاسخ در همان زمان در سايت خودشان نوشتند. نه من اگر جمعي بخواهم براي برنامه فيوچريستی تشکيل دهم از آنها دعوت ميکنم و نه آنها از من. سالهاست نه آنها در سايتشان مطالب من را ميگذارند و نه من مطالب انها را. اين بي احترامي به يکديگر نيست. اين به اين معني است که ما به اختلافاتمان آگاه هستيم هر چند ظاهراً از يک عبارت براي توصيف نظراتمان استفاده ميکنيم. بسياری گروه ها خود را اسلامی يا چپي مينامند و از زمين تا آسمان فرق دارند. بايد به محتواي نظرات و موضع در زمان هاي مختلف توجه کرد تا ديدگاه هاي سياسي و نظري را درک کرد. نظرات سياسي به يک لغت نيست. تازه عجيب تر آنکه کساني خود بگويند با هم اختلاف عميق دارند و کسي از بيرون بيايد و بگويد فرقي ندارند. مثلاً در انتخابات اخير من از آقاي طبرزدي براي رياست جمهوری دفاع کردم. مديران آن سايت از آقاي کروبي دفاع کردند. اين دو موضع از زمين تا آسمان با هم فاصله دارد. اين ها اختلافات واقعي است. دو نفر که هر دو نامشان علي است به اين معني نيست که يکي هستند و چنين تصوري ناشي از درک سطحي از موضوعات سياسي و نظري است.
همانظور که يک کمونيست و يک طرفدار سرمايه داري خصوصي با هم نميتوانند برنامه مشترک براي اقتصاد ايران بدهند، و عدم دعوت از يکديگر براي تدوين و اجراي برنامه اقتصادي توهين به يکديگر نيست. اتفاقاً اين توهين است که برنامه اي بنويسيم که کمونيستي باشد و طرفدار سرمايه خصوصي را گول بزنيم که متوجه نشود و زير آن را امضاء کند و فردا بيايد و بگويد سر من کلاه گذاشتند. بهتر است در مورد مواضع سياسي و نظري تا ميتوانيم شفاف باشيم و اگر موضع جرياني را نميدانيم بپرسيم قبل از آنکه فرض کنيم و اعلام نمائيم.
مثلاً يکي ديگر از تکذيب کنندگان اطلاعيه همبستگي آقاي رامين ناصح است. ايشان خود را آينده نگر ميدانند و کانوني هم به نام آينده نگري در ايران ساخته اند. من با نظرات ايشان هم اختلاف اصولي دارم و مفصلاً در مقاله اي توضيح داده ام که آنچه ايشان مينويسند عرفان است و نه آينده نگری (4).
دوباره اين اختلاف نظري است و نه توهين شخصي. امروز در ايران اصلاً لغت آينده نگر مد شده است و خيلي ها نظرات خود را با اين اصطلاح نام گذاري ميکنند. خيلي ها در گذشته مثلاً فکر ميکردند اجتماعي بودن يعني سوسياليسم. ولي سوسياليسم مدرن معني مشخصي داشت. آينده نگري مدرن هم معني مشخصي دارد (5).
آيا من ميتوانم جلوي کسي را بگيرم که نظرات خود را آينده نگر نخواند. خير! همچنين براي کسي که اصلاً معني اين بحث ها را نداند ممکن است ما را در يکجا دعوت کند و بخواهد تشکيلات آينده نگر با هم بسازيم مثل يک فرد عامي که همه مردم خاورميانه را مسلمان ميخواند و فکر ميکنند يا متحد هستند يا بايد باشند. اما پاسخ نه دادن به اينگونه يکي انگاشتن ها بي احترامی نيست بلکه روشن کردن اختلاف نظر هاي واقعي است.
متأسفانه در جنبش ما جمع هائي براي اهدافي دعوت ميشوند که دقيقاً براي آن اهداف با يکديگر 180 درجه اختلاف دارند و بعد هم ناراحت هستيم که چرا جمع موفق نميشود. مثلاً چندي پيش سميناري بنام جبهه ملي در واشنگتن تشکيل شد و کساني دعوت شدند که اصلاً فرسنگها نظراتشان از جبهه ملي، طي ساليان دراز، فاصله داشته است و در هيچ جائي هم نظری منتشر نکرده اند که دلالت بر تغييري باشد که اين فاصله طولاني را طي کرده اند و در نتيجه چگونه چنين نظراتي ميشود با هم به نتيجه مشترک برسند و نام همه شان هم بشود جبهه ملي (6).
حتي آمار مراجعه کننده به سايت ها بدون درک روشن از اينترنت معيار نيست. مثلاً وقتي سايتي در ايران فيلتر نباشد و اخبار راديو فردا را درج کند که در ايران فيلتر است تعداد مراچعين آن زياد ميشود و نبايد حمل بر آن شود که پايه وسيعي نظراتش در ايران دارد. تازه مسأله فقط پايه داشتن نيست. يک نظريه چپي با يک نظريه ليبرال فرق دارد و اختلاف اگر درک نشود همکاري سخت تر ميشود و نه آسانتر.
اگر هدف مثلاً خبررسانی است، ميشود براي آن کار از يک عده که به خبررساني آزاد معتقدند دعوت کرد و کسانيکه با خبررساني آزاد مخالفند را نبايد دعوت کرد ولي اگر هدف راه انداختن دسته امام حسين است نميشود از يک مسيحي دعوت کرد و انتظار داشت که جلسه نتيجه اي جر اتلاف وقت بدهد که متأسفانه در سالهاي اخير جلسات وحدت اپوزيسيون ايران به همين دليل شکست ميخورند که معلوم نيست براي چه کاری تشکيل ميشوند و چرا براي آن کار حدس زده ميشود نيروهاي دعوت شده بايد بتوانند با هم مشترک کار کنند. از نظر من تشکيلاتي با اهداف آينده نگر بايد حول محور معيني شکل گيرد که روشن اعلام کرده ام (7). کسان ديگري هم که نظرات ديگري دارند نظراتشان را نوشته اند و راه ميان بَر هم ندارد. چه بسا دنبال راه ميان بَر رفتن ها کار ساختن تشکيلات را طولاني تر کرده است.
هيچ تشکيلاتي حداقلي نيست. تخيلات حداقلي از مبناي تشکيلات سالهاست وقت ما را تلف کرده است. تشکيلات ها بر مبناي حداکثري که کار مشخص آنها طلب ميکند بوجود ميآيند همانگونه که در ابتداي اين قسمت درباره تشکيلات براي هدف خبررساني مثال زدم. کسي که معتقد به خبررساني آزاد نيست به دليل حداکثر اين هدف يعني خبر رساني *آزاد* حذف ميشود، و نه دليل حداقل.
به اميد جمهوري آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com/
12 خرداد 1388
June 2, 2009
پانويس ها
1. http://www.melliun.org/jebheh/j09/06/01adibb.htm
2. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/559-EntekhabatJebhe.htm
3. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/492-AyandehnegarSite.htm
4. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/354-Sufism.htm%205
5. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/347-Futurism.htm%206
6. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/544-JebheLastMirage.htm%207
7. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/544-JebheLastMirage.htm%207