سه‌شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۵

آينده نگري و راه تحول ايران

آينده نگري و راه تحول ايران
سام قندچي

دوازده سال پيش سؤال اينکه ما چه ميخواهيم را هنوز بسياري از نيروهاي سياسي ايران مقابل خود قرار نداده بودند و اگر هم قرار ميدادند پاسخ روشني به آن نداشتند. امروز تقريباً همه نيروهاي سياسي ايران پلاتفرم دارند. در نتيجه درست است که هر جريان و گروهي هدف متفاوتي را براي آينده در نظر دارد وليکن به جرئت ميتوان گفت که برعکس سالهاي پيش از انقلاب 57 که مخالفين رژيم درباره آينده پس از سقوط رژيم خيلي کم انديشيده بودند، امروز بسياري از نيروهاي سياسي ايران حتي پيش نويس قانون اساسي مورد علاقه خود براي ايران بعد از جمهوري اسلامي را نيز تدوين کرده اند و اميدوارند که بتوانند هر چه زودتر در رفراندومي براي انتخاب قانون اساسي مورد نظر خود رأي دهند.

حال که نيروهاي سياسي ايران اهدافشان براي آينده روشن است، سؤال اين است که راه رسيدن به اين اهداف چيست. اگر در پاسخ به اينکه ما چه ميخواهيم جوابهاي زيادي طرح شدند که بالاخره در تعداد معيني از پلاتفرم هاي احزاب و گروههاي سياسي تبلور يافتند، در پاسخ به سؤال راه تحول نيز راه ها ميتوانند بسيار زياد باشند، و بستگي به اينکه چه راهي مورد نظر هر نيرو و شخصيت اجتماعي است، نوع معيني عمل خواهد کرد. هدف من در اينجا طرح راه هاي مورد نظر جريانات مختلف سياسي ايران نيست. آنچه در اينجا مورد نظر من است راه تحولي است که بنظر من براي نيروهاي سياسي آينده نگر ايران درست بنظر ميرسد.

اجازه دهيد قبلاً خاطر نشان کنم که منظور من اين نيست که مثلاً راه تحول مسلحانه يا مسالمت آميز را در پيش روي نيروهاي سياسي ترسيم کنم. اگر راه ما اين است که بايستي از جاده تبريز به تهران برويم بجاي آنکه مثلاً از ترن و يا خطوط هوائي استفاده کنيم، در آنصورت سؤال بعدي اين است که با تانک آن جاده را پيمائيم يا با اتوبوس. بسياري از اوقات بحث مسالمت آميز بودن بعنوان راه طرح ميشود در صورتيکه مسالمت آميز بودن مربوط به وسائل مورد استفاده در راه است و نه تبيين کننده خود راه. بنظر من اينکه ترجيح نيروهاي سياسي ايران امروز استفاده از وسائل مسالمت آميز براي رسيدن به مرحله بعدي ايران است قابل ترديد نيست و اينکه چنين ترجيحي عوض شود، هم به رژيم بستگي دارد و هم به اپوزيسيون، و در اينجا اصلاً موضوع بحث من اين مطلب نيست. موضوع بحث من خود راه تحول در ايران است.

متأسفانه بسياري از فعالين قديمي و جوان ايران فکر ميکنند راه تحول آينده ايران شبيه راهي است که خميني و نيروهاي اسلامي در انقلاب 57 از آنطريق به پيروزي رسيدند. آن نيروها با براه انداختن تظاهراتها و اعتصابات مداوم از طريق تجمعات درون مساجد به پيروزي رسيدند. در ايران تشکيلات مشابه سکولاري با چنين وسعتي وجود ندارد. دانشگاه ها و مدارس هم خيلي محدودند. دادن شعارهائي نظير انتخابات آزاد محدود به تشکيللاتهاي دانشجوئي و بازار بعنوان راه تحول بوسيله جبهه ملي در همه سالهاي حکومت شاه توان حتي ساقط کردن يک کابينه دولتي را نداشت. فقط در سالهاي 1320 تا 1332 است که تشکيلاتهاي صنفي وسيع حزب توده قدرت سازماني سکولار را در جامعه ايران نشان داد و راه رسيدن به هدف از کانال اين تشکيلاتها نيروي جدي تلقي ميشد که به دليل اشتباهات سياسي و اشکالات ايدئولوژيک به جائي نرسيد، وليکن راه انتخاب شده موق ترين مورد براي نيروهاي سکولار در ايران بوده است.

در نتيجه اينکه امروز عده اي از بهترين فعالين قديمي يا جوان که در جنبش دانشجوئي رشد يافته اند حتي متحد هم باشند نميتواند جمعشان راه تحول آينده ايران محسوب شوند. البته اگر قرار باشد که از طريق يک دولت خارجي نيروئي بقدرت برسد ديگر بستگي دارد به وابستگي شان به آن دولت و علاقه آن دولت به اينکه کدام از آنها را به سر کار آورد. وگرنه تا آنجا که به تحول از طريق نيروي مستقل داخلي مربوط است، اينگونه نيروها در خودشان و حتي بشکل متحدشان هم نميتوانند راه تحول آينده ايران تلقي شوند، گرچه صادق ترين و فداکارترين انسانهاي اين مرز و بوم باشند.

