ترانس-هومانيسم و يادي از فريدون اسفندياري
سام قندچی
امروز ترانس-هومانيسم يا هومانيسم گذاري transhumanism ديگر يک انديشه فلسفي گمنام نيست، و هواداران مهمي دارد، نظير موسسه WTA يا شخصيت هائي نظير اريک درکسلر K. Eric Drexler، پايه گذار ننو تکنولوژي و نويسنده کتاب موتورهاي آفرينش Engines of Creation، و ماروين مينسکي Marvin Minsky، از پايه گذاران هوش مصنوعي و نويسنده کتاب جامعه فکر Society of Mind.
دانشمند و آينده نگر معروف عصر ما ري کورزويل ، در کتاب اخير خود، Fantastic Voyage که با تري گروسمن نگاشته است، نظرات ترانس هومانيسم درباره آينده موجوديت بيولوژيک انسان را، با تحقيقات علمي نشان داده، و اين بحث را طرح کرده است که تا 20 سال ديگر، فناناپذيري در دسترس بشر خواهد بود.
چند سال پيش در About Futurism and Third Wave Terminology ذکر کردم که پايه گذار انديشه ترانس هومانيسم، و کسي که اول بار اين اصطلاح را بکار برده است، يک ايراني بنام فريدون اسفندياري FM Esfandiary بود. اسفندياري اين اصطلاح را اول بار در سال 1966 زمانيکه در New School for Social Research نيويورک تدريس ميکرد، بکار برده است. (بعدالتحرير-برخي معتقدند اين اصطلاح اول بار توسط جولين هاکسلي در مقاله 1957 کتاب بطري هاي جديد براي شراب جديد بکار برده شده است، حتي اگر اين درست باشد، کماکان اسفندياري کسي است که با ترويج ترانس-هومانيسم اين انديشه را عموميت داد).
فريدون اسفندياري متولد 1930 در بلژيک بود و تا سن 11 سالگي در 17 کشور جهان زندگي کرده بود و خود را شهروند جهان ميخواند و معتقد بود که مهاجر غير قانوني اي وجود ندارد بلکه فقط مرزهاي بي معني است که واقعيت است. فريدون اسفندياري در ژوئن سال 2000 در آمريکا فوت کرد و بدنش به صورت کريوژنيک cryogenic توسط موسسه الکور حفظ شده است. وي معتقد بود که انسان قرن بيست و يکم است که تصادفأ در قرن بيستم متولد شده است و نام خود را به FM2030 تغيير داده بود.
خبرنگار مجله تايم که کتاب 1965 اسفندياري The Beggar را در آن سال مرور کرده است، ذکر ميکند که نقد اسفندياري از شرايط اجتماعي و سياسي ايران آنروز باعث شده که او زندگي کردن خود در ايران آنزمان، يعني 14 سال قبل از انقلاب را، صلاح نداند. بعدها اسفندياري در سال 1973 در کتاب يک مانيفست آينده نگري، Up-wingers نقد خود از چپ و راست را مطرح، و *بالاUp* را بمثابه آلترناتيو ارائه کرده بود.
البته بحث هاي اسفندياري در کتاب مانيفست آينده نگري و چند کتاب ديگرش در آنزمان، بر محور ترانس هومانيسم دور ميزنند، و مسائل سياسي اجتماعي جامعه بشر، آنگونه که جامعه بشر در آنزمان بود، مدنظر وي نيست، بلکه مهندسي بدن بشرhuman engineering و اهميت تغيير آگاهانه بدن انسان، و تأثير آن برروي جامعه، مورد توجه اوست. بعبارت ديگر بدن انسان ثابت فرض نشده است، در صورتيکه براي آينده نگر هاي اصلي آن دوران، نظير دانيال بلDaniel Bell، اصل موضوع آينده نگري تغييرات اقتصادي اجتماعي جامعه فراصنعتي است و نه تغيير بيولوژيک انسان.
