سخنی با برخی هواداران مهندس کورش زعيم
سام قندچی
دو روز پيش مقاله مهمي درباره آلترناتيو آينده ايران از سوي آقاي مهندس کورش زعيم منتشر شد (1). آن مقاله نظرات مخالف شديدي را نه تنها از سوي بسياري از مخالفين جبهه ملي بلکه همچنين از سوي برخي پيشکسوتان جبهه ملي بر انگيخت. درباره نظرات گوناگون در جبهه ملي در نوشتار ديگري بحث کردم و در اينجا هدف بحث من توضيح اختلافات در جبهه ملي نيست (2).
در اينجا حتي روی کلام من با منتقدين مهندس زعيم هم نيست که در برخی اوقات بخاطر اختلافات سياسی با ايشان دادن نسبت هائي را روا داشته اند که با وجود هرگونه اختلاف نظري اصلاً قابل توجيه نيست. با اين حال روي کلام من در اينجا با هوادران آقاي مهندس زعيم است. چرا؟
بنظر من کسانيکه طرفدار نظريه يا شخصيتي هستند بويژه وقتي آن شخصيت حرف براي گفتن دارد، اگر بخواهند با ارعاب، مخالفين وی را به سکوت بکشانند، نه تنها کمکي به آنچه طرفدارش هستند نميکنند بلکه باعث درک ناصحيح و جبهه گيريهاي بي موردي ميشوند که با محتواي بحث ها ارتباطي نخواهد داشت. اجازه بدهيد تجربه اي را با شما در ميان بگذرام.
خودم در انتخابات چهار سال پيش در آمريکا مورد مشابهي را تجربه کردم. با آنکه از طرفداران برنامه پيشبرد تکنولوژي های جديد بودم که «هوارد دين» پرچم دارش در آن زمان بود ولي نقدي به يکي از طرح هايش در رابطه با اينترنت پرسرعت نوشته بودم که وي بتواند برنامه اش را بهتر کند. يکي از کسانيکه از مسؤلين کمپين وي بود و قبلاً هم از فرمانداران يکي از ايالات آمريکا بود با من تماس تهديد آميزي گرفت و گفت نوشته ام را پس بگيرم. جوابش را دادم که اينجا کشور آزاد است و اگر آقاي «هوارد دين» يا هوادارنش با نظر من مخالفند ميتوانند نظر خود را منتشر کنند و نه آنکه من را تهديد کنند (3). الیته از آن آقا ديگر خبري نشد اما من هم ديگر در انتخابات مقدماتي آن سال رغبت به فعاليت نداشتم تا آنکه «هوارد دين» از کانديداهاي حزب دمکرات حذف شد.
منظورم اين است با وجود آنکه بالقوه از کساني بودم که آقاي «هوارد دين» در آنزمان ميتوانست از رأي شان برخوردار باشد، ولي اين رفتار شخصي که از مسؤلين کمپين وي بود به ضرر وي تمام شد. در جنبش سياسي ما نيز مخالفتها بسياري اوقات به اين حالت شخصي شدن ميرسد و بدتر هم تهديد و ارعاب. کساني هم که آزادمنش باشند وقتي با ارعاب روبرو شوند، ممکن است با توهين بيشتر به کسي که هواداران ميخواهند با ارعاب به آنها تحميل کند، برخورد کنند و همه بحث ها از هدف اصلي منحرف شوند.
درباره اينکه دستگاههاي امنيتي به اين گونه کارها دست بزنند کاري نميشود کرد ولي هوادارن و دوستان نبايد اين کارها را بکنند که دوستي نيست. اگر کسي مخالفت نظري با آقاي زعيم دارد، پاسخ به نقد وي بايد داد و نه تهديد و ارعاب.
در گذشته بارها وقتي هواداران برخي از شخصيت ها با همين روشها به مخالفانشان حمله ميکردند من از آن شخصيتها تقاضا کردم که اين اعمال هوادارنشان را محکوم کنند و فکر نکنند که چنان هواداراني بنفع شان هستند. البته آنگونه هواداران فکر ميکردند با ارعاب ميتوانند مخالفين شخصيت مورد نظرشان را به واکنش بکشانند و اينگونه مخالفين را بد جلوه دهند. در صورتيکه اين عملشان فقط به همه ثابت ميکرد که آن نيروي سياسي در پي خراب کردن ديگران است و نه آنکه حرفي براي گفتن دارد. بهر حال هر شخصيتي خود ميداند که چنين دوستهاي مأمور تهديد و ارعاب را از خود دور کند و درباره خطوط سياسي که من به آن تعلقي ندارم فقط ميتوانم نصيحت کند و هر وقت هم مورد حمله واقع شوم يا بي اعتنائي کنم و يا از خود دفاع کنم. اما چون خود را به نظرات آقاي زعيم نزديک ميدانم اين سطور را مينويسم.