با اينکه بنظر من ايجاد حزب آينده نگر ايران [http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegar.htm] از مهمترين نيازهاي آينده ايران است، وليکن تشکيل چنين جمع هائي و نام حزب بر آن نهادن دردي را دوا نميکند و در چند ساله اخير بسياري از اين جمع ها با نام هاي حزب هاي مختلف بوجود آمده اند و از بين رفته اند و اگر هم کماکان موجودند حتي باندازه يک گروه کوچک زنان نتوانسته اند در جامعه تأثير بگذارند. واقعيت اين است که بسياري از آنها از نظر پلاتفرم بسيار پيشرو و مترقي هستند وليکن تعيين هدف با تعيين راه رسيدن به هدف خيلي فرق دارد.

بنظر من راه تحول آينده ايران از طريق اتحاديه هاي صنفي و اجتماعي مختلف با نيازها و درخواست هاي مختلف است که به نقطه اي برسند که درخواست هاي سياسي تحول ايران را طرح کنند. مثل تشکيلات همبستگي در لهستان. در واقع تحول در همه کشورهاي کمونيست سابق اين شانس را داشت که در همگي آنها تشکيلاتهاي وسيع سکولار نظير اتحاديه هاي کارگري و انجمن هاي صنفي وجود داشت. در ايران خوشبختانه زنان خيلي آگاه تر و زودتر از گروه بندي هاي اجتماعي ديگر به خود آمده و تشکيلاتهاي مختلفي براي احقاق درخواست هاي خود ايجاد کرده اند آنهم در جامعه اي که فعاليت اجتماعي براي زنان سخت ترين کار است. چرا گروه هاي اجتماعي ديگر چنين نکرده اند؟ بنظر من به اين خاطر که همه اميدوار به راه ميان بر و نتيجه سريع بوده اند.

در واقع تشکيلات سنديکاي شرکت واحد يکي از اولين کوشش هاي جدي در اين راه است. سؤال اين است که در عصر کنوني چگونه ميتوان اتحاديه هاي صنفي بيشتر و بيشتري را شکل داد و آنهم نه فقط از کارگران. بنطر من راه حل در اينترنت است.

اينترنت هم اکنون ديگر در دسترس يک گروه برگزيده نيست و از اشتراک 4 تا 6 ميليون نفر در ايران و حتي بيشتر صحبت ميشود، که اگر هر فرد در يک خانواده با شعاع چهار نفر ديگر فرض شود اين رقم بمعني در بر گرفتن 20 ميليون نفر است. چنين فضائي بهترين عرصه براي ايجاد اتحاديه هاي صنفي است.

شايان توجه است که در غرب نيز تحول مشابهي شروع شده است و نه تنها در ميان اصناف و گروه هاي اجتماعي قديمي نظير کارگران، بلکه حتي در ميان خود حرفه هاي مربوط به کامپيوتر نظير برنامه نويسي، اتحاديه هاي اينترنتي در حال شکل گيري هستند. ديگر براي همه دست اندر کاران عصر اطلاعات روشن شده است که اکثريت آنان بيل گيتز مايکروسافت يا بنيان گذاران گوگل نخواهند بود و مسائلي نظير بازنشستگي، بيمه، حقوق بيکاري و امثالهم براي خود و خانواده شان تعيين کننده است و خواهد بود. در مقاله اي درباره عدالت اجتماعي و انقلاب کامپيوتري [http://www.ghandchi.com/265-EconJustice.htm] وضعيت "سيليکان ولي" آمريکا را بعد از بحران سالهاي اخير توضيح داه ام و وضعيت مشابهي در همه نقاط ديگرجهان از جمله ايران بوجود آمده يا خواهد آمد.

خلاصه آنکه شکل گيري تشکيلاتهاي مختلف براي صنف ها و مشاغل و گروه هاي اجتماعي مختلف، نظير سازمان هاي زنان در ايران، آنچيزي است که بنظر من راه تحول آينده ايران است و بدون چنين بنياني هر حزب سکولار مجبور ميشود که به نيروهاي خارجي اتکاء کند و يا آنکه با بخشي از رژيم کنار بيايد، چرا که پايگاه داخلي نيرومندي ندارد. بنظر من آنچه در برابر افراد و جمع هاي آينده نگر قرار دارد کمک به شکل گيري اين تشکيلاتها براي احراز حقوق حرفه اي، صنفي، و اجتماعي با استفاده از اينترنت است.

به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
22 ارديبهشت 1385
May 12, 2006

مقالات مرتبط:
http://www.ghandchi.com/index-Page10.html

متن مقاله به زبان انگليسي
Futurism and Road of Change in Iran
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/442-tahavvol-plus.htm

Twelve years ago many Iranian political forces still had asked themselves the question of "what do we want", and even if they asked did not have a clear answer for it. Today almost all Iranian political forces have a platform. As a result it is true that every political current and group follows a different goal for the future but I can dare to say that in contrast to the years prior to the 1979 Iranian Revolution where the regime's opponents had hardly thought of the future after the fall of the regime, today most of the Iranian political forces of Iran even have written a draft of their desired constitution for Iran after Islamic Republic and hope to be able to vote in a referendum for their favored constitution.

