نامه سرگشاده به آقايان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی
سام قندچی
قبل از هرچيز ميخواستم تبريکات خود را بخاطر موفقيت هر دو شما در کسب حمايت آنهائيکه انتخابات چهارسال پيش رياست جمهوري را تحريم کرده بودند بدون آنکه هيچ امتيازي به خواستهاي اساسي آنها داده باشيد، اعلام کنم.
در واقع شما همان حرفهای چهار سال پيش را ميزنيد ولي امروز مورد حمايـت بخشي از سکولار هاي ايران هستيد به اين خاطر که آقاي احمدي نژاد در سياست خارجی کشور را به جنگ با اسرائيل نزديکتر کرده اند. البته تا آنجا که به دو مورد ديگر فضاي امنيتي در داخل کشور و عدم توجه به جدائي مذهب و دولت مربوط است، که خواستهاي اساسي دوم و سوم سکولار ها ميباشند، تفاوت دوران احمدي نژاد و دوران خاتمي بحثي ديگر است.
در مورد دوم با در نظر گرفتن استثنائاتي که بعداً توضيح ميدهم ميشود گفت که آقاي خاتمی مستقيماً مسؤل فضاي امنيـتي نبود و در آن زمينه نه بعنوان رئيس جمهور بلکه هميشه بعنوان منتقد حرف ميزد در صورتيکه آقاي احمدي نژاد در اين زمينه هم مانند عرصه هاي ديگر خود مسؤليت را بعهده ميگيرد که به نظر من بيشتر برآزنده يک رئيس جمهور است هرچند فضاي امنيتي مورد حمايت ايشان واقعيت تلخ رژيم جمهوري اسلامي پيش از ايشان هم بوده است. در رابطه با مورد سوم يعني جدائی مذهب و دولت که خواست سکولار ها است، بنظر من هيچ رئيس جمهوري در تمام تاريخ جمهوري اسلامي بيشتر از آقاي احمدي نژاد روحاينت را از دولت کنار نگذاشته است. درست است که برخي روحانيون نظير شخص آيت الله خامنه اي و آيت الله مصباح يزدي از سوي آقاي احمدي نژاد حمايـت بي دريغ شده اند ولي کل روحاينت با همه رنگارنگيش مورد حمايت ايشان نبوده اند. بي دليل هم نيست که در دوران دولت ايشان آقاي حجت الاسلام رفسنجاني از سوي مجلس خبرگان روحانيت به رياست آن مجمع عالي روحاينت در قدرت برگزيده شد و نه آيت الله مصباح يزدي که مورد حمايت آقاي احمدي نژاد بود. روحانيون خارج از دولت نيز در دوران احمدي نژاد بيشتر از دولت دور شدند و حتي آندسته از روحانيون در ميان روحانيون در قدرت هم حمايت کسب کردند. اين امر فقط به آيت الله بروجردي محدود نبوده و بنظر من جريان آل ياسين يکي از بهترين نمودار هاي اين واقعيت است. در واقع چهار سال بعد از روي کار آمدن آقاي احمدي نژاد، روحانيت در ايران بيشتر شبيه چند سال پيش از انقلاب مشروطيت شده است که در مقايسه با دوران فتحعليشاه که اساساً دولت را از آن خود ميديدند،بيشتر و بيشتر از دولت احساس جدائي کردند تا آنجا که در زمان مظفرالدين شاه روحانيون به نيروي مهمي در جنبش مشروطه سلطنت قاجار را به چالش کشيدند. شايد تاريخدانان در آينده دوران احمدي نژاد را با سالهاي پاياني سلطنت ناصرالدين شاه قاجار مقايسه کنند. خلاصه انکه در رابطه با جدائي مذهب و دولت، اصلاح طلبان نه تنها بهتر از آقاي احمدي نژاد عمل نکرده اند، بلکه بيشتر دولتشان شبيه دوران فتحعليشاه قاجار بوده است که دخالت روحانيون را در دولت پس تزده بلکه طلب ميکرده است. به هر حال به موضوع اصلي نامه ام برگردم.
ميخواستم به شما دو کانديداي رياست جمهوري تبريک زيادي بگويم. شما به من ثابت کرديد که ضرب المثل "به مرگ بگير که به تب راضي شود» در زبان فارسي بيخود بوجود نيامده است و شايد در هيچ زباني انقدر با مسما نباشد. شايد اگر آيت الله جنتي در انتخابات پيشين خود را رئيس جمهور اعلام کرده بود و همانطور که سالها در ابتداي تولد اينترنت تلاش کرده بود، کل اينترنت را هم در ايران ممنوع نموده بود، در آنصورت کسانيکه امروز به حمايـت از شما راضي شده اند، شايد امروز حتي از آقاي احمدي نژاد هم حمايـت ميکردند چرا که اقلاً هم در دولت اصلاح طلبان و هم در دولت آقاي احمدي نژاد اينترنت، هر چند با فيلتر، خدا را شکر، که مقدور بوده است و نه آنگونه که آيت الله جنتي روزي ميخواست کل اينترنت را ممنوع کند و شايد بعد هم تلويزيون و راديو و شايد دوش گرفتن را هم قدغن کند!