در نتيجه بخاطر احترام و نزديکي که به نظرات طرح شده توسط آقاي زعيم بخود اجازه ميدهم تقاضاي زير را بنويسم. اگر هواداران من نيز کارهائي نظير به نام ديگران اسم ايميلي درست کردن و آنها را خراب کردن انجام دهند، اول کسي هستم که اقدام آنها را محکوم کنم. توصيه من به هواداران آقاي مهندس زعيم اين است که روشهاي غير اصولي را که در چند هفته گذشته شاهدش بوده ايم را کنار بگذارند. از جمله انتشار نوشتارهاي بدون نام تحت عنوان «هشدار» که درباره برخي رهبران جبهه ملي در اينترنت پخش کرده اند و نيز انتشار نوشتاري جعلي بنام يکي از منتقدان آقاي زعيم در شب گذشته که در آن توهين هاي شخصي به يکي ديگر از منتقدان آقاي زعيم که از پيشکسوتان جبهه ملي در خارج هستند انجام شده ولي بنام پيشکسوتي ديگر. مهم نيست چقدر حتي خود من با شخصيت هاي مورد نظر اختلاف نظر دارم ولي اختلاف نظرم را با نام خودم چاپ ميکنم و نه آنکه ديگران را از پشت اسامي جعلي اينترنتي مورد ارعاب قرار دهم که آنها را به جائي بکشانم که عکس العمل نشان دهند که از آن بهره بگيرم. اين تاکتيکها برازنده هواردان شخصيتهائي که به خود اعتماد به بنفس دارند نيست و برازنده دستگاه هاي امنيتي کشورهاي عقب مانده است و بس.
در هر بحثي درباره آينده ايران اصل بحث اين است که هر مدعي بايد نشان دهد نظرات وي جامعه ما را بيشتر به جلو ميبرد و زندگي بهتري را براي مردم ما به ارمغان مياورد. اين اصل بحث است و نه آنکه چقدر ميتواند متحد کند يا چند نفر سياهي لشگر ميتواند فراهم کند. همه متحد کردن و غيره براي رسيدن به چي است؟ درست است که اگر کسي در چارچوب جمهوري اسلامي براي رئيس جمهوري نامزد شده است در اينکه ولايت فقيه و قانون اساسي را بايد بپذيرد جاي سؤال نيست و برنامه هاي وي براي آينده چه در چارچوب دولتي که در آن مقامي را عهده دار ميشود مطرح است و نيز انکه چه در فراسوي آن ميبيند موضوع بحث است (آنچه در چند مقاله قبلي در مورد پال کيتينگ در استراليا بحث کردم ) وگرنه تکرار آنکه چنين نامزد رئيس جمهوري ولايت فقيه را قبول کرده است افشاگري نيست بلکه نشان دهند ناداني منتقد است. مثل اين است که کسي کانديداي نخست وزيري بريتانيا را از زاويه اينکه وي وجود ملکه را قبول کرده است بخواهد نقد کند.
درباره کسي هم که طرحي خارج از رژيم موجود ارائه کند، سؤال اين است که آن طرح ما را جلوتر از رژيم کنوني ميبرد يا خير و البته بعد هم توان و برنامه هاي رسيدن به آن. اين ها همه بحث هاي نظري است و با تهديد و ارعاب به نتيجه اي نميشود رسيد.
يک دليل پيشرفت د ر تاريخ اروپا همين چالش رقيبان به اين موضوع بوده است که کدام راه به ترقي بيشتر ميرسد، در صورتيکه در جامعه ما هميشه حرف اين بوده که کدام راه عده بيشتري را متحد ميکند بجاي آنکه بپرسيم متحد شدن براي رسيدن به چه چيزي (4)؟
به اميد جمهوري آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
2 خرداد 1388
May 23, 2009
پانويس ها:
1. http://groups.yahoo.com/group/iran_scope_news/message/1117
2. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/559-EntekhabatJebhe.htm
3. http://www.ghandchi.com/256-Dean.htm ( اين منبع به به انگليسي است)
4. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/352-taraghikhahi.htm
---------------------------------------------------------
برگزيده مقالات تئوريک
https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/ShortList.html
فهرست مقالات
https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/SelectedArticles.html