Now that the goals of the Iranian political forces are clear, the question is what the way is to arrive at these goals. If in response to what we want, many answers were proposed which were finally crystallized in a number of platforms of political parties and groups, in response to the road of change, the ways can be many, and depending on the desired road of every force of individual, a certain kind of action they will do. My goal here is not to offer the roads intended by various political forces of Iran. What is my focus here is the road for change which I think is right for the Iranian futurist political forces.

Let me first note that my point here is not about depicting for example the armed struggle or peaceful change in front of the political forces. If our road is that we have to take the road from Tabriz to Tehran instead of using the train or airlines, in that case the next question is whether to travel that road by a tank or by bus. A lot of times the discussion of peacefulness is proffered as the way whereas peacefulness is about the means that are used in the way and do not determine the way itself. In my opinion the preference of the Iranian political forces today is undeniably to use the peaceful means to reach the next stage in Iran, and whether this preference changes, depends both on the regime and on the opposition, and this is not the topic of my discussion here. The topic of my discussion is road of change in Iran.

Unfortunately many of the old and young Iranian activists think the road of future Iran is similar to the way that Khomeini and the Islamic forces used in 1979 Revolution to gain victory. Those forces initiated continuous demonstrations and strikes thru the crowds from inside the mosques to gain victory. In Iran, similar secular organizations with such breadth do not exist. Universities and schools are very limited. Giving slogans of such as the demand for free elections limited to the student organizations and bazaar as the road to change by Jebhe Melli all the years of Shah's regime could not even overthrow a cabinet in Iran. Only during the years of 1941 to 1953 when the widespread trade organizations of Tudeh Party showed the strength of secular organizations in Iran and the way to achieve their goal thru these channels were a serious force which lost because of political errors and ideological problems, nonetheless the way chosen was the most successful case that Iranian secular forces ever had in Iran.

As a result today those of the best old and young activists who have grown up in the students movement even if they are united their forces together cannot be considered the road of change for future Iran. Of course if it was that a foreign country was bring a force to power in Iran it then all depends on their dependency on that government and the desire of that state in bringing which one of them to power. Otherwise as far as the change thru independent internal forces is concerned, such forces by themselves and even as united cannot be the road to the change for Iran's future, even if they be the most sincere and devoted individuals of Iran.

Although in my opinion the Iranian Futurist Party [http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegar.htm] is one of the most important need for future of Iran, nonetheless such gatherings and putting the name of party on them will not solve any problems and in the past few years many of such gatherings with various party names have come into being and died away and even if they are still around have not had even the impact of a small women's group in the society. The truth is that many of them are advanced and progressive as far as their platforms are concerned but defining the goal is very different from determning the way to get there.

In my opinion the road of change to future Iran is thru the various trade and social unions with different needs and demands to reach a point to call for the political demands for the change of Iran. Such as the Solidarity organization of Poland. In fact the change in all the former Communist countries had this luck that in all of them there were large secular organizations such as workers trade unions and professional associations. In Iran fortunately the women have been a lot more informed and have come to this understanding a lot sooner than other social groupings and have created various organizations to achieve their demands and al this have been done in a society where social activity for women if the hardest work. Why haven't other social groups done the same thing? In my opinion because the they all had hoped for a short cut and quick result.

In fact, the formation of the syndicate of bus company of Tehran was one of the first serious efforts in this way. The question is that in this age how can more and more professional unions be formed and not just for workers. In my opinion the solution is in the Internet.

Internet is no longer just accessible to a select group and the subscription in Iran is 4 to 6 millions and even higher numbers of talked about, and if each individual in a family to have a radius of four people around them this number would mean about 20 million people. Such a space if the best area for forming the professional unions.

In fact, in the West a similar change has started too and not only the old professions and social groups such as workers, but even among the professions related to computers themselves such as for programmers, Internet unions are forming now. It is now clear to all those involved with the Information Age that the majority will not be Bill Gates of Microsoft or the founders of Google and issues such as retirement, insurance, unemployment benefits, and the like for the individual and one's family are and will be critical matters. In an article about social justice and computer revolution [http://www.ghandchi.com/265-EconJusticeEng.htm] I had explained the situation in the Silicon Valley of the U.S. and similar situation in all other parts of the world including in Iran, has developed or will develop.

In short, formation of various organizations for different professions and jobs and social groups, such as the organizations of women in Iran, is what in my opinion the road of change to future Iran and without such a foundation any secular party will either have to relay on a foreign force or will have to compromise with a part of regime, because of not having a strong internal base. In my opinion the challenge for the futurist individuals and gatherings is to help formation of these organizations to achieve the professional, trade, and social goals, all by using the Internet.

Hoping for a Federal, Democratic, and Secular Futurist Republic in Iran,

Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com
May 12, 2006


Related Papers:

http://www.ghandchi.com/index-Page10.html