جالب است با اينکه فريدون اسفندياري نظرات بسيار راديکالي در مجامع آکادميک سياسي در برکلي و UCLA در سالهاي 70 و 80 طرح ميکند، و با موضوعات اجتماعي سياسي ايران هم آشنا بوده است، و نيز پيشينه ورزشي و المپيک و حتي سياسي ديپلماتيک مربوط به خاورميانه در سازمان ملل داشته است، اما نه تنها در جامعه روشنفکري داخل ايران آشنائي اي با نظرات وي نيست، بلکه در جنبش سياسي-دانشجوئي ايرانيان خارج کشور، که آن سالها در برکلي و UCLA آمريکا بسيار جنبش فعالي بود، آشنائي اي با نظرات اسفندياري وجود نداشت. FM2030 از زمان خود بسيار جلو تر بود.
من آثار اسفندياري را در سال 1982 خواندم. براي من توجه وي به مهندسي بدن بشر human engineering زياده مينمود، و بسياري از بحث هاي کتاب يک مانيفست آينده نگر Up-wingers-A Futurist Manifesto او، براي من شبيه داستانهاي تخيلي مينمود. امروزه پس از کارهاي تازه در عرصه مهندسي ژنتيک، کلون سازي، و ننوتکنولوژي، بحث هاي اسفندياري اهميت تازه اي براي من کسب کرده اند.
همانطور که بتازگي در مقدمه جديد رساله ابزار هوشمند ذکر کرده ام، ديگر نميتوان بحث آزادي و عدالت اجتماعي در جامعه آينده را، جدا از امکانات تغييرات فيزيکي بدن انسان طرح کرد. در واقع تا 50 سال ديگر، انسان به معني کنوني آن، ديگر وجود نخواهد داشت. اگر تکامل انسان از ميمون بيش از صد هزار سال طول کشيد، تکامل انسان به فرا انسان، از حالا، آنهم بصورت هدفمند، آغاز شده است.
ديگر نه فقط تحقيقات ژنتيک درباره هسته سلول و تغيير آن، که در رساله توليد فرا انسان مرکزي بحث کرده ام، بلکه حتي پروژه اي براي اختراع مجدد زندگي در دانشگاه ام آي تي شروع شده است، که ديگر فراسوي توليد تارهاي DNA است و با محدوديت هاي طبيعي DNA مواجه نيست.
در حقيقت، ابتدائي ترين تأثيرات تغيير پذيري بدن انسان را، در رابطه با مسائلي نظير استفاده از کليه مصنوعي ميتوان ديد، که توليد مصنوعي آن، ميتواند از نظر تکنيکي، به نياز مادي به اجزأ بدن طبيعي پايان دهد، و ميتواند جامعه را قادر کند که به مبناي مادي بسياري از وحشيگري هاي معامله پولي اجزأ بدن، که در کشورهاي عقب مانده نظير ايران رواج دارد، پايان دهد، و اينگونه موضوعات، چه از نظر آزادي و چه از نظر عدالت، در مرکز توجه جامعه اي که در آن معدل سن انسانها، بالا تر ميرود، قرار ميگيرد.
بنظر من بحث هاي انچمن جهاني ترانس-هومانيسم World Transhuman Association WTA بسيار براي جنبش آينده نگري ايران مهم هستند، و خوب است که اين موضوعات تکامل آينده بشر Future Human Evolution ، در محافل روشنفکري ايراني بيشتر بحث شوند.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.ghandchi.com/
4 بهمن 1383
January 24, 2005
مقالات مرتبط:
سکولاريسم، پلوراليسم، و چند رساله ديگر
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/368-transhumanismEng.htm
Persian Version
http://www.ghandchi.com/368-transhumanism.htm
Transhumanism with trans meaning transition from human to post-human is no longer an unknown philosophy, and it has important supporters, such as the WTA association or public figures such as K. Eric Drexler, the founder of the field of nanotechnology and author of the book Engines of Creation, and Marvin Minsky, a cofounder of the field of Artificial Intelligence and author of the book Society of Mind.