از شوخي بگذريم در رابطه با فيلترينگ اينترنت براي نيروهاي سکولار، تفاوتي بين دولت آقاي احمدي نژاد و دوران آقاي خاتمي نبوده است. البته طرفداران اصلاح طلبان دوست دارند اين برداشت را بدهند که گويا در دوران آقاي خاتمي وزارت اطلاعات که اينگونه کارهاي سانسور در اختيارش بوده است از آقاي خاتمي تبعيت نميکرده و به همين علت دوران احمدي نژاد و خاتمي از نظر فيلترينگ اينترنت مثل هم بوده اند. اما يک حقيقت عجيب هم مطرح است و آن اينکه در دوران آقاي خاتمي سايت «امروز» که سايت اصلي اصلاح طلبان است **بيشتر** فيلتر ميشد تا در دوران آقاي احمدي نژاد! در واقع در همه دوران رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد سايت امروز که مرتبط با جبهه مشارکت است فيلتر نبوده است در صورتيکه در چهار سال پيش از آن، در دوران رياست جمهوري اقاي خاتنمي، سايت امروز به کرات فيلتر شد. اگر آدم هاي تصميم گيرنده هر دو زمان يکي بودند، ميبايست نتيجه به عکس ميبود! بنظر من ر دوران آقاي خاتمي و اصلاح طلبان آدم هاي خود اصلاح طلبان تصميم گيرنده بوده اند و علت فيلتر سايت منتسب به خودشان هم دقيقاً بخاطر اين واقعيت بوده است که وقتي تضادهاي داخلي شان آن سايت حزبي را به دست جناحي ميانداخت که با جناح کنترل کننده فيلتر متفاوت بود، نتيجه آن ميشد که از فيلترينگ در مورد سايـت خودي هم استفاده ميکردند و آن را گردن اقتدار گرايان ميانداختند. اما در زمان آقاي احمدي نژاد، آدم هاي آقاي احمدي نژاد برايشان فرقي نميکرده است که چه جناحي از اصلاح طلبان کنترل سايت امروز را دارد و همه دوران سياستشان فيلتر نکردن سايتهاي اصلاح طلبان بوده است و اينگونه سايت امروز را هر چهار سال دولت احمدي نژاد آزاد گذاردند. البته من براي اين تئوريم اثباتي ندارم اما متأسفانه بسيار در جامعه ايراني ديده ام که سانسور مخالفان سياسي منحصر به رژيم و يا جناحي درون رژيم نيست (1) و در نتيجه آنها که کنترل فيلترينگ کل کشور را در اختيار دارند، از آن ضد رقباي حزب خودي هم استفاده ميکنند. اي کاش روزي دولت ايران هم ياد بگيرد که فيلترينگ حق کاربر اينترنتي است که بخواهد کنترل کند در خانه اش و يا در شرکتش چه ببيند و حق دولت نيست که براي شهروندان تصميم بگيرد. دولت پدر خانوده نيست و مردم هم بچه هاي صغير زير 18 سال نيستند که دولت حق داشته باشد تعيين کند چه بتوانند ببينند. لابد خواهند گفت که آمريکا هم سايت هاي مخالف دولت خود را فيلتر ميکند. ولي خوب ميدانند که چنين حرفي واقعيت ندارد. اگر روزي آمريکا سايت آقاي احمدي نژاد را براي کاربران آمريکائي فيلتر کرد ولي ايران سايت هاي دگر انديشان را فيلتر نکرد، آنوقت ميشود مطمئن بود که سخنراني آقاي احمدي نژاد در آمريکا و ادعاي آزادي در دولت مورد نظر ايشان، جدي گرفته شود. وقتي حتي فيس بوک با 165 ميليون عضو که دو برابر جمعيت ايران است در ايران فيلتر ميشود، چگونه ميشود از آمريکا خرده گرفت يعني به کشوري که در آن همه سايتهاي مخالفين دولت آزاد هستند. برگردم به موضوع تبريکم به شما آقايان موسوي و کروبي.