The famous scientist and futurist of our times, Ray Kurzweil, in his recent book Fantastic Voyage, which he has co-published with Terry Grossman, the ideas of transhumanism about the future of human biological existence are shown with scientific research, and he has introduced the view that within 20 years, immortality is within the reach of human beings.
A few years ago, in "About Futurism and Third Wave Terminology", I noted that the founder of the idea of transhumanism, and the one who for the first time, used this term, was an Iranian by the name of Fereidoun Esfandiary, in 1966, when he taught at New School for Social Research in New York. [P.S. Some people think Julian Huxley in the first essay of his 1957 book New Bottles for New Wine is the one who had first used this term, even if true, FM-2030 was the one who popularized it with his active promotion of transhumanism.]
Fereidoun Esfandiary was born in 1930 in Belgium and till the age of 11 had lived in 17 countries and called himself citizen of the universe and believed that "there are no illegal immigrants, only irrelevant borders," and in June 2000 he died in the U.S. and his body is cryogenically preserved at the Alcor foundation. He thought that he was a 21st Century human accidentally born in the 20th Century and had changed his name to FM-2030.
A reporter of Time magazine, who in those years, has reviewed Esfandiary's 1965 book, The Beggar, notes that FM Esfandiary had made such a telling critique of social and political conditions in Iran of that time, which was 14 years before the 1979 Revolution, that the author had "found it inadvisable to live in Iran." Later, Esfandiary in 1973, wrote his Up-wingers-A Futurist Manifesto where he expounded his views of the left and right and proposed *Up* wingers as the alternative.
Of course, the discussions of Esfandiary in the above book and in his other books of that time basically revolved around transhumanism and the social and political issues of human society within the current limitations of the existing human condition were not his focus. In other words, human engineering and the significance of the conscious changing of human body and its impact on society was his focus. In other words, human body was not assumed constant, whereas for other principle futurists of the time such as Daniel Bell, the main issue of futurism was the economic and social changes of the post-industrial society and not the human biological changes.
It is interesting that although Fereidoun Esfandiary introduced very radical ideas in the political academic circles of Berkeley and UCLA in the 70's and 80's, and that he was familiar with the social and political issues of Iran, and even previously had been in sports and Olympics, as well as diplomatic politics of Middle East at the United Nations, nonetheless, not only among the Iranian intellectuals inside Iran there was no familiarity with his views, but even among the Iranian political students' movement abroad which was very active those years in Berkeley and UCLA, there was no familiarity with Esfandiary's views. FM2030 was very far ahead of his times.
I read Esfandiary's works in 1982. For me, his attention to human engineering seemed excessive, and at the time, many of the discussions in his Up-wingers-A Futurist Manifesto seemed like science fiction to me. Today after the new works in the area of genetics, cloning, and nanotechnology, Esfandiary's discussions have found a new importance for me.
As I recently noted in the new introduction to my Intelligent Tools paper, one can no longer discuss the social freedom and justice of future society as separate from the physical changes of human body. In fact, within 50 years, human in the current sense of the word, will not exist. If the evolution of humans from primates needed 100 thousand years, evolution of human to post-human, has already started, and it is even in a goal-oriented way.
Furthermore, it is no longer just the genetic research of the cell nucleus and its changes, that I discussed in my paper Post-Anthropocentric Production, but even projects such as re-inventing life at the MIT have started, which are beyond the production of DNA strands that have the limitations of their natural production.
In fact, the most basic impacts of changing of human body, can already be seen with regards to issues such as artificial kidneys, where its artificial production can remove the technical basis of using natural parts of body as transplants, and the society can end the material basis of the savagery in the trade of human parts for money, which is so common place in many backward countries like Iran, and this way these kinds of issues, whether from the angle of freedom or justice, will be in the focus of the society, where the average age is getting higher and higher.
In my opinion, the discussions of World Transhuman Association WTA are very important for Iran's futurist movement and it is good if issues of Future Human Evolution be discussed in the Iranian intellectual circles.
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com/
January 24, 2005
Related Articles:
Secularism & Pluralism-Essays
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralismEng.htm