فکر نکيند که من دارم طنز مينويسم وقتي ميگويم تبريک. خيلي هم جدي هستم. آخر در کجاي دنيا ديده ايد که يک نيروي سياسي در هيچ کاري به رسميت شناخته نشود و بيايد از نيروهائي که شوراي نگهبان تعيين کرده است بدون آنکه حتي آن نيروها يک خواست وی را مورد توجه قرار دهند، از آنان حمايت کند. کداميک از شما حتي از فيلتر شدن سايـت هاي سکولار اين سالها حرفي زده ايد يا اعتراضي کرده ايد ولي اگر آمريکا يا اسرائيل سايت آقاي خامنه اي يا آقاي احمدي نژاد را فيلتر کرده بودند، مطمئناً شما از اولين کساني بوديد که آن اقدام را محکوم مينموديد. ممکن است در جواب بگوئيد آقاي احمدي نژاد هم همينطوره. درست است ولي سکولارها که از ايشان حمايت نميکنند و دارند از شما حمايـت ميکنند. آخر شما حتي جواب نميدهيد که براي پيشگيري از جنگ با اسرائيل چه کار ميخواهيد بکنيد. جواب آقاي احمدي نژاد که روشن است و نظرش را روشن درباره برنامه اش در مورد اسرائيل گفته است. اما شما چه ميگويئد؟ درباره مهمترين چيزي که براي هر نيروي سکولار معناي وجودي دارد يعني برسميت شناختن خواست جدائي مذهب و دولت است شما چه ميگويئد؟ دولت آقاي احمدي نژاد که از همه دولت هاي اصلاح طلب کمتر روحانيون را در دولت دخالت داده است و حتي اجازه داده است فردي غير روحاني مثل خود آقاي احمدي نژاد از رابطه مستقيم با امام زمان حرف بزند. شما چطور؟ آيا دولت شما چنين اجازه اي را به يک فرد عادي که از روحانيون نباشد ميدهد يا چنين حرف ها را به عنوان کفر و ارتداد قلمداد ميکند و مستوجب قضاض. آيا شما از قصاص قطع عضو و سنگسار، از احکام ارتداد و زنا، فاصله گرفته ايد يا بيشتر مذهب را در دولت دخيل خواهيد کرد.
نه شما به هيچيک از اين حرفها جوابي نداده ايد و فقط بايد تکرار کرد که ضرب المثل ايراني که در ايران آنقدر متداول است بهترين توضيح واقعيات است که به مرگ ميگيرند که به تب راضي شويم.
ممکن است بپرسيد که من چه ميگويم. من که پيشنهاد خودم براي انتخابات را دادم. من از آقاي حشمت الله طبرزدي براي کانديدائي رياست جمهوري دفاع کردم. (2) ولي در ايران کل مرحله انتخابات مقدماتي که در آمريکا بيش از يکسال طول ميکشد در عرض يکي دو روز با رأي شوراي نگهبان انجام شد و جهار کانديدا به مرحله نامزدي رياست جمهوري برگزيده شدند. آقاي طبرزدي هم که خود را کانديد نکرده بود. امثال من سکولار هم که ديگر کسي در ميان نامزدها نيست که بگوئيم حداقل خواست هاي ما را بيان ميکند. آيا شما از هيچيک از خواستهاي مطرح شده توسط آقاي حشمت طبرزدي حمايت ميکنيد؟ شما کدام خواستهاي نيروهاي سکولار که ايشان يا آقاي مهندس کورش زعيم و ديگران مطرح کرده اند را حاضريد مورد پشتيباني قرار دهيد؟ اگر هم از نظر شما اين سکولارهاي ايران قرار است بدون بدست آوردن خواستهايشان به شما رأی بدهند بايد دوباره به شما تبريک بگويم چون بخش مهمي از آنها دارند اين کار را ميکنند.
چه گزينه اي را براي امثال من در اين انتخابات ميگذاريد؟ هنوز برايم روشن نيست.
جنبش زنان و بسياري ديگر از نيروهاي جنبش مدني مطالبات خود را با شما و ديگر کانديداها در ميان گذارده اند. من نه تنها فکر ميکنم اين کار آنها عالي است بلکه بنظر من خوب است يک قدم هم جلوتر برويند و بجاي فقط مطرح کردن اين مطالبات با کانديداهاي رئيس جمهوري، خواهان رأي مستقيم مردم درباره اين مطالبات همزمان با انتخابات رياست جمهوري شوند، و به اين طريق هم رئيس جمهوري آينده و هم مجلس را مکلف به ترتيب اثر دادن به مطالبات خود کنند، آنچه قانوئنگذاري با رأي مستقيم ناميده ميشود (3)
به اميد جمهوري آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
4 خرداد 1388
May 25, 2009
پانويس ها:
1. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/552-ZendegieMokhalef.htm
2. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/554-TabarzadiPresident.htm
3. https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/356-BallotInitiatives.htm